نام پژوهشگر: عبدالامیر معزی

تأثیر کاربرد مواد آلی غنی شده با آهن در مقایسه با fe-eddha و سولفات آهن بر فاکتورهای رشد و غلظت آهن در گوجه فرنگی در خاکهای آهکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1388
  منصوره رضایی مطلق   عبدالامیر معزی

استان بوشهر یکی از مراکز کشت خارج از فصل گوجه می باشد. اما درصد بالای کربنات کلسیم در خاک موجب بروز کلروز می شود . در راستای نیل به خود کفایی و جلوگیری از خروج ارز جایگزینی این کود ضروری به نظر می رسد. غنی سازی ضایعات آلی جایگزین مناسبی است. آزمایش گلدانی برروی گوجه فرنگی در گلخان? مرکز تحقیقات کشاورزی برازجان به اجرا گذارده شد. آزمایش شامل یازده تیمار بود. شامل برتفاله و عصار? فیلترکیک، چمن، کاغذ باطله و هویج غنی شده با سولفات آهن، درکنار سولفات آهن، سکوسترین آهن و شاهد بود. تیمارها در طرح آماری بلوکهای کاملاً تصادفی آرایش داده شدند. پس از اعمال تیمارها در گلدان، بذر گوجه کاشته و بوته ها تا زمان قبل از گلدهی نگهداری شدند. نتایج نشان داد که تیمار ها بصورت معنی داری غلظت فسفر، آهن، منگنز، روی و مس قابل جذب درخاک و غلظت آنها دربرگ و جذبشان در گوجه را متأثر ساخته است. تأثیر متفاوت و معنی دار تیمارها بر وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، میزان کلروفیل، شاخص سطح برگ و ارتفاع گیاه به ثبت رسید. غلظت فسفر و آهن قابل جذب، غلظت آهــن وروی در برگ و مقدار جذب شده حاصل از اعمال تفاله ها بصورت معنی داری بیشتر از این عوامل ها دراثر اعمال شیرابه متناظر بود. اما شیرابه تأثیر بهتری بر دیگر عناصر غذایی داشت. شاخص سطح برگ، کلروفیل ، وزن خشک و تر اندام هوایی حاصل از شیرابه در مقایسه با تیمار تفاله برتر بود. تأثیرکاربرد تفاله کاغذ، چمن و شیرابه فیلترکیک و کاغذ باطله بر غلظت فسفر ،آهن و منگنز در برگ ،اندام هوایی و مقدار جذب شده تفاوت معنی داری را نشان نداد. بنابراین قابل جایگزینی با تیمار سکوسترین آهن می باشند. همچنین کاربرد سکوسترین برفاکتورهای رشـد می تواند توسط تأثیر تیمارهای تفال? فیلترکیک و چمن و هم چنین شیراب? فیلترکیک، کاغذ باطله و شیرابه جایگزین شود.

مطالعه کارآیی مصرف نیتروژن، عملکرد و اجزای عملکرد چهار رقم گندم قدیم و رایج گرمسیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1388
  مریم ثابت کوهنجانی   امیر آینه بند

به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن بر کارآیی مصرف نیتروژن، عملکرد و اجزای عملکرد چهار رقم گندم قدیمی و رایج گرمسیری، آزمایشی طی سال زراعی 88-1387 در مزرعه ی تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. این آزمایش بصورت کرت های خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سطوح مختلف کود نیتروژن (اوره) در چهار سطح (0، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و فاکتور فرعی نیز شامل چهار رقم گندم گرمسیری قدیمی (چناب و زاگرس) و رایج (چمران و دز) بود. صفات مورد اندازه گیری عبارت بودند از عملکرد دانه، اجزای عملکرد، درصد پروتئین و برخی شاخص های کارآیی نیتروژن. نتایج این آزمایش نشان داد که بین سطوح مختلف کاربرد کود نیتروژن، کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیشترین تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزاردانه و عملکرد دانه را تولید کرد. در حالیکه بالاترین مقدار درصد و عملکرد پروتئین دانه در شرایط کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد. همچنین بیشترین مقادیر شاخص های کارآیی مصرف، جذب، بهره وری و شاخص برداشت نیتروژن در شرایط عدم کاربرد کود بدست آمد. اگرچه بالاترین عملکرد دانه در رقم دز و در شرایط کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد ولی در مجموع بین ارقام مورد مطالعه عملکرد دانه تفاوت معنی داری نداشت. همچنین رقم دز بالاترین کارآیی مصرف نیتروژن، کارآیی بهره وری نیتروژن و شاخص برداشت نیتروژن و کمترین کارآیی جذب نیتروژن را دارا بود. نتایج حاصل از روابط خطی بین شاخص کارآیی مصرف نیتروژن و سال معرفی ارقام گندم نشان داد که رابطه ی معنی داری در بهبود این شاخص با سال معرفی ارقام گندم مورد مطالعه وجود داشت. بطوریکه رقم دز در این آزمایش بالاترین کارآیی مصرف نیتروژن را دارا بود. همچنین مشخص شد که دو جزء تشکیل دهنده ی کارآیی مصرف نیتروژن (کارآیی بهره وری و جذب نیتروژن) به یک میزان در نتیجه ی نهایی این شاخص تأثیر گذار نیستند وکارآیی بهره وری نیتروژن نقش بیشتری در مقایسه با کارآیی جذب نیتروژن در بهبود ژنتیکی کارآیی مصرف نیتروژن ارقام گندم مورد مطالعه دارد. بنابراین از دیدگاه کشاورزی پایدار توصیه می شود که علاوه بر صفت عملکرد دانه، شاخص های کارآیی استفاده از نهاده های زراعی مهم مانند نیتروژن نیز مورد توجه قرار گیرند.

اثر مقادیر سولفور،نیتروژن و منابع سولفور بر عملکرد کمی و کیفی کلزا در شرایط آب و هوایی اهواز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1388
  رسول گودرزی   موسی مسکرباشی

به منظور بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن، سولفور و دو منبع سولفوری (گوگرد و اسیدسولفوریک) بر عملکرد کمی و کیفی کلزا و همچنین تاثیر سطوح و منابع سولفوری بر میزان عناصر میکروی قابل جذب خاک و میزان عناصر میکروی جذب شده توسط گیاه، در شرایط آب و هوایی اهواز آزمایشی به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 88-87 اجرا گردید. در این آزمایش منابع سولفوری به عنوان فاکتور اصلی (گوگرد و اسیدسولفوریک)، سولفور در دو سطح 100 و 250 کیلوگرم در هکتار به عنوان فاکتور فرعی و نیتروژن با سه سطح 70، 100 و 130 کیلوگرم در هکتار به عنوان فاکتور فرعی فرعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بین سطوح نیتروژن از نظر عملکرد ماده خشک کل، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد پروتئین دانه، درصد روغن دانه، عملکرد روغن، تعداد خورجین در مترمربع، وزن هزار دانه، ارتفاع بوته، تعداد شاخه جانبی در سطح یک درصد و از نظر تعداد دانه در خورجین در سطح پنج درصد اختلاف معنی دار وجود دارد. بین سطوح سولفور از نظر عملکرد ماده خشک کل و تعداد شاخه جانبی در سطح یک درصد و از نظر عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد روغن و میزان فسفر، آهن و روی دانه در سطح پنج درصد اختلاف معنی دار بود ولی از نظر درصد پروتئین دانه، درصد روغن دانه، تعداد خورجین در واحد سطح، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، ارتفاع بوته و میزان منگنز دانه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در بین منابع سولفوری تنها بر روی درصد روغن دانه در سطح پنج درصد اختلاف معنی داری وجود داشت. اثر متقابل نیتروژن و سولفور بر روی مقدار آهن دانه در سطح یک درصد و بر روی درصد روغن دانه، عملکرد روغن و میزان روی دانه در سطح پنج درصد معنی دار بود. ولی بر روی سایر صفات مورد بررسی اعم از عملکرد دانه، درصد روغن دانه، درصد پروتئین دانه و وزن هزار دانه تاثیر معنی داری نداشت. تاثیر سه جانبه نیتروژن، سولفور و منابع سولفوری بر روی درصد روغن دانه و میزان آهن دانه در سطح یک درصد و بر روی عملکرد روغن و تعداد شاخه جانبی در سطح پنج درصد معنی دار بود. اما اثر سه جانبه بر روی سایر صفات مورد بررسی معنی دار نشد. نتایج نشان داد بهترین ترکیب جهت داشتن بالاترین درصد روغن دانه و عملکرد روغن در واحد سطح مربوط به تیمار اسیدسولفوریک، سطح 100 کیلوگرم سولفور در هکتار و 100 کیلوگرم در هکتار نیتروژن در هکتار با میانگین های 5/45 درصد و 9/125 گرم روغن در مترمربع می باشد و اثر مقادیر سولفور بر میزان عناصر میکروی قابل دسترس خاک برای گیاه مثبت بوده، به گونه ای که با افزایش مقدار سولفور میزان عناصر میکروی قابل دسترس افزایش یافته است.

بررسی آبشویی شکل های مختلف نیتروژن با کاربرد مقادیر متفاوت کود اوره در کشت ذرت در شمال خوزستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  نرجس سروش   عبدالامیر معزی

امروزه مصرف کودهای نیتروژنه بدون توجه به آثار سوء آن ها بر محیط زیست به طور چشمگیری افزایش یافته است. نیترات به عنوان عمده ترین شکل نیتروژن به راحتی به آب های زیرزمینی منتقل و موجب آلودگی آن ها می شود. با توجه به اینکه آب های زیرزمینی به علت داشتن کیفیت مناسب و قابلیت دسترسی آسان مهمترین منبع تأمین آب در مناطق خشک و نیمه خشک می باشند، مدیریت مناسب کودهای نیتروژن شامل مقدار، زمان و روش استفاده از کود، آبشویی نیتروژن را تحت تأثیر قرار می دهد. استان خوزستان با دارا بودن منابع سرشار آب و خاک یکی از قطب های کشاورزی کشور است و هر ساله کشاورزان برای دستیابی به عملکرد بیشتر مقادیر زیادی کودهای نیتروژنه مصرف می نمایند. بنابراین انجام مطالعه ای در مورد مدیریت مصرف کودهای نیتروژنی در این منطقه ضروری به نظر می رسد. به منظور بررسی تأثیر سه مقدار مختلف کود اوره بر حرکت شکل های مختلف نیتروژن (نیترات، آمونیوم و نیتروژن کل) آزمایشی مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت کرت های یک بار خرد شده با سه تکرار در مرکز تحقیقات صفی آباد دزفول انجام گرفت. تیمارها شامل سه مقدار مختلف کود نیتروژن: 150 (n1)، 225 (n2) و 300 (n3) کیلوگرم نیتروژن در هکتار بودند که در سه تقسیط یعنی پس از کشت ذرت، در مرحله 6 تا 8 برگی و قبل از گلدهی به روش کودآبیاری سطحی مورد استفاده قرار گرفتند. نمونه های خاک 8 تا 10 روز قبل و پس از هر کودآبیاری از عمق های 30-0، 60-30، 90-60 و 120-90 سانتی متری برداشت شدند و غلظت نیترات و آمونیوم آن ها به روش تقطیر بخار آب و مقدار نیتروژن کل با استفاده از دستگاه کجلدال تعیین شد. همچنین به منظور بررسی حرکت پتاسیم در خاک و ارتباط آن با یون آمونیوم، میزان پتاسیم محلول و تبادلی نمونه ها ی مذکور نیز انداره گیری شد. نتایج نشان داد که مصرف کود، غلظت نیترات و نیتروژن کل خاک در همه تیمارها را افزایش داد و بیشترین افزایش در تیمار n3 صورت گرفت. همچنین افزایش میزان مصرف کود تا سطح 300 کیلوگرم در هکتار با افزایش حرکت نیترات به لایه های زیرین خاک همراه بود. علی رغم این افزایش غلظت، در کلیه تیمارها با افزایش عمق خاک غلظت نیترات کم شد و بیشترین تجمع نیترات در لایه 30-0 سانتی متری خاک اندازه گیری شد. تغییرات آمونیوم در طول پروفیل خاک تقریباً یکنواخت بود که نشان دهنده عدم همبستگی بین میزان مصرف کود و آمونیوم بود که احتمالاً به دلیل تبدیل سریع آمونیوم به نیترات رخ داده است. همچنین رابطه معنی داری بین غلظت آمونیوم و پتاسیم محلول و قابل تبادل خاک به دست نیامد. در مجموع خاک های این منطقه به دلیل سنگین بافت بودن و تراکم بالا پتانسیل پایینی برای آبشویی نیتروژن داشتند. اما مصرف بی رویه کود در دراز مدت، باعث تجمع نیترات در خاک و آبشویی آن می شود.

بررسی تأثیر سیلیکون بر ذرت (zea mays) رشد کرده تحت شرایط تنش شوری و کشت هیدروپونیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  علی روحانی پور   عبدالامیر معزی

تنش شوری باعث کاهش تمامی شاخصه های رشد گیاه از جمله وزن تر و خشک گیاهی، محتوای کلروفیل، طول ساقه، شاخص سطح برگ، محتوای آب گیاهی و همچنین کاهش غلظت عناصر پتاسیم، کلسیم و سیلیسیم در گیاه شد و نفوذپذیری غشاءپلاسمایی و غلظت سدیم را افزایش داد که کلیه این عوامل در نهایت منجر به کاهش عملکرد ماده خشک گیاهی در واحد سطح گردید. کاربرد سیلیس در محلول غذایی باعث افزایش وزن تر و خشک گیاهی، محتوای کلروفیل، طول ساقه، شاخص سطح برگ، محتوای آب گیاهی و همچنین افزایش غلظت عناصر پتاسیم، کلسیم و سیلیسیم در گیاه شده و نفوذپذیری غشاءپلاسمایی و غلظت سدیم را کاهش داد. نکته ای قابل ذکر این است که تأثیر مثبت سیلیس بر عملکرد گیاهی در شرایطی که گیاه تحت شرایط تنش شوری قرار داشت بسیار بیشتر و چشمگیرتر از زمانی بود که گیاه تحت شرایط طبیعی رشد کرده بود. در مورد نقشی که سیلیس در افزایش اجزای عملکرد گیاهی دارد باید گفت که این وظیفه سیلیس با رسوب در لایه پوست انجام می گیرد. سیلیس در پوست با رسوب بین دیواره سلول های اپیدرمی و کوتیکول و تشکیل لایه دوگانه کوتیکول- سیلیس، از انجام تعرق کوتیکولی پوست جلوگیری بعمل آوردهو با انجام این عمل تا حد زیادی از انجام تعرق از طریق پوست (تعرق کوتیکولی) جلوگیری بعمل می آورد (51). تعرقی که از برگ انجام می گیرد بیشتر از طریق روزنه ها و مقدار کمی هم از طریق کوتیکول صورت می پذیرد. سیلیس با رسوب در زیر کوتیکول برگ ها و تشکیل لایه دوگانه کوتیکول- سیلیس، از انجام تعرق گیاهی از راه کوتیکول جلوگیری بعمل آورد. سیلیس با رسوب در ساقه گیاهی، قدرت ساقه را با افزایش ضخامت دیواره پوست و همچنین قطر دستجات آوندی افزایش داد. از آنجایی که سیلیس میزان تعرق را در گیاه کاهش می دهد بنابراین این امکان وجود دارد که سیلیس از انتقال سدیم که انتقال اش در گیاه توسط جریان توده ای و بوسیله آب انجام می شود از ریزوسفر به اندام هوایی جلوگیری بعمل آورده و بدین ترتیب از تنش ایجاد شده توسط شوری بکاهد (51). تأثیراتی که سیلیکون در تحریک فعالیت آنزیم های h+- atpase و h+ - ppase در تونوپلاست تحت شرایط شور دارد توانست باعث پراکسیداسیون کمتر فسفو لیپیدهای غشاء شده و انجام بهتر وظایف غشاء را بهمراه داشته باشد. همچنین کاهش سیالیت تونوپلاست توسط سیلیکون می تواند باعث کاهش نفوذپذیری غشاء گردیده و در نتیجه نشت الکترولیتی که شامل سدیم هم می شود از واکوئل به سیتوپلاست کمتر اتفاق افتد. سیلیکون با افزایش فعالیت آنزیم h+- atpase در برگ گیاهان تحت تنش شوری قرار گرفته آسیبی که تحت شرایط تنش شوری به ساختمان کلروپلاست گیاه وارد می شود را به حداقل رسانده و بدین وسیله موجب افزایش کلروفیل برگ و فعالیت فتوسنتز می شود. با اضافه کردن سیلیس در گیاهان تحت تنش شوری رشدکرده (t9-t16) غلظت پتاسیم به دلیل جذب کمتر سدیم (تعرق کمتر و همچنین تشکیل ترکیب بین سیلیس و سدیم و رسوب آن در محیط رشد گیاه) و همچنین افزایش فعالیت آنزیم h+-atpase و در نتیجه افزایش فعالیت و جذب جایگاه های اختصاصی که جذب پتاسیم را انجام می دهند افزایش یافت.

تاثیر کاربرد مقادیر و زمان مصرف نیتروژن در خصوصیات اندام های گیاهی ارقام و ژنوتیپ های مختلف جو دیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1389
  سید منصور سیف موسوی   عبدالامیر معزی

به منظور مطالعه اثرات کاربرد مقادیر و زمان های مصرف نیتروژن بر خصوصیات اندامهای گیاهی، ریشه و جذب عناصر غذایی ارقام و ژنوتیپ های مختلف جو دیم آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت کرتهای دو بار خرد شده با سه زمان مصرف (کل نیتروژن در پائیز، مصرف یک دوم نیتروژن در پائیز همزمان با کشت و یک دوم دیگر در بهار به صورت سرک در اولین زمان مناسب و مصرف دوسوم نیتروژن در پائیز همزمان با کشت و یک سوم دیگر در بهار به صورت سرک در اولین زمان مناسب) در کرت اصلی و با مقادیر 0، 30، 60، 90 و 120 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار از منبع اوره در کرت فرعی و 5 رقم و ژنوتیپ جو دیم (سهند، آبیدر، دیتون، آلف و بی-سی-74-2 ) در کرت فرعی در فرعی در چهار تکرار و به مدت یکسال زراعی (1389-1388) در ایستگاه تحقیقات دیم مراغه به اجرا در آمد. نتایج نشان داد که اثر زمان مصرف کود نیتروژن بر روی جذب نیتروژن در سطح احتمال 5 درصد و برروی جذب روی در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. اثر زمان مصرف کود نیتروژنی بر روی عملکردهای دانه، بیولوژیک و کاه در سطح احتمال 5 درصد و بر روی عملکرد بیوماس در مرحله پنجه زنی گیاه و وزن هزار دانه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود . اثر مقدار کود نیتروژن مصرفی بر روی طول اندام هوایی در سطح احتمال 1 درصد و بر روی طول ریشه های جنینی، وزن خشک اندام هوایی، وزن تر ریشه و وزن خشک ریشه در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. اثر میزان مصرف نیتروژن بر روی اغلب صفات مانند عملکردهای دانه، بیولوژیک و کاه و شاخص برداشت، ارتفاع بوته، تعداد سنبله در واحد سطح و وزن هزار دانه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. اثر ژنوتیپ بر روی اغلب صفات ریشه معنی دار بود. اثر ژنوتیپ بر روی جذب عناصر نیتروژن، فسفر و آهن در سطح احتمال 1 درصد و بر روی جذب مس توسط گیاه در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. متوسط نیاز نیتروژنی ارقام مختلف جو دیم برای دستبابی به 95 درصد حداکثر عملکرد دانه ،حدود 45 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار از منبع اوره با مصرف دوسوم آن در پاییز و مابقی در بهار در اولین زمان مناسب تعیین گردید. در مجموع می توان استنباط نمود که کاربرد زمان و مقادیر مختلف نیتروژن توانست خصوصیات مورفولوژیک ریشه و اجزای عملکرد را تغییر دهد و در افزایش جذب عناصر غذایی و عملکرد در شرایط دیم موثر باشد

بررسی اثرات محلول های غذایی مختلف بر تولید نشاء گوجه فرنگی در محیط بدون خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  سمیه ملک مکان   ناصر عالم زاده انصاری

به منظور بررسی اثرات محلول های غذایی مختلف بر تولید نشاء گوجه فرنگی در محیط بدون خاک دو رقم گوجه فرنگی به نام های "پریمو ارلی و چف"، تحت تأثیر 5 محلول غذایی "هوگلند، جانسون، جنسن، لارسن و کوپر" قرار گرفتند. این پژوهش در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین تیمارها از نظر وزن تر و خشک ریشه و شاخساره، ارتفاع گیاه، سطح برگ، تعداد برگ و قطر ساقه اختلاف وجود دارد، بطوری که این صفات در دو تیمار محلول غذایی هوگلند و کوپر به طور معنی داری (در سطح احتمال 1?) بیشتر از سایر تیمارهاست. اما بین دو رقم موجود در صفات مورد مطالعه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. اثر متقابل تیمار و رقم در وزن خشک ریشه در سطح احتمال 5? معنی دار شد. در پایان میزان عناصر ماکرو و میکرو موجود در برگ های گیاهان اندازه گیری گردید. از نظر درصد گیرایی نشاها در زمین اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. نشاها در دو محلول غذایی هوگلند و کوپر کیفیت بهتری داشتند، در نتیجه استفاده از دو محلول هوگلند و کوپر برای تولید نشاء در روش کشت بدون خاک توصیه می گردد.

تأثیر غلظت های مختلف عناصر غذایی در شیرابه ی کود حیوانی غنی سازی شده بر رشد گیاه کلزا در شرایط گلخانه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1390
  شهرزاد امیریه   عبدالامیر معزی

گیاه کلزا به عنوان یک گیاه روغنی برای کشت در شرایط آب و هوایی ایران مورد توجه قرار گرفته است. نیاز بالای کلزا به عناصر غذایی در بسیاری از خاک ها به خصوص در نواحی خشک و گرمسیری به دلیل حاصلخیزی پایین خاک ها تأمین نمی گردد. لذا در مناطق خشک افزودن مواد آلی به عنوان کود جهت بارور کردن خاک و افزایش بازدهی محصولات ضروری به نظر می رسد. یکی از انواع کودهای آلی، کود حیوانی می باشد که جهت افزایش کارایی استفاده از آن در بخش تغذیه گیاه می توان آن را به شیرابه تبدیل نمود. این آزمایش گلدانی بر روی گیاه کلزا در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز با 7 تیمار که شامل کود حیوانی پوسیده شده، شیرابه کود حیوانی غنی سازی شده بر اساس برابر، 2، 4، و 8 برابر محلول غذایی هوگلند، شیرابه غنی سازی شده بر اساس غلظت عناصر موجود در کود هیومکس و کود آلی هیومکس به اجراء گذارده شد. تیمارها در طرح کاملاً تصادفی آرایش داده شدند. بعد از کاشت بذر کلزا، تیمارها به گلدان ها اعمال و بوته ها تا زمان قبل از گلدهی نگه داری شدند. نتایج نشان داد که تیمارها به صورت معنی داری غلظت فسفر، آهن و مس قابل جذب در خاک و غلظت آنها در برگ و جذبشان در کلزا را متأثر ساخته است. تأثیر متفاوت و معنی دار تیمارها بر وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر ریشه، میزان کلروفیل، شاخص سطح برگ، ارتفاع و تعداد برگ به ثبت رسید. غلظت ازت، فسفر، پتاسیم و آهن قابل جذب خاک و غلظت آهن، روی و فسفر در برگ و مقدار جذب شده حاصل از اعمال شیرابه با غلظت های متفاوت به صورت معنی داری بیشتر از اثر کاربرد کود حیوانی پوسیده شده و کود هیومکس بود. شاخص سطح برگ، کلروفیل، وزن تر و خشک اندام هوایی، ارتفاع و تعداد برگ گیاه با اعمال تیمارهای شیرابه غنی سازی شده با غلظت بیشتر عناصر غذایی در مقایسه با تیمارهای متناظر حاوی همان عناصر غذایی در غلظت های کمتر و کودهای غنی سازی نشده برتری دارند. بین کاربرد شیرابه های غنی سازی شده با غلظت های متفاوت بر میزان ازت، مس و منگنز خاک و غلظت مس و منگنز برگ، اندام هوایی و مقدار جذب شده تفاوت معنی داری نشان داده نشد، بنابراین قابل جایگزین شدن با هم می باشند. کاربرد شیرابه غنی سازی شده براساس 4 برابر محلول غذایی هوگلند در اکثر موارد می تواند قابل جایگزین شدن با سایر تیمارهای شیرابه، کود حیوانی پوسیده شده و کود هیومکس باشد.

تاثیر تاریخ کاشت و محلول غذایی بر رشد و نمو دو رقم گیاه توت فرنگی ”سلوا” و ”کاماروز“ا (fragaria ananassa cv . selva and camarosa) در شرایط اقلیمی اهواز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1390
  صفدر پورممبنی   نورالله معلمی

چکیده: توت فرنگی تحت کشت با نام علمی ananassa fragaria متعلق به خانواده rosaceae می باشد. یکی از خوشمزه ترین و جذاب ترین میوه هاست که عموماً بصورت تازه خوری یا فراوری شده استفاده می شود. میوه توت فرنگی منبع غنی از آنتی اکسیدان ها، ویتامین ث و بعضی مواد معدنی از جمله آهن و پتاسیم می باشد. زمان مناسب کاشت توت فرنگی یکی از مهم ترین فاکتورهایی است که بر طول دوره ی رشد، عملکرد و زمان رسیدن میوه اثر می گذارد، همچنین استفاده از محلول غذایی مناسب به طور زیادی بر عملکرد، کیفیت محصول، بخصوص در تولید هیدروپونیک توت فرنگی اثر می گذارد. به علت اهمیت اقتصادی این محصول، همچنین عدم وجود گزارش منتشر شده در زمینه ی شرایط مناسب پرورش توت فرنگی در شرایط آب و هوایی اهواز، این تحقیق در فضای بین گلخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. بدین منظور آزمایشی فاکتوریل بر پایه ی طرح بلوک کامل تصادفی(rcbd) جهت بررسی اثر تاریخ های کاشت (10آذر، 30 آذر، 20 دی) و سه غلظت محلول غذایی هوگلند (3/1 هوگلند و 3/2 هوگلند و هوگلند کامل) روی رشد، نمو و اجزاء عملکرد دو رقم توت فرنگی (سلوا و کاما روزا) در طول 6 ماه دوره ی رشد انجام گردید. نتایج بیش از 38 صفت رویشی و زایشی و آنالیز عناصر غذایی نشان داد که تاریخ کاشت روی اکثر صفات بویژه تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، پروتئین کل، تعداد گل و میوه، عملکرد بوته، وزن تر میوه، میوه بندی، پ هاش، مواد جامد محلول، اسیدیته، ویتامین ث و میزان عناصر غذایی از قبیل نیتروزن، فسفر، پتاسیم، روی و مس اثرمعنی داری داشت؛ اما روی سفتی بافت، میزان آب میوه، طول دمبرگ، طول دمگل و میزان عناصرغذایی آهن و منگنز اثر معنی داری مشاهده نگردید. مقایسه ی نسبت های مختلف محلول هوگلند نشان داد که اغلب فاکتورها ی ارزیابی شده شامل تعداد برگ و طوقه چه، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، طول ریشه، پروتئین کل، میوه بندی، عملکرد، سفتی بافت میوه، ویتامین ث، اسیدیته و میزان عناصر غذایی نیتروزن، فسفر، پتاسیم، آهن، روی، منگنز، مس، به طور معنی داری تحت تاثیر محلول غذایی قرار گرفتند، اما طول، قطر و حجم میوه، تعداد خوشه، سطح برگ و طول دمبرگ، تحت تاثیر قرار نگرفتند. مقایسه ی بین دو رقم مورد بررسی نشان داد، تفاوت های معنی داری از نظر تعداد برگ، وزن تر بخش هوایی، وزن خشک ریشه، میوه بندی، حجم میوه، اسیدیته، سفتی بافت، ویتامین ث و میزان عناصر غذایی نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، روی، منگنز، مس بین آنها وجود داشت، در صورتی که دو رقم مورد بررسی از نظر مقدار مواد جامد محلول، نسبت مواد جامد محلول به اسیدیته، پ هاش، میزان آب میوه، عملکرد بوته و قطر میوه اختلافی نداشتند. بر اساس نتایج به دست آمده، اولین تاریخ کاشت (10 آذر) و محلول غذایی با 3/2 هوگلند برای تولید تجاری دو رقم توت فرنگی سلوا و کاماروزا در شرایط آب و هوایی اهواز پیشنهاد می گردد.

تأثیر گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس، کود حیوانی و باگاس بر رها سازی فسفر از خاک فسفات و جذب فسفر و عناصر غذایی کم مصرف توسط لوبیا چشم بلبلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1390
  نوشین جلودار   عبدالامیر معزی

فسفر بعد از ازت دومین عنصر غذایی محدود کننده در تولید محصول در اکثر خاک ها به شمار می رود. مقدار فسفر قابل جذب در خاک در هر زمان خیلی کم است. کودهای شیمیایی فسفره هزینه بر بوده و به صورت یارانه ای در اختیار کشاورزان قرار می گیرند. این مسئله تمایل زیادی را به سوی بهره گیری از سنگ فسفات ایجاد کرده است. معمولاً استفاده از خاک فسفات به دلیل حلالیت کم آن در خاکهای آهکی متداول نیست. استفاده از گوگرد و تلقیح با باکتری های تیوباسیلوس در کنار خاک فسفات یکی از روشهای توصیه شده استفاده مستقیم از خاک فسفات می باشد. از آنجا که ماده آلی خاک می تواند بر فعالیت باکتری های تیوباسیلوس تأثیر بگذارد و سبب تسریع اکسایش گوگرد شود، لذا دو نوع ماده آلی (کود حیوانی و باگاس)در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. با توجه به مطالب فوق تحقیقی با عنوان تأثیر گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس، کود حیوانی و باگاس بر رها سازی فسفر از خاک فسفات و جذب فسفر و عناصر غذایی کم مصرف توسط لوبیا چشم بلبلی با تیمارهای زیر در سه تکرار در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی به اجرا گذشته شد. تیمارها شامل: = صفر کیلوگرم در هکتار گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس و صفرتن در هکتار ماده آلی، = صفر کیلوگرم در هکتار گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس و 40 تن در هکتار کود حیوانی، = صفر کیلوگرم در هکتار گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس و 40 تن هکتار باگاس نیشکر = 500 کیلو گرم در هکتار گوگرد تلقیح شده باتیوباسیلوس و صفر تن در هکتار ماده آلی، = 500 کیلو گرم در هکتار گوگرد تلقیح شده باتیوبا سیلوس و 40 تن هکتار کود حیوانی، = 500 کیلو گرم در هکتار گوگرد تلقیح شده باتیوبا سیلوس و 40 تن هکتار باگاس نیشکر = 1000 کیلو گرم در هکتار گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس و صفر تن در هکتار ماده آلی، = 1000 کیلو گرم در هکتار گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس و 40 تن هکتار کود حیوانی، = 1000 کیلو گرم در هکتار گوگرد تلقیح شده با تیوباسیلوس و 40 تن در هکتار باگاس نیشکر. بعد از اعمال تیمارها به خاک، رطوبت خاک به 65 درصد ظرفیت زراعی رسانده شده و برای مدت سه هفته انکوبات گردیدند. پس از سه هفته خاکها در گلدان ریخته شده.و سپس بذر گیاه لوبیا چشم بلبلی در گلدان ها کشت گردیدند. هشت هفته بعد از کاشت، گیاه برداشت شد و خصوصیات خاک و گیاه مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد تیمارهای فوق، تأثیر متفاوت و معنی داری بر واکنش خاک (ph) ، و فسفر قابل جذب خاک و عناصر میکرو داشت. این تأثیر به نحوی بود که در مقایسه با تیمار شاهد، تأثیر تیمار بر فاکتورهای ذکر شده بیشتر از سایر تیمارها بود. همچنین کاربرد تیمارهای فوق تأثیر متفاوت و معنی داری بر وزن خشک، غلظت فسفر و غلظت عناصر میکرو در گیاه داشت. کاربرد تیمارها دارای تأثیر متفاوت و معنی دار بر میزان جذب فسفر و عناصر میکرو بود. در تمامی این موارد تیمار نسبت به بقیه تیمارها بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد. لذا بر اساس دستاوردهای فوق می توان نتیجه گرفت که کاربرد کود حیوانی در مقایسه با باگاس نیشکر در کنار سطح سوم گوگرد (1000 کیلو گرم در هکتار) بهتر توانست عناصر غذایی مورد نیاز گیاه را تأمین کند. و باعث افزایش فرم قابل جذب و محلول فسفر و عناصر غذایی میکرو گردد.

تاثیر کود شیمیایی، ورمی کمپوست و کود حیوانی بر خصوصیات رویشی نشاء گوجه فرنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  یاصر قمری   عبدالامیر معزی

به منظوربررسی تاثیرکود شیمیایی،کود دامی و ورمی کمپوست بر برخی خصوصیات گوجه فرنگی،پژوهشی در سال زراعی 1392-1391در دو مرحله گلخانه ای و مزرعه ای به ترتیب در گلخانه و مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار اجراشد. عوامل آزمایش شامل ورمی‏کمپوست در چهار سطح 0، 10، 20 و 30 درصد حجمی گلدان و کود دامی نیز در چهار سطح 0، 10، 20 و 30 درصد حجمی گلدان و عامل دوم کاربرد کود شیمیایی (npk) در دو سطح 0 و 2 گرم در لیتر بود. برای آنالیز واریانس داده ها از نرم افزار آماری sas و برای مقایسه میانگین تیمارها از آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح احتمال 5 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد که تاثیر کودهای شیمیایی، ورمی کمپوست و دامی باعث افزایش معنی دار تعداد برگ و ارتفاع نشاء شدند، همچنین این تیمارها منجر به افزایش معنی دار قطر، وزن تر و خشک گردیدند اما اثر متقابل بین کود آلی و کود شیمیایی بر این صفات تفاوت معنی دار نداشت. میزان عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، مس و روی در اندام های هوایی و طول مدت و درصد استقرار نشاء در مزرعه نیز با اعمال کود شیمیایی و آلی افزایش معنی داری یافتند اما تاثیر کود شیمیایی بر میزان پتاسیم تفاوت معنی دار نداشت ولی کودهای آلی میزان پتاسیم را به طور معنی داری افزایش دادند. به علاوه هیچ کدام از تیمارها تاثیر معنی داری بر زمان ظهور شاخه فرعی نداشتند. در نهایت کود دامی در سطوح پایین (تا 20 درصد حجمی) در مقایسه با ورمی کمپوست باعث تولید نشاهای با کیفیت تری شد ولی در سطوح بالاتر(30 درصد حجمی) ورمی کمپوست منجر به تولید نشاهای با کیفیت تری نسبت به کود دامی گردید. همچنین استفاده از کود شیمیایی به همراه کود آلی نیز باعث بهبود خصوصیات مورد نظر شد.

تأثیر بستر کشت و شوری روی خصوصیات رشدی، کمی و کیفی گیاه توت فرنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  سوما جعفری   محمدحسن مرتضوی

بستر های هیدروپونیک با توجه به مزایای بسیاری چون افزایش عملکرد، تولید محصول بهداشتی و یکنواخت، صرفه جویی در مصرف آب و زمین حفاظت بهتر از محیط زیست و کاهش نیاز به کارگر در حال گسترش است. خرما یکی از محصولات مهم کشور است که سالانه مقدار چشمگیری از ضایعات نخل خرما بدون استفاده بهنینه از بین می رود. با توجه به اینکه کوکوپیت را از درخت هم خانواده نخل خرما (نارگیل) تهیه می کنند و سالانه مقدار زیادی ارز به منظور واردات آن از کشور خارج می گردد. شوری خاک از جمله مهم ترین عوامل محدود کننده تولید محصولات کشاورزی به شمار می رود. توت فرنگی یک محصول حساس به شوری می باشد که واکنش آن به تنش ارقام مختلف متفاوت است. این آزمایش به منظور بررسی اثر بستر کشت در چهار تیمار (ضایعات دمبرگ نخل خرما، کوکوپیت، مخلوط ضایعات دمبرگ نخل خرما و پرلیت، مخلوط کوکوپیت و پرلیت) بر رشد رویشی و زایشی گیاه و کیفیت میوه توت فرنگی رشد یافته در شرایط هیدروپونیک با سه سطح شوری (0، 15و 30 میلی مولار) کلرید سدیم به صورت اسپلیت- پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه بلوک به اجرا درآمد. برخی از فاکتور های مربوط به رشد رویشی و زایشی و خصوصیات کیفی شامل تعداد کل برگ و میوه، تعدادگل، وزن و حجم میوه و اندازه میوه در طول آزمایش اندازه گیری شد. در پایان آزمایش گیاهان از محیط کشت خارج شده و فاکتور های رشد رویشی مانند سطح برگ ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که تنش شوری و بستر کشت فاکتورهای رشد رویشی را به جز کلروفیل کاهش داد. رشد زایشی در اثر اعمال شوری کاهش یافت ، و کاربرد بستر کشت بر روی فاکتور های تعدادگل، وزن میوه و عمکرد گیاه اثر متفاوت و معنی داری را داشت. نتایج به دست آمده نشان داد که تمام فاکتورهای کیفی میوه مانند کلسیم میوه،پتاسیم میوه، سدیم برگ و کلر برگ تحت تأثیر شوری قرار گرفت و اثر متفاوت و معنی داری را از خود نشان داد. بستر کشت به جز در مورد سفتی میوه و پتاسیم میوه بر روی بقیه خصوصیات کیفی مانند کلسیم میوه، سدیم برگ و کلر برگ برگ اثر معنی داری را داشت. به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده امکان جایگزینی کوکوپیت با ضایعات دمبرگ نخل خرما به عنوان بستر کشت توت فرنگی، تحت شرایط هیدروپونیک حاصل گردید. بهترین شوری جهت پرورش توت فرنگی شوری 2 دسی زیمنس بر متر تعیین شد.

شبیه سازی حرکت شکل های مختلف نیتروژن، تحت تاثیر سه نوع تناوب زراعی با استفاده از نرم افزار hydrus-1d
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم کاشی ساز   غلامعباس صیاد

نیتروژن به دلیل تغییر شکل و انتقال در سیستم ناهمگن خاک، یکی از فعال ترین عناصر در طبیعت به شمار می رود. یکی از عوامل موثر بر حرکت نیتروژن در خاک، تناوب زراعی است. در این پژوهش تغییرات شکل های مختلف نیتروژن تحت تاثیر سه نوع تناوب زراعی گندم-ذرت، گندم-آیش و گندم-برنج بررسی شد. شبیه سازی حرکت شکل های معدنی نیتروژن (آمونیم و نیترات) با استفاده از نرم افزار1d hydrus- انجام گردید. نمونه های خاک پس از هر نوبت آبیاری یا بارندگی از سه عمق 30-0، 60-30 و 90-60 سانتی متر تهیه شد. غلظت نیتروژن کل، نیترات، آمونیم و نیتروژن آلی محلول در نمونه های خاک اندازه-گیری گردید. نتایج نشان داد که سه تناوب زراعی مورد نظر، از نظر غلظت نیترات خاک اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند. غلظت نیترات خاک در تناوب زراعی گندم-ذرت (59/26 میلیگرم بر کیلوگرم) به طور معنی داری از دو تناوب دیگر بیشتر بود در حالی که تناوب گندم-برنج کمترین غلظت نیترات (38/6 میلیگرم بر کیلوگرم) را داشت. نوع تناوب زراعی بر غلظت آمونیم خاک تاثیری نداشت. تناوب زراعی گندم-ذرت از نظر غلظت نیتروژن آلی محلول اختلاف معنی داری با دو تناوب دیگر داشت. بیشترین غلظت نیتروژن آلی محلول (54 میلیگرم بر کیلوگرم) در تناوب گندم-ذرت و در عمق 90-60 سانتی متر مشاهده گردید. نتایج شبیه سازی نشان داد که مدل hydrus-1dبا دقت بالایی (13/0-07/0=rmse و 95/0-77/0 r2=) قادر به پیش بینی حرکت نیترات در نیمرخ خاک بود. همچنین مدل پیش بینی خوبی (16/0-11/0=rmse و 72/0-65/0 r2=) از غلظت آمونیم خاک در سه تناوب زراعی موردنظر داشت.

ارزیابی تولید ورمی کمپوست از بقایای گیاهان مختلف زراعی و تاثیر آن بر عملکرد گیاه ماش (vigna radiata l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1393
  سکینه گورویی   امیر آینه بند

به منظور ارزیابی تولید کود ورمی‏کمپوست از بقایای گیاهان مختلف و تأثیر نوع بقایای گیاهی بر خصوصیات کرم‏های خاکی فعال در ورمی‏کمپوست آزمایشی درسال 1392 در محیط گلخانه‏ی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. طرح آزمایشی فاکتوریل با سه تکرار بود. عامل اول نوع بقایای گیاهی (برنج، ذرت، گندم و نیشکر به همراه تیمار شاهد) و عامل دوم نسبت وزنی بقایای گیاهی (30، 40 و 50 درصد در بستر ماده‏ی آلی اولیه) بود. خصوصیات کرم مانند تعداد، وزن، مرحله‏ی رشدی (بالغ و نابالغ) و همچنین خصوصیات وزنی ورمی کمپوست نهایی اندازه گیری شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که هم نوع بقایای گیاهی و هم درصد وزنی آن‏ها اثر معنی داری بر وزن و تعداد کرم های فعال در ورمی‏کمپوست داشت. بیشترین وزن کل کرم (3/352 گرم) مربوط به استفاده از بقایای گندم با نسبت وزنی 50 درصد بود. بیشترین تعداد کل کرم (7193) مربوط به استفاده از بقایای برنج با نسبت وزنی 30 بود. همچنین بیشترین مقدار کود ورمی کمپوست تولید شده (6/3288 گرم) و بیشترین ضریب تبدیل ماد‏ه‏ی آلی به ورمی کمپوست (29/83%) در کاربرد بقایای گندم به میزان 50 درصد به دست آمد. همچنین بیشترین عملکرد دانه ماش (g/m2 5/188) و عملکرد بیولوژیکی (g/m2 45/476) ماش مربوط به ورمی کمپوست تولید شده از بقایای برنج با درصد وزنی 40 درصد بود. در مجموع این نتایج نشان می دهد که چنان‏چه به جای کاربرد مستقیم بقایای گیاهی، این ترکیبات در فرآیند تولید ورمی کمپوست قرار گیرند، کیفیت شیمیایی یا به عبارتی وضعیت عناصر غذایی آن ها بهبود خواهد یافت.

بررسی تولید بیوسورفکتانت توسط باکتری 1529 bacillus pumilus و نقش آن در روند تجزیه فنانترن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1393
  شیلا خواجوی شجاعی   نعیمه عنایتی ضمیر

فنانترن یک هیدروکربن آروماتیک چند حلقه ای است که به دلیل خاصیت جهش زایی و سمیت یکی از آلاینده های مهم محیط زیست به شمار می آید. یکی از روش های موثر بر تجزیه این هیدروکربن، استفاده از ترکیبات دوگانه دوست با خاصیت آمفی فیلیک بنام بیوسورفکتانت است که به وسیله موجودات ذره بینی تولید می گردند. در این پژوهش، اثر چهار نوع منبع کربن (ملاس نیشکر، گلوکز، فنانترن و نفت سفید)، دما (30 و 37 درجه سلسیوس) و زمان گرما گذاری (48 و 156 ساعت) بر تولید بیوسورفکتانت و روند تجزیه زیستی فنانترن به وسیله باکتری 1529 pumilus bacillus، همچنین تأثیر سمیت فنانترن قبل و بعد از تجزیه زیستی بر جوانه زنی گیاه گلرنگ (carthamus tinctorius) بررسی گردید. به منظور تشخیص تولید بیوسورفکتانت از روش های کمی و کیفی غربالگری، مانند همولیز بلاد آگار، روش پراکنش نفت، روش فروپاشی روغن، فعالیت امولسیون کنندگی، سنجش آب گریزی سلول و اندازه گیری کشش سطحی استفاده گردید. جهت بررسی روند تجزیه فنانترن نمونه ها در سه زمان صفر، هفت و چهارده روز گرما گذاری، استخراج و به وسیله دستگاه gc-mass آنالیز شدند. نتایج نشان داد بیشترین کاهش کشش سطحی و تولید بیو سورفکتانت در محیط حاوی ملاس نیشکر رخ داد. کشش سطحی نمونه شاهد بدون باکتری در محیط حاوی ملاس معادل (mn/m) 5/1± 4/50 بود که این سویه توانست پس از 156 ساعت و گرما گذاری در دمای 37 درجه سلسیوس کشش سطحی محلول را تا (mn/m) 83/22 کاهش دهد. نتایج آنالیز نمونه ها با دستگاه gc-mass نشان داد طی تجزیه زیستی فنانترن به وسیله باکتری 1529 pumilus bacillus تعداد زیادی آلکان با زنجیر بلند، فتالات آنهیدرید و مشتقات استری آن مانند دی-ان-اوکتیل فتالات، فتالیک اسید، بنزن،2-اتیل-1،4 دی متیل، 2-متیل نفتالن، 2،7 دی متیل نفتالن و دی بنزوتایوفن تولید گردید. نتایج آزمون سمیت نشان داد درصد جوانه زنی گلرنگ در محیط حاوی محصولات تجزیه به طور معنی داری بالاتر از محیط حاوی فنانترن بود. غلظتی از فنانترن که منجر به کاهش 50 درصدی جوانه زنی گلرنگ می گردد، 19/105میلی گرم بر لیتر به دست آمد. نتایج آزمون سمیت نشان داد جوانه زنی بذور گلرنگ در معرض محیط کشت حاوی فنانترن پس از تجزیه زیستی توسط باکتری 1529 pumilus bacillus به طور معنی داری بالاتر از درصد جوانه زنی در حضور فنانترن بدون تجزیه زیستی بود.

اثر باکتری pseudomonas putida 1649 بر تولید بیوسورفکتانت، پالایش خاک آلوده نفتی و حذف سرب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1393
  محبوبه ورناصری قندعلی   نعیمه عنایتی ضمیر

نفت یکی از مهمترین موادی است که به عنوان منبع تامین انرژی مورد توجه بشر قرار گرفته است. بزرگترین نگرانی در مورد این آلاینده خصوصیات سمیت زایی، جهش زایی و سرطان زایی آن است. از دیگر آلاینده‏های پایدار، سمی و غیرقابل تجزیه در محیط زیست، فلزات سنگین هستند. بیوسورفکتانت‏ها ترکیبات دوقطبی هستند که توسط ریزموجودات تولید می شوند و از روش‏های موثر بر تجزیه و حذف آلاینده‏ها به شمار می آیند. در این پژوهش، تولید بیوسورفکتانت توسط دو باکتری pseudomonas putida 1694 و bacillus laterosporus در دو دمای 30 و 37 درجه سانتی‏گراد، در دو زمان 48 و 168 ساعت در منابع مختلف کربن (گلوکز، نفت سفید و ملاس) بررسی شد. به منظور تائید تولید بیوسورفکتانت از روش‏های کمی و کیفی غربالگری مختلف مانند آزمون‏های همولیز بلاد آگار، پراکنش نفت، فروپاشی نفت، درصد شاخص امولسیفیکاسیون، ctab آگار، آبگریزی سطح سلول باکتری و کشش سطحی استفاده گردید. همچنین زیست‏پالایی خاک آلوده نفتی با استفاده از باکتری‏های pseudomonas putida 1694 و bacillus laterosporus به صورت کشت تک و کنسرسیوم و سورفکتانت توئین20 مورد بررسی قرار گرفت. جوانه‏زنی بذور گلرنگ در خاک آلوده نفتی قبل و بعد از زیست‏پالایی بررسی شد. در مرحله بعد این پژوهش حداقل غلظت بازدارنده از رشد فلز سرب برای باکتری pseudomonas putida 1694 تعیین و حذف فلز سرب از خاک با استفاده از این باکتری، عامل کیلیت ساز edta و سورفکتانت توئین20 مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده منبع کربن نفت سفید در دمای 37 درجه سانتی‏گراد و مدت زمان 168 ساعت به عنوان شرایط بهینه‏ی تولید بیوسورفکتانت توسط دو باکتری مذکور ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که تیمار کنسرسیوم میکروبی+ توئین 20 بهترین عملکرد را در زیست پالایی خاک آلوده داشتند؛ و در مجموع تیمارهای میکروبی تواناتر از تیمار شیمیایی ارزیابی شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که جوانه زنی بذور گلرنگ در خاک آلوده نفتی زیست پالایی شده نسبت به خاک زیست پالایی نشده به طور معنی‏دار بالاتر بود.

بررسی مولفه های رشد و جذب برخی از عناصر غذایی توسط گیاه شبدر تحت سطوح مختلف تنش خشکی، زئولیت و کلونیزاسیون میکوریزایی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی رامین - دانشکده کشاورزی 1393
  مرضیه سایه میری   عبدالامیر معزی

آزمایشی شامل سه سطح تنش خشکی (55، 70 و 85 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک)، سه سطح زئولیت (0، 1/0، 3/0 درصد وزن خاک خشک) و قارچ میکوریزا با دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح قارچ (گلوموس اینترارادیسز)) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در چهار تکرار در گلخانه دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین اهواز اجرا گردید. نتایج بدست آمده نشان داد با افزایش تنش خشکی پارامترهای ارتفاع گیاه، وزن ماده خشک اندام هوایی، وزن ماده خشک ریشه و طول ریشه در نمونه های میکوریزایی و غیرمیکوریزایی کاهش مشاهده شد. همچنین با افزایش زئولیت شاخص های رشدی افزایش یافت. نتیجه نهایی این آزمایش حاکی از توانایی قارچ میکوریزا و زئولیت در افزایش جذب آب و عناصر غذایی مورد نیاز گیاه شبدر برسیم بوده ، بدین صورت که در تمام صفات اندازه گیری شده تأثیر قارچ میکوریزا بیشتر از زئولیت می باشد و منجر به افزایش رشد و عملکرد در سطوح تنش خشکی اعمال شده، گردید.

تأثیر غلظت های مختلف منگنز در بستر کشت و انواع خاک پوششی بر عملکرد و خصوصیات کمّی و کیفی قارچ دکمه ای سفید (agaricus bisporus)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  حسین سالاری نیا   عبدالامیر معزی

بهترین خاک پوششی برای پرورش قارچ پیت ماس می باشد. به علّت کمبود منابع پیت در کشور و همچنین مقرون به صرفه نبودن واردات آن جایگزینی آن با مواد دیگر ضروری به نظر می رسد. از جمله مواد جایگزین می توان به ضایعات نخل خرما و ورمی کمپوست اشاره نمود. از سویی دیگر تغییر کیفیت قارچ در زمان انبارداری از بازار پسندی این محصول با ارزش می کاهد. از جمله عناصر غذایی که می تواند منجر به بهبود عملکرد و کیفیت آن گردد کاربرد عنصر منگنز می باشد. این آزمایش به منظور جایگزینی خاک پوششی و بهبود کیفیت عملکرد با 4 سطح (صفر، 100 ، 200 و 300 میلی گرم بر کیلو گرم منگنز در کمپوست) و 3 سطح خاک پوششی(پیت ماس(شاهد)، ضایعات نخل خرما (پروسه شده)+پرلیت و ورمی کمپوست + پرلیت) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این پژوهش عملکرد و اجزای عملکرد در دو فلاش و برخی از خصوصیات کیفی شامل ، میزان فعّالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، میزان فعّالیت آنزیم کاتالاز، شاخص کیفی رنگ و سفتی بافت قارچ دکمه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد خاک های پوششی در فلاش اوّل بر عملکرد و درصد عملکرد بیولوژیک اثر متفاوت و معنی داری داشت. تأثیر غلظت های تزایدی منگنز در فلاش اوّل بر عملکرد و درصد عملکرد بیولوژیک تأثیر متفاوت و معنی داری داشت. کاربرد خاک های پوششی بر میزان فعّالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز ، فعّالیت آنزیم کاتالاز، شاخص کیفی رنگ و سفتی بافت قارچ دکمه ای اثر متفاوت و معنی داری داشت. همچنین کاربرد غلظت های تزایدی منگنز بر میزان فعّالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتا ز، فعّالیت آنزیم کاتالاز، شاخص کیفی رنگ و سفتی بافت قارچ دکمه ای تأثیر متفاوت و معنی داری داشت. به طور کلّی با توجه به این که عملکرد و خصوصیات کیفی قارچ در خاک پوششی ورمی کمپوست+پرلیت تفاوت معنی داری با پیت ماس نداشت می توان از آن به عنوان جایگزین پیت ماس استفاده نمود. همچنین با توجّه به این که عملکرد در غلظت 100 میلی گرم بر کیلو گرم منگنز در کمپوست بیشترین مقدار را داشت و موجب بهبود کیفیت در این غلظت گردید غلظت 100 میلی گرم بر کیلو گرم منگنز در کمپوست به عنوان غلظت بهینه در کشت قارچ دکمه ای تعیین شد.

اثر باکتری pgpr، قارچ میکوریزا آرباسکولار و ماده آلی بر شکل های شیمیایی و سینتیک آزادسازی روی در سطوح مختلف شوری بر خاک آهکی تحت کشت ذرت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1394
  حمید رضا بوستانی   عبدالامیر معزی

کمبود عنصرروی به طور گسترده در خاک های آهکی با پ هاش بالا، میزان کم ماده آلی و شور گزارش شده است، لذا مطالعه ی شکل های شیمیایی و سینتیک آزادسازی روی جهت شناخت زیست فراهمی و تحرک آن در چنین خاک هایی ضروری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر تلقیح میکروبی(باکتری های محرک رشد و قارچ میکوریز آرباسکولار) و ماده آلی بر شکل های شیمیایی و سینتیک آزادسازی روی در یک خاک آهکی تحت کشت ذرت با سطوح مختلف شوری در دو آزمایش جداگانه در شرایط گلخانه بود. آزمایش اول به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل تلقیح میکروبی در چهار سطح ((تلقیح با باکتری های سودوموناس(pb)، تلقیح با قارچ گلوموس اینترارادیسس (mf)، تلقیح همزمان باکتری و قارچ (pb+mf) و بدون تلقیح (cl)) و فاکتور دوم شامل شوری (s) در سه سطح ( 0(s1)، 15 (s2) و 30 (s3) میلی-اکی والان نمک در کیلوگرم خاک) به صورت ترکیبی از منابع کلرید سدیم(nacl)، کلرید کلسیم (cacl2, 2h2o) و کلرید منیزیم (mgcl2, 6h2o) به ترتیب با نسبت1:2:3 بود . آزمایش دوم نیز به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل ماده آلی (کود گاوی (cm) و کاه-کلش گندم (ws)) هرکدام در دو سطح (0 و 2 درصد وزنی) و فاکتور دوم شامل شوری (s) در سه سطح (همان سطوح آزمایش اول) بود. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح شوری از s0 به s2، ماده خشک اندام هوایی و ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه، ارتفاع گیاه، سطح برگ، قطر ساقه و شاخص کلروفیل به طور معنی داری کاهش یافت. استفاده از تمام تیمار-های میکروبی و آلی، در تمامی سطوح شوری سبب افزایش معنی دار شاخص های یاد شده گردید. به طور کلی تاثیر استفاده از تیمار های قارچ و قارچ-باکتری در افزایش شاخص های رشدی گیاه بیشتر از کاربرد تیمار مجزای باکتری در آزمایش اول بود. با افزایش سطوح شوری جذب روی در اندام هوایی و ریشه به طور معنی داری در هر دو آزمایش کاهش یافت. با کاربرد تمامی تیمار های میکروبی و آلی غلظت و جذب روی در اندام هوایی و ریشه گیاه به-طور معنی داری افزایش یافت به طوری که در آزمایش اول بیشترین افزایش مربوط به تیمار کاربرد توام باکتری-قارچ و کمترین میزان افزایش مربوط به تیمار مجزای باکتری بود. در آزمایش دوم نیز بیشترین افزایش مربوط به تیمار کاربرد توام ماده آلی (cm+ws) و کمترین افزایش مربوط به تیمار کاه-کلش گندم (ws) بود. نتایج آزمایش اول نشان داد که با افزایش سطوح شوری غلظت شکل های محلول+ تبادلی، کربناتی و اکسید منگنز افزایش و شکل باقی مانده و آلی روی کاهش پیدا کرد. با کاربرد تیمار های میکروبی غلظت شکل های محلول+ تبادلی، کربناتی و اکسید منگنز افزایش و غلظت شکل باقی مانده کاهش نشان داد. بیشترین افزایش غلظت شکل های محلول+ تبادلی (101 درصد)، کربناتی (3/59 درصد) و اکسید منگنز (100 درصد) در تیمار کاربرد توام قارچ و باکتری مشاهده شد. در آزمایش اول کاربرد همه تیمارهای میکروبی میزان آزادسازی روی را نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. به ترتیب بیشترین و کمترین آزادسازی روی در تیمار قارچ-باکتری و باکتری مشاهده شد. همچنین با کاربرد همه ی تیمارهای میکروبی سرعت رهاسازی روی نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت و کمترین کاهش در تیمار قارچ مشاهده شد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که با افزایش سطوح شوری، غلظت شکل های محلول+ تبادلی، کربناتی، اکسیدمنگنز روی افزایش و شکل آلی کاهش یافت. کاربرد همه ی تیمارهای آلی سبب افزایش غلظت شکل های محلول+ تبادلی، کربناتی، آلی، اکسید منگنز و اکسید آهن کریستالی روی شد. تیمار شوری درصد نسبی شکل های محلول+ تبادلی، کربناتی و اکسید منگنز را افزایش، و شکل های آلی و اکسید آهن کریستالی را کاهش داد. در آزمایش دوم نیز کاربرد همه ی تیمار های آلی سبب افزایش میزان و سرعت آزادسازی روی شدند، به طوری که بیشترین میزان آزادسازی مربوط به تیمار کاربرد کود گاوی و بیشترین سرعت آزادسازی مربوط به تیمار کاربرد توام ماده آلی بود. به طور کلی در هر دو آزمایش افزایش سطوح شوری سبب افزایش میزان آزادسازی روی شد در حالی که سرعت آزادسازی روی کاهش یافت. نتایج نشان داد که در هر دو آزمایش مدل های الوویچ ساده شده، سرعت دوثابتی و پخشیدگی پارابولیک توصیف خوبی را از آزادسازی روی نشان دادند. بر اساس بیشترین ضریب تبیین و کمترین خطای استاندارد، برترین مدل، الوویچ ساده شده تعیین شد، بنابراین به نظر می رسد که مکانیسم اصلی کنترل کننده آزادسازی روی، در خاک مورد آزمایش پدیده پخشیدگی باشد.

بررسی تأثیر هیومی پتاس و سولفات پتاسیم بر صفات کمی و کیفی گل شب بو matthiola incana l.))
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1394
  لیلا صالحی   فریده صدیقی دهکردی

به منظور بررسی تأثیر کود آلی هیومی پتاس و کود شیمیایی سولفات پتاسیم بر صفات کمی و کیفی گل شب بو، پژوهشی در سال 1393-1394 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز به اجرا درآمد. این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. تیمارهای این آزمایش شامل کود آلی هیومی پتاس در 3 سطح صفر و 500 و 1000 پی پی ام و کود شیمیایی سولفات پتاسیم در 3 سطح 0 و 50 و 100 کیلوگرم در هکتار بودند. صفات طول و قطر ساقه، تعداد و سطح برگ، رنگیزههای فتوسنتزی و غیرفتوسنتزی (کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کارتنوئید)، میزان کلسیم گیاه، میزان پتاسیم گیاه، تعداد شاخه های جانبی، وزن تر (ریشه، ساقه، برگ)، وزن خشک (ریشه، ساقه، برگ)، طول بلندترین ریشه، نشت یونی، میزان نسبی آب برگ، عملکرد بذر، وزن هزار دانه، طول دوره رویشی (تعداد روز از جوانه زنی دانه تا گلدهی) و ماندگاری گل (تعداد روز از گلدهی تا پژمرده شدن گل در زمین) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از تأثیر مثبت و معنی دار کود آلی هیومی پتاس بر تمام صفات رویشی و زایشی غیر از طول ساقه و تمام صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی غیر از درصد ماده آلی گیاه و درصد خاکستر خام می باشد. تأثیر تیمارهای متفاوت به این صورت بود که: اثر ساده تیمار هیومی پتاس در اکثر صفات مورفولوژیکی ازجمله تعداد و سطح برگ، قطر ساقه، طول بلندترین ریشه، ماندگاری گل، تعداد روز تا گلدهی، وزن هزار دانه و در برخی صفات فیزیولوژیکی از قبیل وزن تر برگ و ساقه، وزن خشک برگ و نشت یونی و در صفات بیوشیمیایی به جز درصد ماده آلی گیاه و درصد خاکستر خام معنی دار بود به گونه ای که غلظت 1000 پی پی ام بهترین نتیجه را نسبت به 500 پی پی ام و تیمار شاهد داشت هرچند در اکثر صفات اعمال غلظت 500و 1000 پی پی ام تفاوت معنی داری را نشان ندادند. اثر ساده تیمار سولفات پتاسیم در صفات مورفولوژیکی مانند طول و قطر ساقه و تعداد برگ و در تمام صفات بیوشیمیایی به غیر از میزان پتاسیم تأثیر معنی داری داشت ولی بر صفات فیزیولوژیکی تاثیر معنی داری نشان نداد که اعمال سطح 100 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم بیشترین تأثیر را بر صفات اندازه گیری شده داشت. اثر متقابل تیمار هیومی پتاس و سولفات پتاسیم در صفات رویشی از قبیل تعداد و سطح برگ، قطر ساقه گیاه، ماندگاری گل، عملکرد بذر و در صفات فیزیولوژیکی وزن تر ساقه و در صفات بیوشیمیایی میزان کلسیم گیاه، درصد ماده آلی و درصد خاکستر خام معنی دار بود. بهترین تیمار در اکثر صفات بیان شده، تیمار برهمکنش 1000 پی پی ام هیومی پتاس و 100 کیلوگرم در هکتار کود سولفات پتاسیم نشان داده شد.

برسی تاًثیر کاربردهای مختلف نیتروژن بر عملکرد گندم و آبشویی نیترات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1387
  مریم شایسته زاده   عبدالامیر معزی

جمعیت رو به افزایش دنیا و نیاز به غذا باعث گردیده که علاوه بر به زیر کشت رفتن زمینهای جدید میزان عملکرد در واحد سطح با استفاده از ارقام پر محصول و عملیات به زراعی ارتقا یابد. گسترش زمینهای کشاورزی و نیاز غذایی بالای ارقام به کار گرفته شده منجر به مصرف روز افزون کودهای شیمیایی در کشاورزی مدرن شده است ، که با توجه به محدود بودن میزان تولید کودهای کشاورزی در مقیاس جهانی و هزینه های زیاد تولید آن ، تغییر الگوی کاربرد کودها در جهت بالا بردن راندمان مصرف ، همواره از هدف های محققان و تولید کنندگان کشاورزی می باشد. عوامل مذکور به اضافه عواملی نظیر افزایش قیمت آب ، کاهش آب در دسترس و مشکلات آلودگی ناشی از کاربرد نیتروژن از دیگر عواملی بود که محققان را به سمت یافتن راههایی جهت بهبود مصرف آب و نیتروژن رهنمون کرد.لذاتحقیقی گلخانه ای به منظور برسی تاثیر کاربردهای مختلف نیتروژن بر عملکرد گندم و آبشویی نیترات در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. خاک مورد نظر درون ستونهایی به ارتفاع 50 و قطر 20 سانتی متر ریخته شد و گیاه گندم در ستونها کشت شد. به منظور جمع آوری زه آب در تیمارهای مختلف، انتهای هر ستون با توری پلاستیکی با مش ریز مسدود و ستونها روی چهار پایه نگهداری شدند. در چهار مرحله آبیاری زه آب خروجی جمع آوری و میزان کاتیونها، آنیونها، ece و ph اندازه گیری شد. در پایان پس از رسیدگی کامل گیاه، گیاه کف بر شده، خاک و گیاه مورد تجزیه کامل قرار گرفتند. تیمارهای استفاده شده در این طرح شامل:1-تیمارشاهد(بدون دریافت کود)،2- تیمار کود-آبیاری(کود اوره به صورت محلول در آب استعمال شد)،3- تیمار پخش سطحی(کود اوره بر روی سطح خاک پخش شد)و 4- تیمار محلول پاشی(50 کیلوگرم گود اوره به صورت محلول بر روی شاخ و برگ گیاهان و 150 کیلوگرم به صورت کاربرد خاکی). کود اوره استفاده شده 200 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج حاکی از بالاترین عملکرد کاه و دانه در تیمار کود-آبیاری یود و بالاترین میزان آبشویی نیترات در تیمار پخش سطحی بودکه در سطح احتمال 5 درصد با تیمارهای محلول پاشی و شاهد اختلاف معنی دار داشت. . محاسبه بیلان جرمی نیتروژن نشان داد که در تیمارهای پخش سطحی، کود-آبیاری ومحلول پاشی به ترتیب 5/16، 5/13و 4/8 درصد از نیتروژن کاربردی دچار آبشویی شده است. راندمان مصرف آب در تیمار شاهد کمترین و در تیمار کود-آبیاری بالاترین میزان را نشان داد. با توجه به اینکه بهترین تیمار از نظر حداقل آبشویی نیترات تیمار محلول پاشی می¬باشد اما با توجه به اینکه بالاترین عملکرد محصول و بالاترین راندمان مصرف آب مربوط به تیمار کود-آبیاری می باشد و از نظر آبشویی نیترات هم اختلاف معنی داری با روش محلول¬پاشی ندارد می¬توان چنین عنوان کرد که روش کود-آبیاری، تیمار برتر در این طرح بوده است.

ارزیابی تناسب اراضی در محیط gis بر مبنای تئوری فازی و مقایسه آن با روش پارامتریک جهت کشت محصولات زراعی با تأکید برگندم (مطالعه موردی دشت شاوور استان خوزستان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1388
  مرضیه مکرم   عبدالامیر معزی

امروزه نمونه های بیشماری از خسارات جبران ناپذیر به خاطر بی توجهی و عدم استفاده صحیح از منابع آبی– خاکی، به منابع طبیعی وارد شده است. ارزیابی تناسب اراضی برای تعیین درجه سازگاری اراضی برای یک نوع بخصوص از انواع استفاده ها بکار برده می شود. هدف از این تحقیق ارزیابی تناسب اراضی به روش فازی در محیط gis و مقایسه آن با روش پارامتریک جهت کشت گندم در منطقه شاوور در شمال استان خوزستان بود. برای ارزیابی تناسب اراضی ابتدا نقشه های رستری مربوط به پارامتر های موثر در تناسب اراضی (بافت و ساختمان، شیب، پستی و بلندی، شوری، قلیائیت، ph، گچ، کربنات کلسیم و خیسی خاک) با روش idw تهیه گردید. از تابع con در محیط arcgis برای فازی کردن هر یک از ویژگی های موثر در تناسب اراضی گندم استفاده شد. برای تهیه نقشه نهایی تناسب اراضی به روش فازی از تکنیک ahp برای وزن دهی به لایه ها استفاده گردید. در روش پارامتریک با بکارگیری جدول نیاز های خاک، زمین و اقلیم sys، درجه بندی برای هر یک از خصوصیات خاک انجام گرفت. در نهایت با توجه به جدول مربوط به مقادیر عددی شاخص برای کلاس های مختلف تناسب اراضی، کلاس های تناسب اراضی برای هر یک از واحد های خاک تهیه شد. برای مقایسه این دو روش و انتخاب روش برتر از ضریب kappa استفاده گردید. با توجه به کوچک بودن ضریب کاپا در مقایسه انجام شده، مشخص شد که این دو روش دارای اختلافاتی با یکدیگر هستند. برای انتخاب روش برتر از نقاط شاهد استفاده شد. نتایج برتری روش فازی را نسبت به روش پارامتریک نشان داد.

تاثیر شوری فیلتر کیک به عنوان خاک پوششی بر عملکرد قارچ خوراکی دکمه ای (agaricus bisporus)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1388
  شیما شریفی   عبدالرحمن برزگر

در راستای توسعه روز افزون پرورش قارچ خوراکی دکمه ای موانع بسیاری وجود دارند که باید بر طرف گردند. کمبود و بالا بودن هزینه تهیه پیت ماس به عنوان خاک پوششی یکی از این محدودیت ها می باشد. بنابراین آزمایشی تحت عنوان تأثیر شوری فیلترکیک به عنوان خاک پوششی بر عملکرد قارچ خوراکی دکمه ای (agaricus bisporus) در دانشگاه شهید چمران ، دانشکده کشاورزی انجام گرفت. تیمارهای طرح شامل 1 t: فیلترکیک با سطح شوری ds.m-1 2 ece= ، 2 t: فیلترکیک با سطح شوری ds.m-1 4 ece = ، 3 t: فیلترکیک با سطح شوری ds.m-16 ece=، 4 t: فیلترکیک با سطح شوریds.m-1 2 ece = + 20 درصد کمپوست برگشتی ، 5t: فیلترکیک با سطح شوریds.m-1 4 ece= +20 درصد کمپوست برگشتی ، 6 t: فیلترکیک با سطح شوری ds.m-1 6 ece= +20 درصد کمپوست برگشتی ، 7 t: کمپوست برگشتی و 8 t: پیت ماس بودند. تیمارها با سه تکرار و به صورت طرح کاملاً تصادفی ترکیب شدند. فیلترکیک از شرکت کشت و صنعت دعبل خزاعی تهیه و به منظور دستیابی به هدایت الکتریکی پایدار مورد نظر چندین بار آبشویی شد. کمپوست بذر زنی شده ، کمپوست برگشتی و پیت ماس نیز توسط شرکت کشاورزی دز تهیه گردیدند. پس از تکمیل پنجه دوانی ، خاک های پوششی بر روی کمپوست های اسپان ران شده قرار داده شدند و تمامی مراقبت های زراعی تا زمان برداشت اعمال گشتند. تعداد پین در واحد سطح ، وزن مخصوص ، قطر کلاهک و پایه ، طول پایه و عملکرد قارچ اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که تیمار های حاوی فیلتر کیک با هدایت الکتریکی 2 دسی زیمنس بر متر مربع بر تعداد پین در واحد سطح تأثیری همانند تیمار پیت ماس به دنبال داشت و عملکرد قارچ ها در این تیمار ها برابر بود لیکن افزایش معنی داری را نسبت به سایر تیمار ها نشان دادند. عملکرد بیشتر گزارش شده برای سه تیمار فوق به دلیل آب قابل دسترس بیشتر برای قارچ بوده است.