نام پژوهشگر: ایران غازی
رسول مهدوی نجف آبادی ایران غازی
سعی دانش ژئومرفولوژی بر آن است که ضمن گویا کردن مکانیسمهای حاکم بر محیط به گونه ای عمل نماید که عملکردهای بشری در تقابل با محیط قرار نگیرد. در واقع هنر یک ژئومرفولوژیست آنست که با اشراف و آگاهی بر عوامل مورفودینامیک طبیعی، عکس العمل محیط در برابر عملکردهای بشری را پیش بینی و بر اساس آن و با دیدی جامع تر ، نسبت به حل مسائل و تدوین خط مشی و سیاست و راهبردهای برخورد با محیط مبادرت کند. طرح تفصیلی و جامع ژئومرفولوژیکی شهری به معنی شناسایی اراضی وطبقه بندی آنها بر اساس خطرات محیطی است . در این رساله ضمن شناسایی و محاسبه برخی از عوامل مخاطره آمیز طبیعی نظیر زلزله، نزدیکی به کانون زلزله، سیل و آبگرفتگی، ریزش سنگ، زمین لغزش، گسل، نشست زمین، جزر و مد، امواج و طوفانهای دریایی، طوفانهای گرد و غبار با منشا خارجی، فرسایش بادی و پیش روی و پسروی دریا، سعی در بیان کمی آنها با تاکید بر پارامترهای ژئومرفیک در شهر بندرعباس شده است والبته این مهم به اتکا وبا بهره گیری از مدل topsis به عنوان یکی از مدلهای تصمیم گیری چند معیاره با ساختارتصمیم گیری سلسله مراتبی(ahp)صورت گرفته است بطوریکه امکان مقایسه مکانها با لحاظ نمودن معیارهای با واحدهای متفاوت را امکان پذیر می سازد. مبنای تقسیم بندی مکانی در این تحقیق، نواحی شهری بر اساس تقسیم بندی شهرداریها است. چنین تصمیمی درمورد نحوه طبقه بندی اراضی، بیشتر معطوف به نظرات کارفرما(شهرداری) می باشد. نتایج حاصل از بکار گیری این روش نشان می دهد که منطقه سه شهرداری با کمترین مقدار عددی شاخص (0903/0)، دارای بیشترین پتانسیل رخداد مخاطرات طبیعی است. همینطور منطقه یک شهری با بشترین مقدار عددی شاخص بدست آمده (2574/0)، دارای کمترین پتانسیل رخداد، از نظر ژئومرفولوژی می باشد به گونه ای که احتمال وقوع مخاطرات به صورت کلی در منطقه سه، 9/2 برابر منطقه یک است. منطقه دو شهری نیز با مقدار شاخص (2117/0)در حد واسط دو منطقه مذکور قرار می گیرد. علاوه براین با بکار گیری روش دلفی، بیشترین و کمترین وزن مخاطرات به ترتیب مربوط به زلزله با مقدار عددی(16/0) و سپس، زمین لغزش با مقدار (02/0) می باشد .با این وصف، محدوده اراضی منطقه سه شهری، در 10 سال اخیر دارای بالاترین سرعت توسعه شهری در مقایسه با دیگر مناطق بوده است و در حال حاضر گرانقیمت ترین زمینهای مسکونی در این منطقه به فروش می رسد. به عبارت دیگر سنگین ترین سرمایه گذاری سکونت گاهی در پرمخاطره ترین ناحیه شهری صورت گرفته است. همچنین مدل تاپسیس به عنوان یکی از مدلهای مناسب در طبقه بندی مناطق مخاطره زا، جهت استفاده در مطالعات مشابه توصیه می شود.
شیماء کریمی ایران غازی
چکیده ندارد.
ویکتوریا عزتیان ایران غازی
چکیده ندارد.
هادی هاشمی مسعود تقوایی
چکیده ندارد.
فرهاد دهقانی ایران غازی
افزایش روزافزون جمعیت و نیاز شدید به مواد غدائی، لزوم برنامه ریزی برای استفاده صحیح از منابع آب وخاک کشور راطلب می نماید. باتوجه به این که دشت قزوین درزمینه کشاورزی از پتانسیل بالقوه بالائی برخورداراست و بهره برداری صحیح ازمنابع خاک و آب آن می تواند تلاش معقولی درراستای خودکفائی کشور باشد ضرورت داشته است که ضمن شناخت پتانسیل ها و امکانات موجود، وضعیت بهره برداری ازاین منابع، مصرف منطقه قزوین، کسری یامازاد محصولات و پیش بینی نیازآینده بامواد غذائی کشاورزی مشخص گردد. پایان نامه حاضر براساس ضرورت انجام مطالعات مزبور انتخاب و تحقیق و تدوین گردیده است و شامل پنج بخشی می باشد. بخش اول مربوط به کلیات ، بخش دوم ویژگیهای طبیعی دشت قزوین باتمرکز برتعیین وارزیابی منابع آب و خاک و مشکلات طبیعی توسعه کشاورزی بخش سوم مربوط به مسائل انسانی دررابطه باکشاورزی، بخش چهارم ساختار زراعی دشت قزوین (باتمرکز برزراعتهای سالانه) و بخش پنجم شامل نتیجه گیری و پیشنهادات می گردد. نتیجه بدست آمده از تحقیق، اثبات استعداد بسیار بالای دشت قزوین براس توسعه کشاورزی می باشد. مسائل توسعه مزبور محدود بودن منابع آب ، طبیعت فصلی بودن رودخانه ها و نیزکوچک بودن واحدهای زراعی و بنابراین عدم امکان استفاده کامل از تکنولوژی پیشرفته می باشد به همین مناسب میزان افزایش جمعیت و مصرف مواد کشاورزی و غذایی بامیزان توسعه محصولات مناسبت ندارد و منطقه دشت باکمبود گندم، دانه های روغن، پیاز، سبزیجات روبرواست . باتوجه به نتایج محاسباتی که درزمینه تقاضای آینده به محصولات کشاورزی تاسال 1380 دررساله به عمل آمده پیشنهاد گشته است که همه طرحهای کنترل منابع آب درمحدوده قزوین از جمله احداث سدمخزنی طالقانی، سدخررود و سدابهر رود و طرح بهره گیری از رودخانه های موسمی قزوین دراولویت قرار گیرد و نیز با توجه به آن که 96 درصد از کشاورزی دارای واحدهای بهره برداری کمتراز 5 هکتاراند به پیشنهاد یکپارچه شدن اراضی تاکید شده است . با توجه به نگرش جامع و پژوهش دقیق و صحیحی که دررساله شده وزارت کشاورزی، جهادسازندگی وزارت نیرو و سازمان برنامه و بودجه می توانند ازآن به عنوان سند ارزنده ای دربرنامه ریزیهای توسعه کشاورزی استفاده نمایند.
یوسف عامل ایران غازی
هدف ازانجام تحقیق ((توسعه تکاملی استان آذربایجان غربی در ساختار فضائی))آن بوده است که باتحلیل بیست بیست شاخص مهم جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی و طبقه بندی آنها مرتبه کانونهای رشد آذربایجان غربی از لحاظ سلسله مراتب نظام فضائی مشخص گشته و نقش یا نقشهای کانون غالب دراین مراتب فضائی تعیین شود و باتوجه به مجموعه امکانات و پتانسیل های کانون ها پیشنهاداتی در جهت پویائی آینده منطقه ارائه گردد. پایان نامه درسه فصل تنظیم گردیده است . درفصل اول تحلیل پارامترهای طبیعی و انسانی به منظور تعیین پتانسیل ها و تشخیص توزیع مکانی و الگوهای ساختاری عوامل مختلف درفرایند توسعه به انجام رسیده است . فصل دوم انواع فعالیت های موجود بویژه درسه بخش صنعت - کشاورزی و خدمات به منظور تشخیص وضع موجود ساختار فضائی منطقه و تعیین نقش غالب درنظام فضائی موجود، تحقیق و مطالعه گشته و درفصل سوم باانتخاب بیست شاخص مهم و تحلیل آنها سلسله مراتب مکانی شهرستان ها در ساختار فضائی استان و نهایتا کانون اصلی رشد با مرکزیت شهر ارومیه تعین شده است . ساخت کالبدی، جمعیت نفوذ، کاربری اراضی و تعیین امکانات و محدودیتهای توسعه فیزیکی قطب رشد ارومیه و سایر کانونهای رشد مورد بررسی قرار گرفته است . طرح نوین مصوب شهرک جدید ارومیه واثرات آینده برقطب رشد ارومیه وسایرکانونهای رشد نیز بعددیگری ازاین تحقیق می باشد. نتایج بدست آمده معلوم می دارد که فولکسیون اصلی کانونهای رشد در آذربایجان غربی هنوزکشاورزی است ، بنابراین به منظور پویا ساختن این کانونها وازبین بردن محدودیت های رشد درآیند پیشنهاد شده است که باید سرمایه گذاریهای اساسی درایجاد سدها، شبکه های آبرسانی، احداث جاده ها و انجام زهکش هائی درحاشیه دریاچه ارومیه باشد. چنین آموزش فنون کاشت و داشت و برداشت به زارعین و حمایت از اتحادیه ای روستائی نظیر اتحادیه های مکانیزاسیون توصیه گشته است . این پایان نامه می تواند سند معتبری برای برنامه ریزیهای توسعه آینده فضائی استان آذربایجان غربی برای سازمانها و ارگان های ذیربط باشد.
عبدالعظیم کریمی ایران غازی
نظریه ضرورت فضاسازی درامر توسعه و نیز نقش جغرافیا دراین زمینه، این رساله برآن است تامسائلی را که منطقه شیراز - مرودشت به عنوان یک فضای جغرافیائی از بعد توسعه فضائی و توسعه صنعتی به عنوان جزئی از کل توسعه اقتصادی - اجتماعی باآن مواجه است ، مورد بررسی قرار دهد. منطقه مورد مطالعه بخش اعظم شهرستانهای شیراز و مرودشت را که درمجموع حدود 14 درصد از وسعت استان فارس را برمی گیرند، شامل می شود. این منطقه دربخش میانی زاگرس فارس واقع شده و ازنظر آب و هوامنطقه ای معتدل به شمار می رود. در شهرستان شیراز و مرودشت در مجموع بیش از 45 درصد از جمعیت استان، بین 36 تا 72 درصد از محصولات اساسی کشاورزی و بیش از 80درصدازکارگاههای بزرگ صنعتی استان را بخود اختصاص داده اند. باوجود تمرکز صنایع استان این منطقه و وجود صنایعی چون مجمع پتروشیمی، پالایشگاه و چند واحد مهم صنعت الکترونیک ، این منطقه یک ناحیه توسعه یافته صنعتی به شمار نمی رود. لازم به توضیح است که درسال 1365 کل استان فارس کمتراز 4 درصدکارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور و 5ˆ3 درصد شاغلین این کارگاهها را بخود اختصاص داده بوده است . ازجمله مهمترین موانع برون ساختاری توسعه صنایع در منطقه می توان به عدم توسعه راهها و بخصوص فقدان راه آهن، عدم کفایت منابع انرژی از جمله نبود نیروگانهای بزرگ برق درکل منطقه و پائین بودن ظرفیت پالایشگاه شیراز، محدودیت توسعه شهرکهای صنعتی موجود و شهرکهای در دست احداث و بالاخره مسائل زیست محیطی اشاره کرد. ازدیدگاه درون ساختاری اهم مسائلی که منجر به ایجاد یک ساختار نامتناسب شده است رامی توان به شرح ذیل برشمرد: عدم کفایت سرمایه گذاری دربخش های مختلف صنعت که گاه درحد جبران استهلاک نیز بوده است وابستگی درتامین مواد اولیه و تکنولوژی، عدم وجود ارتباط منطقی بین صنایع، ضعف مدیریت و ...درعین حال وجود امکاناتی چون امکان استفاده از نفت و گاز در توسطه صنایع، وجود سابقه طولانی درزمینه صنایع پتروشیمی و الکترونیک ، دسترسی با بازار وسیع منطقه جنوب کشور، توسعه صنایع در منطقه فراهم می کند. درپایان ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که اهمیت تحقق اهداف برنامه های توسعه اقتصادی - اجتماعی از جمله ایجاد اشتغال و افزایش درآمد، توسعه صنعت در این منطقه را به عنوان یک ضرورت مطرح می سازد که بنابرآنچه گفتیم چندان هم دور از دسترس نیست .
مرتضی کریمی ایران غازی
حوضه آبریز اردستان - نطنز، حوضه بسته نسبتا بزرگی است که دراین مرکزی قرار گرفته، قرارگرفتن این حوضه در منطقه بیابانی خشک و بالنتیجه پائین بودن میزان بارندگی آن و نیز وجود زمینهای زیاد قابل کشاورزی و وجود شهر نسبتا بزرگ اردستان و نطنز از توابع استان اصفهان باعث گردیده که درسالهای اخیربامشکلات عدیده ای روبرو شود، منابع آبی موجود در سفره های آب زیرزمینی منطقه مزبور قرار دارد با توجه به میزان تغذیه سفره ها امکانات محدودی ازلحاظ کیفی و کمی فراهم آورده است ولی در دهه بعداز پیروزی انقلاب به سبب توسعه و استفاده بیشتر از زمینهای کشاورزی و نیز احداث چندین روستای نوبیناد و برداشت بی رویه آب توسط چاههای عمیق منطقه درسفره های آبی حوضه، بیلان منفی وجود دارد و عملا در وضعیت کیفی آب نیز تاثیر مشخصی به چشم می خورد. طی محاسباتی که ازوضعیت منابع آب به این منطقه توسط سازمان آب منطقه ای اصفهان درسال 1366 انجام گرفته، میزان موضوع بخصوص دراین مقطع زمانی که سیاست اقتصادی در مملکت برروی خودکفائی کشاورزی و تمرکز روستاها در چارچوب کشاورزی و دامپروری گذاشته شده است لازم بود مطالعات بیشتری دراین زمینه انجام پذیرد . دراین تحقیق باتوجه به اهداف مطرح شده دربالا، حوضه اردستان - نطنز به عنوان مظروف کلیه نزولات جوی و منابع آب و بستر فعالیتهای انسانی، در نظر گرفته شده است و کل منطقه ازنظر مطالعات اقلیمی، زمین شناسی و بخشهای جنوبی، جنوب غربی و شرقی و مرکزی منطقه از نظر مطالعات ژئومورفولوژی و هیدرولوژی سطحی مورد مطالعه قرار گرفته است و دراین میان تاکید زیادی برمطالعات اقلیمی بوده است . لازم به تذکر است تاآنجا که نگارنده آگاهی و منطقه فوق، اولا بجز مطالعات آب های زیرزمینی (قنوات و چشمه ها) و یکی دو مورد مطالعات مورد بررسی قسمتهای کوچکی ازمنطقه، مطالعات دیگر صورت نگرفته بنابراین منطقه فوق ازنظر مطالعات فقیراست . ثانیا طرح ارائه موضوعی بنام هیدرواقلیم درایران یک طرح جدیدی بوده و درارتباط بااین موضوع بویژه در مناطق ایران مرکزی (مناطق خشک) مطالعات چندانی نشده که بتوان به عنوان یک الگو در مورد منطقه فوق استفاده نمود، بنابراین موضوع فوق کاملا جدید بوده است . ثالثا در منطقه فوق با کمبود زیادی از نظر وسایل مطالعات روبرو بوده، بنابراین نگارنده با مشکلات زیادی در حین مطالعه مواجه شده است . این کمبودها شامل عدم وجود آمار هیدرومتری رودخانه ای فصلی منطقه، عدم وجود وسایل جهت اندازه گیری دبی مستمر و کمبود آمارهای اقلیمی و ناقص بودن آمارهای موجود، که دراین زمینه مجبور به بازسازی آمارشده و نیز در مورد محاسبه دبی فصلی و موقتی رودخانه ها از روشهای تجربی استفاده شده است . بنابراین مطالعات موجود با توجه به مشکلات موجود انجام گرفته است . امیدآن است که نتایج حاصله از این تحقیق که حاصل دو سال مطالعه و تحقیق نگارنده در دوره کارشناسی ارشد می باشد مورد توجه برنامه ریزان و مدیزان منابع آب و کشاورزی منطقه و استان قرار گیرد و در نهایت با بکارگیری آن گامی هرچند اندک در جهت مهمترین مشکل یعنی کمبود آب منطقه برداشته شود . اساس بررسی و تحقیق دراین پایان نامه استفاده از روشهای علوم مختلف بویژه اقلیم شناسی هیدرولوژی، ژئومورفولوژی و زمین شناسی بوده است . جهت حصول یک نتیجه گیری کلی و صحیح تاکید برروی روشهای ریاضی و آماری و در عین حال محاسبات مهندسی در بخش هیدرولوژی و اقلیم شناسی جهت دستیابی به برنامه ریزی صحیح مورد تاکید قرار گرفته است .
نسرین نیک اندیش ایران غازی
نیاز کشور به بهربرداری صحیح از منابع آب و خاک و ذخیره و نگهداری آبهای سطحی برای تامین آب کشاورزی صنعتی و شهری، ایجاد تاسیساتی باسرمایه هنگفت نظیر سدها راضروری ساخته است . انتقال گل و لای طی فرآیند فرسای نه تنها باعث پرشدن دریاچه سدها می گردد بلکه منجر به از بین رفتن یکی از منابع حیاتی یعنی خاک می گردد. رساله مزبور براساس ضرورت حفظ منابع، شناخت عوامل موثر درایجاد و حمل رسوب به دریاچه سه شهید عباسپور و مدیریت حوضه آبریز آن تحقیق و تدوین گردیده است . نتیجه بدست آمده از تحقیق آن بوده است که درحوضه سد شهید عباسپور سالانه 4ˆ14 میلیون تن رسوب ایجاد می گردد و 6ˆ4 تن در هکتار رسوب ویژه موجب پرشدن 8ˆ10 میلیون متر مکعب از حجم مخزن سد در هرسال می گردد که رقم بسیار بالائی است . علل رسوب زدائی درهشت مورد طبیعی و انسانی درپایان نامه به اثبات رسیده و برای کاهش روند فرسایش و حمل رسوب به دریاچه سد بیست و یک پیشنهاد داده شد که چهارده مورد آن معیارهای فنی و مهندسی و در رابطه با عوامل مربوط به جغرافیای طبیعی و هفت مورد آن مسائل غیر طبیعی، فنی و مهندسی است .