نام پژوهشگر: معصومه رفیعی
معصومه رفیعی محمد اکوان
چکیده: تمامی فیلسوفان به دنبال این بوده اند که حقیقت به چه معنا است اینکه حقیقت در زندگی چه طور معنا می شود هایدگر به فیلسوفان بعد از سقراط انتقاد کرده است . زیرا که آنها حقیقت را انطباق ذهن و عین می دانستند در حالیکه هایدگر حقیقت را دازاین می داند حقیقت را گشودگی و آشکارگی می داند او معتقد است که دازاین آشکار است ظهور دارد و وجودش ناپوشیده می باشد. حقیقت بودن دازاین معنا ندارد دازاین در حقیقت یا درون حقیقت است یعنی در مفتوحیت خود را با آنها هماهنگ می کند دازاین ذاتاً در حقیقت است حقیقت وجود دارد تا جایی که دازاین وجود دارد. هم چنین اینکه در مسأله وجود به فیلسوفان بعد از سقراط انتقاد کرده است . زیرا که آنها وجود را فراموش کرده اند و تنها به موجود پرداخته در صورتی که وجود در کسرت موجود می باشد. و موجود بدون وجود، وجودنخواهد داشت او می گوید: وجود را بدون تعیین و بیرون از قالب یک موجود خاص که دازاین می باشد نمی توان مورد مطالعه قرار داد.