نام پژوهشگر: حسین توسلی
مجتبی غلامی نجف لک زایی
نوشتار حاضر در پی پاسخگویی به این سوال اساسی است که در اندیش? حضرت امام خمینی(ره) چه رابطهای بین آموزههای اخلاقی و تحکیم وحدت ملی وجود دارد؟ آیا با توجه به اهمیّت اخلاق در اندیش? ایشان میتوان آنرا به عنوان یکی از مولفههای تأثیرگذار بر وحدت ملی معرفی کرد؟ برای پاسخگویی به سوال مذکور و سوالات فرعی دیگر، نویسنده تلاش دارد با توجه به نظر امام خمینی(ره) دربار? انسان در سه حوزه رفتاری، اخلاقی و اعتقادی، رابط? دو حوز? اخلاق و رفتار را مورد کنکاش قرار دهد. ایشان در این زمینه معتقد است هر یک از این سه حوزه بر یکدیگر تأثیر میگذارد. با چنین رویکردی، اخلاق آدمی بر کلیه رفتارهای جامعه، از جمله وحدت ملی تأثیرگذار است. بنابراین برای ایجاد وحدت ملّی مستحکم در درون جامعه، باید مبانی اخلاقی آن لحاظ گردد. حضرت امام(ره) در این زمینه دیدگاه جامعی را عرضه کرده و به سه حوز? فردی، اجتماعی و ساختاری اخلاق توجه کردهاند و با تأکید بر نقش والای فرد در حیات جمعی، وحدت را بدون افراد صالح غیرممکن دانسته و تأسیس حکومت صالحان و گسترش آن را در قلمرو جهانی، در گرو وجود افراد مومن و مهذب میدانند لذا تهذیب نفس را سرلوحه کار همه افراد معرفی میکنند. در حوزه اجتماعی نیز افراد مهذّب باید با رفتاری اخلاقی در جامعه، موجبات وحدت را فراهم کنند. در حوزه ساختاری اعتقاد دارند ترویج اخلاق در جامعه نیازمند یک شبک? ساختاری منظم و منسجم است تا با نهادینه کردن اخلاق در رفتارهای فردی و اجتماعی، وحدت را در جامعه تقویت نماید. ما در این پژوهش، تأثیر اخلاق را با توجه به چهار مقول? مبانی وحدت، کارگزاران وحدت، گستره و انواع وحدت و نیز اهداف وحدت مورد بررسی قرار دادهایم. در مجموع اسلام و برادری بعنوان مهمترین منابع وحدت مورد توجه امام میباشد. به نظر ایشان کارگزاران وحدت بعنوان علت فاعلی مهمترین نقش را در وحدت ملی دارند. اصول بنیادی اخلاقی که در این حوزه مورد تأکید ایشان است. عبارتند از ایمان، تهذیب نفس، عدالت خواهی.... به نظر ایشان رذائل مهمترین مشکل وحدت در جامعه میباشد. در بعد گستره وحدت امام معتقد است تنها با گروههایی میتوان متحّد شد که از جهت اعتقادی و اخلاقی با ما همخوانی داشته باشند. ایشان اهداف وحدت را با توجه به حوزه اعتقادی و اخلاقی خود ترسیم میکنند.
محمد صادق سخاوی یزدی محسن قمی
چکیده: شناخت هویت فردی انسان و ازخودبیگانگی او نقش زیربنایی در علوم انسانی دارد، اما ناکارآمد بودن نظریاتی که مکاتب بشری در این باب ارائه داده اند، لزوم بهره مندی از منبع وحیانی را آشکار می سازد. اما در این باره تحقیقی جامع با محوریت اسلام صورت نگرفته است. پژوهش حاضر برای یافتن دیدگاه اسلام در این باره پس از بررسی مفهومی این اصطلاحات در علوم انسانی به تبیین دیدگاه مکاتب فلسفی غرب، همچون اگزیستانسیالیسم در مورد هویت و ازخودبیگانگی انسان پرداخته تا موضوع بحث و نقاط ضعف و قوت این مکاتب روشن شود. بخش اصلی این پژوهش به استخراج مولفه های هویت فردی بر مبنای نصوص اسلامی و دیدگاه های علمای اسلام می پردازد، در بیان اولین مولفه آیه کریمه (نسوا الله فانساهم انفسهم) به عنوان کلید طلایی حل معمای هویت انسان معرفی شده و با الهام از آن مولفه باطنی هویت (شناخت و ارتباط درونی با آفریدگار) به عنوان محور هویت های دیگر انسان مطرح می شود. پس از طرح مولفه های دیگر، توجه به فقر و عین الربط بودن به خداوند به عنوان آخرین مولفه، مطرح شده که نشان می دهد انسان هنگامی خود را به نیکی می شناسد که از نگاه استقلالی دست شسته خود را آیت و آینه دار الهی بداند. مقام عالی ای که انسان در این وادی می تواند به آن برسد فنای فی الله می باشد. که با رسیدن به آن، هویت اصیل انسان محقق می شود. هویت فردی از دیدگاه اسلامی دارای برجستگی های همچون؛ معنادار شدن زندگی، ارائه الگویی به نام انسان کامل، توجه به امداد های غیبی و نقش شیطان در مغالطه هویتی است. ازخودبیگانگی در اسلام از فراموشی خداوند ناشی می شود. «خود»، امری واقعی بوده و مراد از آن جنبه متعالی و ملکوتی انسان است. راه های تکامل هویت و عوامل ضعف آن، با استفاده از مبانی هویت و مباحث تربیتی آیات و روایات، استخراج شده که در این وادی بحث معرفه النفس، طریق و مراحل آن حائز اهمیت است. زمینه سازی برای هویت اصیل در کودکی و نوجوانی و شکوفائی آن در جوانی و ارتقا و تکامل آن تا پایان عمر و راه های درمان ازخودبیگانگی مباحث پایانی را تشکیل می دهند. لازم به ذکر است که این پژوهش درآمدی بر بحث هویت بوده و بر اساس مبانی مستفاد از آیات و روایات مجال برای بحث های گسترده تر فراهم است. بحث تطبیقی با هر یک از ادیان و مکاتب دیگر، که در اینجا به قسمتی از آن پرداخته شده، شایسته تحقیقاتی مفصل تر می باشد. واژه های کلیدی: هویت دینی، هویت فردی، بحران هویت، ازخودبیگانگی، خود شناسی
حسین توسلی مجتبی عطارزاده
مشارکت سیاسی، یکی از پیچیده ترین مسائل جوامع جدید و در عین حال پرطرفدارترین حوزههای مشارکت در عصر حاضر است.یکی از اصول نیل به دموکراسی و نقش پذیری مردم در سرنوشت خود در دنیای امروزسیاست مدنی، حرکت به سمت جامعه پذیری سیاسی می باشد که نقطه آغاز ورود فرد به عرصه سیاست بر اساس تجربیات و دانسته هایی است که زندگی اجتماعی به وی نشان می دهد چرا که در جامعه پذیری سیاسی، فرد هنوز وارد عرصه عالمانه نظر دادن ودانستن تئوری ها و دکترین های سیاسی نشده است و مشق اولیه نقش پذیری در جامعه خود را می آموزد.انتخابات و مشارکت فرد در تعیین حاکمان و صاحبان قدرت و حکومت از مصادیق این مرحله می باشد که همان ادغام سیاسی است. بر این اساس شرکت فرد در اموری که سرنوشت خود و کشورش را رقم می زند، صرفا به معنای رشد و بلوغ جامعه و حصول مشارکت سیاسی نمی باشد.مشارکت آگاهانه و پیوسته افراد در عرصه عمومی از مصادیق رشد سیاسی جامعه محسوب می شود. در این بین احزاب و گروههای سیاسی می توانند نقش موثری را در فرایند رشد سیاسی جامعه داشته باشند. حضور احزاب سیاسی و شفافیت برنامه های آن ها عامل توسعه ی سیاسی و مشارکت بالای شهروندان است. کنش سیاسی کنشگران در عرصه مشارکت سیاسی تابعی از منافع کنشگران و حضور و فعالیت نهاد ها و احزاب سیاسی و دسته بندی آنها می باشد. به این صورت که، در جامعه ای که دسته بندی های سیاسی بیشتر و شفافیت اهداف و برنامه های آنها مشخص تر باشد، مشارکت کنندگان، جریان های سیاسی را بهتر درک می کنند و تکلیف خود را بهتر می دانند. در این صورت حجم مشارکت سیاسی بیشتر خواهد بود. بدین ترتیب نقش احزاب و گروههای سیاسی در فرایند مشارکت سیاسی افراد جامعه،موثر خواهد بود. با توجه به مطالب گفته شده هدف از این پژوهش بررسی نقش احزاب و گروههای سیاسی در فرایند مشارکت سیاسی است.روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش،روش توصیفی-تحلیلی می باشد که سعی شده است با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی به این موضوع پرداخته شود.یافته های بدست آمده این جستار نشاندهنده آن است که فعالیت احزاب و گروههای سیاسی در دهه اول انقلاب دارای نوساناتی بوده است. از بهمن 1357 تا خرداد 1360 به دلیل نو پا بودن نظام سیاسی جدید پس از انقلاب، برخی از احزاب و گروههای سیاسی توانستند در عرصه سیاسی و مشارکت سیاسی ایفای نقش نمایند.البته در برخی موارد مشروعیت کاریزماتیک حضرت امام مانع از حضور برخی از احزاب و گروههای سیاسی گردید. اما بعد از این تاریخ، فضای سیاسی جامعه بعد از جنگ تحمیلی و وقایع خرداد 1360 منجر به تقویت نقش کاریزماتیک حضرت امام در مسائل جامعه گردید.بدین ترتیب آن دسته از احزاب و گروههای سیاسی که همگام با ایدئولوژی حضرت امام بودند،توانستند به فعالیت سیاسی خود ادامه دهند و مابقی احزاب منفعل و یا منحل شدند.
سهیلا پیروزوند mansor nasiri
نسبی گرائی اخلاقی یکی از مهم ترین مباحث در حوزه فلسفه اخلاق می باشد. این بحث تا جایی دارای اهمیت است که رویکرد و موضع شخص در مورد نسبیت یا عدم نسبیت ارزش های اخلاقی بر دیدگاه ها، جهان بینی و موقعیت قانونی و اجتماعی افراد تاثیر بسزایی دارد و بسیاری از امور انسان و جامعه را تحت الشعاع خود قرار می دهد.در این تحقیق بعد از تعریف اجمالی نسبی گرایی و نقطه مقابل آن به بررسی انواع نسب ی گرایی پرداخته ایم . در نسبی گرایی توصیفی اشاره کردیم که این نوع از نسبی گرایی در مورد درستی یا نادرستی ارزش های اخلاقی داوری نمی کند لذا بحثی تحت عنوان نقد و بررسی ادله نسبی گرایی بیهوده است. در نسبی گرایی هنجاری ابتدا به تعریف نسبی گرایی هنجاری و انواع آن پرداخته ایم و بعد از بیان تاریخچه نسب یگرایی و علل گرایش مردم به نسب یگرایی، ادله نسبی گرایی هنجاری را بررسی کرده ایم؛ عمد هترین ادله آنها مبتنی بر تفاو تهای فرهنگی و تنوع دیدگاه های اخلاقی و عدم وجود ارزش های اخلاقی است. در این باره، نشان داده ایم که ارزش های اخلاقی وجود دارند و تفاو تهای فرهنگی و تنوع دیدگا ههای اخلاقی دلیل بر نسبیت نیست. در نسبی گرایی فرااخلاق هم، بعد از تعریف نسبی گرایی فرااخلاق، ادله نسبی گرایی فرااخلاق را بررسی کرده ایم. این نوع از نسبی گرایی، با استفاده از نسبی گرایی توصیفی و انکار وجود ارزش های اخلاقی و انکار قطعیت ترجمه، نسبی گرایی فرااخلاق را اثبات کرده است. در نقد این ادله، نشان داده ایم که ارزش های اخلاقی وجود دارند و نمی توان نسبی گرایی توصیفی و عدم قطعیت ترجمه را دلیل بر نسبیت فرااخلاق دانست.
غلامرضا سلیمی حسین توسلی
رابط? حق و تکلیف از جمل? مباحث بحث برانگیز میان متفکران در حوزه کلام، فقه، سیاست، اخلاق و فلسفه حقوق است که به دو صورت عمده مورد بحث قرار می گیرد؛ اول اینکه آیا بین ذیحق بودن یک فرد و مکلف بودن دیگران نسبت به او ملازمه ای برقرار است یا نه؟ و دوم اینکه بین صاحب حق بودن یک فرد و مکلف بودن او و بالعکس آیا رابطه ای است یا خیر؟ پاسخ به سوال دوم همان چیزی است که این تحقیق درصدد آن است چرا که اثبات یا رد ملازمه بین حق و تکلیف به این صورت آثار فراوانی بر مقوله های کلامی کلان همچون حق انتخاب دین چگونگی ارتباط اخلاق دینی با حقوق انسانها و غیره دارد. اندیش? مدرن غربی با توجه به مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسانشناختی که نسبت به اصل حق و تکلیف دارد در این زمینه قایل به انفکاک مفهومی و وجودی حق و تکلیف شده است که به اعتقاد ما بیشترین سهم در تفکیک مزبور مربوط است به نگرشهای انسان گرایانه بر مقول? حق و تکلیف چرا که شکل گیری اندیش? حقوق مدرن غربی بر اساس انسان محوری و در ظرف قراردادگرایی برخاسته از فردگرایی است که آنهم مبتنی بر پندارهای حسی و تجربی موجود است و نه بر اساس واقعیات و مصالح و آرمانهای الهی که ناشی می شود از نگاه جامع به حقیقت انسان و ارتباط او با خالقش. ما ضمن بیان نارسایی ها و اشکالات تفکر مدرن در معانی و مبانی تکلیف اثبات کردیم که اگر به تکالیف به شکل صحیح و هدفمند نظر شود در می یابیم که تکالیف در واقع بر مبنای استحقاقهای اصیل و بنیادین انسان استوار است که هدفش صیانت از مسیر تکامل و تعالی انسانیت و استیفاء حق سعادت آدمی است. با حفظ این رویکرد در مفهوم حق و مفهوم تکلیف به اثبات این نکته پرداخته شده که حق و تکلیف همیشه به لحاظ وجودی و خارجی متلازم و توأمان هستند یعنی جایی که حقی برای فردی ثابت می شود از قِبل آن تکلیفی متوجه او می گردد که این تکلیف یا تکلیف در برابر خداوند یا انسانهای دیگر یا در برابر خودش است و جایی هم که تکلیفی به او می رسد مسلماً با عنایت به حقوق اوست. این نگاه ثمرات فراوانی در مسایل مهمی چون پیوند حقوق با اخلاق، تعیین حدود آزادی، مسأله عدالت، حساسیت به سرنوشت انسانها و حق انتخاب دین دارد که مفصل به آن پرداخته شده است.
جمال قربانی سینی محسن قمی
چکیده محبت به خدای تعالی اصل واساس دین اسلام را تشکیل می دهدواگر زیر بنای بحث تربیت اخلاقی قرار گیردآثار شگرفی را درپی خواهد داشت.زیرا محبت فی نفسه انسان را به سوی مشابهت ومشاکلت سوق داده واستعدادهای نهفته اش راشکوفا خواهد نمود. حال اگر متعلق این محبت خدای تعالی که کمال مطلق است باشد، محبت او باعث شکوفا شدن فضائل وریشه کن شدن رذائل اخلاقی خواهد شد. باور به توحید واقسام آن تنها راهی است که انسان رامتخلق موحد به معنای واقعی کلمه خواهد نمود واورا تا وجه الله شدن سوق خواهد داد. این نوشتار ضمن تبیین توحید واقسام آن و تفکیک مقامات موحدان،به روش تربیتی قرآن کریم که برپایه محبت استوار است پرداخته وبه بیان هفت روش از روشهایی که قرآن جهت ایجاد و تقویت محبت الهی در قلوب انسانها استفاده نموده(همچون القای جهان بینی صحیح،دعوت به عبادت،دعوت به همنشینی با صالحان،تکریم انسان و...) پرداخته است.درپایان نیز هفت قسم از اقسام توحید( توحیددر ربوبیت،توحیددر محبت،توحیددر رازقیت،توحیددر هدایت،توحیددر مالکیت،توحیددر عبادت وتوحیددر خالقیت)بیان گردیده وآثار باور به هرکدام دررشد25فضیلت از فضائل اخلاقی مطرح شده است واین نتیجه حاصل شدکه تنها راه رشد فضائل اخلاقی باور به توحید ومحبت توحیدی است واین روش جایی برای رذائل باقی نمی گذارد تا حکم به دفع آن شود.لکن باور به توحید دارای مراتبی است که هرچه عمیق تر باشد آثار آن نیز بیشتر وعمیقتر خواهد بود
فرج اله قاسمی منصور میراحمدی
انسان موضوع عالم هستی، موجودی اجتماعی و از ابتدای خلقت، همواره مختلف، متفاوت و چالش گر بوده است؛ این اختلاف در اندیشه ها، آراء، آداب و سنن امری طبیعی است و اقتضای شرایط زندگی بشر آن را ایجاب می کند و برهمین اساس گرامی داشته شده است؛ لذا جهانی که در آن زیست می کنیم متشکل از فرهنگ های گوناگون می باشد و این تفاوت فرهنگ ها جزء جدانشدنی زندگی انسانی است. از این رو تعامل انسان با فرهنگ های گوناگون در حیات اجتماعی خویش از مقولات مهم و اساسی است. شناخت صحیح این مساله و چگونگی تعامل اجتماعی درست با دیگران از معارف ضروری و سخت بشر امروزی است که با شناخت صحیح و رفتار بر اساس آن است که فرد در جامعه رشد و تکامل پیدا می کند و ارتباط خود با خود و خدای خود در منظومه تحلیل روابط انسانی نیز بر همین اساس سامان می یابد؛ می توان اذعان داشت که با وجود تلاش های بسیار متفکران و اندیشمندان در طول تاریخ، هنوز نظامی منطقی و مبانی صحیح در اصلاح روابط اجتماعی دنیای متنوع امروزی تدوین نشده است. امروزه مساله تنوع فرهنگی واقعیتی پذیرفته شده است و توجه بیشتر به رسمیت شناخته شدن گوناگونی ها و احترام به فرهنگ های مختلف معطوف گشته است. نکته مهم در این جا چگونگی حصول همزیستی متحدانه و مسالمت آمیز است. نوشتار حاضر پس از طرح راهبردهای موجود همانند سازی، تکثرگرایی و وحدت متکثر، و اتخاذ نگاه مبتنی بر ماهیت اتحاد کثرت گرایانه میان فرهنگی قرآن و واقعیت های متغیر زندگی بشری و به رسمیت شناختن همراه با احترام و بدون پیش داوری و تعصب، با استناد به آیات و روایات در پاسخ به این مساله که آیا تنوع فرهنگی از منظر اسلام پذیرفته است یا خیر، به مولفه های موجود تنوع فرهنگی سیاسی در اندیشه سیاسی اسلام پرداخته تا از این طریق مجاز بودن عقاید، مذاهب، دگراندیشی ها، فرهنگ های سنتی و گروهی متفاوت و رویکردهای فکری ناسازگار غیر اسلامی و عدم اجبار آنان در پذیرش فرهنگ اسلامی را از رویکرد کثرت در وحدت به اثبات برساند. و در ادامه به بررسی مبانی معرفت شناختی چون عقل گرایی و شمول گرایی، و مبانی انسان شناختی ازقبیل کرامت انسانی، مساوات، خداجو بودن فطری، خلیفه اللهی و مختار بودن انسان و مبانی ارزشی با پی ریزی یک نظام ارزشی و اخلاقی بر پایه معیارهای مشترک اخلاقی از قبیل ایمان و عمل صالح پرداخته و با بازبینی مبانی دینی، به درک تازه ای از روابط بین فرهنگ های گوناگون و رفتار با آنان دست می یابیم.
حمید مریدیان احمد حسین شریفی
امروزه جنبش هایی نوپدید در غرب و شرق با عنوان معنوی به صحنه آمده اند و سعی در ارائه تصویر آرمانی از انسان دارند، تا بدین وسیله به نیازهای معنوی انسان مدرن پاسخ بدهند. از جمله مهم ترین این جنبش ها که تاکنون آثار فراوانی از خود به جای گذاشته اند، دو جریان اثرگذار و مشهور اوشو و پائولو است، که انسان ایده آل از منظر هر دو در حالی که دارای اشتراکات فراوانی است، از ویژگی های متفاوتی نیز برخوردار است. اوشو تصویر خویش از انسان ایده آل امروزی را زوربای بودا می نامد که یکی سمبل زیاده خواهی، شهوت و شادمانگی است و دیگری اسوه زهد و ریاضت است. او رهایی از ذهن، سرور و شادمانگی، نفی دعا و عبادت را از ویژگی های انسان ایده آل می داند که از راه مراقبه به دست می آید. در مقابل انسان آرمانی کوئیلو که به عنوان قهرمان های داستانی در رمان هایش جلوه می کند، دارای ویژگی هایی است مانند: اباحی گری و بی بند و باری، گوش سپردن به ندای درون که به واسطه پیش گویی و جادوگری، اتصال به روح کیهانی و پیروی از افسانه شخصی حاصل می شود. با بررسی و بیان نقد هر دو جریان، در یک نگاه کلی خاستگاه مشترک این گونه جنبش های نوپدید معنویت گرا را می توان در معنویت پست مدرن ارزیابی کرد که باعث رویش انواع متنوع از این جنبش ها بوده است و اصول مشترک هر دو جنبش را در تفکر انسان محوری دانست که تکثرگرایی، آزادی خواهی و فردگرایی از مولفه های اصلی و اساسی آن به حساب می آید. در انتهاء انسان آرمانی از نگاه اسلام بازگو می شود که جانشین و امانت دار الهی است و با پیروی از فطرت الهی و ایمان و عمل صالح، هر لحظه در حال شکوفا شدن و پیمودن مسیر رشد و کمال است.
تورج روحانی حسین توسلی
عالمی که در آن زندگی می کنیم در تمامی ساحت ها دارای قوانین واصولی است، همانطور که در عرصه علوم تجربی قوانینی بر بعد مادی اشیاءحاکم است در عرصه مادی و معنوی زندگی بشر قوانینی وجود دارند. این قوانین که در عرف دینی به آن سنت گفته می شود بر تمامی زندگی بشر سایه انداخته است. بدیهی است شناخت این قوانین که سرنوشت دنیوی واخروی بشر در گرو آن قرار دارد بسیار ضروری است. از طرف دیگر از آنجا که سعادت حقیقی و واقعی بشر در گرو رسیدن به سعادت معنوی می باشد لذا شناخت سنت هایی که در این ساحت از زندگی بشر حاکم اند اهمیت دو چندان می یابد. در این میان سنت اضلال با توجه به عوارض و پیامدهای بسیار مهم آن نقش بر جسته تری دارد،آثاری چون قساوت قلب،عوض شدن سبک زندگی، نا امیدی از رحمت الهی،تغییر در خلقت و... که هر کدام از این ها می تواند منشاء بسیاری از مفاسد شود.البته بحث در رابطه با این سنت با چالش ها وشبهاتی همراه است همچون شبه انتساب اضلال الهی به خداوند ورابطه اضلال با اختیار انسان.این همه با داشتن دو وجهه فردی واجتماعی در این سنت، ضرورت بررسی آن را آشکار می کند.
حسین توسلی علی اصغر رواسی
همواره نتایج تحقیقاتی که در خصوص رشته های گوناگون ورزش صورت می گیرد، نشان دهنده این واقعیت است که هر رشته ورزش درنوع خود پیچیدگی خاصی است که به تناسب متغیرهای مداخله کننده ، عوامل تاثیرگذار بیشتری مطرح می شوند که به خودی خود موجب پیچیده تر شدن فعالیت های تحقیقی می گردد.پژوهش حاضر می کوشد تا عوامل کلیدی را متناسب با موضوع تحقیق شناسایی کرده و در صورت امکان نسبت به اولویت بندی این عوامل بسنده نماید.
حسین توسلی
چکیده ندارد.