نام پژوهشگر: فریبا سهرابی
فریبا سهرابی پرویز شیشه بر
سفیدبالک پنبه bemisia tabaci (gennadius) (homoptera: aleyrodidae)یکی از مهم ترین حشرات آفت کشاورزی در سرتاسر جهان می-باشد. پارازیتوئیدهای جنس eretmocerus و iaencars (hymenoptera: aphelinidae) از رایج ترین دشمنان طبیعی b. tabaci می باشند. در این مطالعه اثرات کشنده و زیرکشنده دو حشره کش نسبتا جدید ایمیداکلوپراید و بوپروفزین رویb. tabaci و پارازیتوئیدهای آن eretmocerus mundus (mercet) وencarsia inaron (walker) در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفتند. اثرات کشنده ایمیداکلوپراید و بوپروفزین روی مراحل رشدی نابالغ (تخم، سنین اول تا سوم پورگی و شفیره) و نیز حشرات کاملb. tabaci با استفاده از روش غوطه وری برگ مورد ارزیابی قرار گرفت. برای برآورد غلظت های کشنده (lc90، lc50 و lc10) و حدود اطمینان آنها در سطح 95 درصد از روش پروبیت استفاده شد. پوره های سن اول آفت نسبت به هر دو حشره کش بسیار حساس بودند به طوری که مقدار lc50برای بوپروفزین و ایمیداکلوپراید به ترتیب 0/1 و 3/19 پی پی ام بود. با پیشرفت مراحل پورگی، سمیت حشره کش ها کاهش یافت (مقادیر lc50 بین 0/1 و 0/2854 پی پی ام متغیر بودند). مقادیر lc50 ایمیداکلوپراید برای بالغین نر، ماده و تخم های سفیدبالک پنبه به ترتیب 8/11، 6/71 و 0/151 پی پی ام بود. بوپروفزین اثر کشندگی معنی داری روی بالغین و تخم های آفت نداشت. اثرات زیرکشندگی سموم مذکور روی بالغین مادهb. tabaci که در 48 ساعت اول زندگی در معرض غلظت lc25 ایمیداکلوپراید و یا غلظت مزرعه ای توصیه شده بوپروفزین قرار گرفته بودند، مورد ارزیابی قرار گرفت. غلظت زیرکشنده ایمیداکلوپراید اثر معنی داری روی پارامترهای زیستی و جمعیتی b. tabaci نداشت با این وجود بیشترین مقدار t (8/18 روز) در تیمار ایمیداکلوپراید مشاهده شد. بوپروفزین کلیه پارامترهای زیستی و جمعیتیb. tabaci ، بجز زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و نسبت جنسی نتاج، را به طور معنی دار کاهش داد. در بررسی اثرات کشندگی سموم روی مراحل نابالغ زنبورهای e. mundus و e. inaron، برگ های خیار حامل لاروها یا شفیره های پارازیتوئید در محلول های با غلظت توصیه شده حشره کش ها غوطه ور شدند. در گونه e. mundus ایمیداکلوپراید باعث کاهش درصد ظهور حشرات کامل در تیمار مرحله لاروی و نیز شفیرگی پارازیتوئید گردید ولی بوپروفزین اثر کشندگی قابل توجهی روی لاروها و شفیره های زنبور نداشت. هر دو حشره-کش به طور معنی دار درصد ظهور حشرات کامل e. inaronحاصل از پوره های میزبان تیمار شده در مراحل لاروی و یا شفیرگی پارازیتوئید را کاهش دادند. برای ارزیابی اثرات کشندگی سموم روی حشرات کامل پارازیتوئیدها از روش غوطه وری برگ استفاده شد. بوپروفزین روی حشرات کامل هر دو گونه پارازیتوئید اثر کشندگی معنی داری نداشت. مقدار lc50 ایمیداکلوپراید برای حشرات کامل e. mundusو e. inaron به ترتیب 75/4 و 9/208 پی پی ام بود. اثرات زیرکشندگی ایمیداکلوپراید و بوپروفزین روی حشرات کامل پارازیتوئیدها که در مرحله لاروی و نیز شفیرگی در معرض سموم مذکور قرار گرفته بودند و نیز حشرات کامل ماده ای که در 48 ساعت اول زندگی در معرض غلظت lc25 ایمیداکلوپراید و یا غلظت توصیه شده بوپروفزین قرار گرفته بودند، مورد ارزیابی قرار گرفت. طول عمر و باروری کل حشرات کامل e. mundus توسط هر دو حشره کش ایمیداکلوپراید و بوپروفزین به طور معنی دار تحت تاثیر قرار گرفتند. در گونه e. inaron فقط حشره کش ایمیداکلوپراید در تیمار مرحله لاروی، طول عمر و باروری کل حشرات کامل را به طور معنی دار تحت تاثیر قرار داد. هر دو حشره کش، بسته به مرحله رشدی پارازیتوئیدها در زمان تیمار، باروری روزانه را به طور معنی دار تحت تاثیر قرار دادند. در گونه e. mundus نسبت جنسی نتاج تحت تاثیر حشره کش ها قرار نگرفت ولی در مورد e. inaron تولید نتاج به طور معنی داری تحت تاثیر حشره کش ها قرار گرفت و به سمت تولید زیادتر نر تمایل یافت. برخی از پارامترهای جمعیتی بالغین e. mundus با تیمار مراحل لاروی، شفیرگی و حشرات کامل با حشره کش ها به طور معنی دار تحت تاثیر قرار گرفتند. در گونه e. inaron، تیمار مراحل لاروی و شفیرگی با حشره کش ها اثر معنی داری روی برخی از پارامترهای جمعیتی آن برجای گذاشت ولی هیچکدام از پارامترهای جمعیتی در اثر تیمار حشرات کامل با حشره کش ها تحت تاثیر قرار نگرفتند. اثر غلظت lc25 ایمیداکلوپراید و غلظت توصیه شده بوپروفزین بر روی واکنش تابعی زنبورهای پارازیتوئید بررسی شد. در گونه e. mundus واکنش تابعی در تیمار ایمیداکلوپراید و شاهد از نوع سوم و در تیمار بوپروفزین از نوع دوم بود. مقادیر زمان دستیابی در شاهد، بوپروفزین و ایمیداکلوپراید به ترتیب 2765/0، 2195/0 و 7591/1 ساعت و حداکثر نرخ حمله (t/th) به ترتیب 8/86، 34/109 و 64/13 پوره میزبان بود. در گونه e. inaron واکنش تابعی در تیمارها و شاهد از نوع دوم بود. مقادیر زمان دستیابی در شاهد، بوپروفزین و ایمیداکلوپراید به ترتیب 9727/2، 2738/1 و 0187/2 ساعت و حداکثر نرخ حمله (t/th) به ترتیب 07/8، 84/18 و 89/11 پوره میزبان بود. بر اساس نتایج این تحقیق، اگرچه هر دو حشره کش بوپروفزین و ایمیداکلوپراید در کنترلb. tabaci موثر بودند، ولی با توجه به اثرات مضر احتمالی آنها روی زنبورهای پارازیتوئید e. mundus و e. inaron، بایستی از کاربرد این سموم در قالب مبارزه تلفیقی جهت کنترل سفیدبالک پنبه به ویژه در مناطقی که کنترل بیولوژیکی از طریق این دو گونه زنبور پارازیتوئید انجام می شود، تا حد امکان اجتناب گردد.