نام پژوهشگر: وحید قاسمی
سارا نجف پور امیر مسعود شهرام نیا
پژوهش حاضر با عنوان بررسی تأثیر مطبوعات در شکل گیری فرهنگ سیاسی مشارکتی در میان دانش آموزان سال های دوم و سوم دبیرستان شهر اصفهان، به دنبال شناخت نوع آموزه هایی بود، که مطبوعات به عنوان یکی از مجاری جامعه پذیری سیاسی به دانش آموزان دبیرستانی _ که در سنین حساس رشد شخصیت سیاسی خود به سر می برند_ منتقل می کنند. در ابتدای این پژوهش به مباحث نظری پیرامون فرهنگ سیاسی، جامعه پذیری سیاسی و مشارکت سیاسی پرداخته شد و با استفاده از آنها و دیدگاه های محقق، سوالات فرعی تحقیق و متغیرهای مستقل و وابسته طرح گردیدند. نگارنده در پژوهش حاضر تلاش کرد، با استفاده از روش پیمایشی و توزیع پرسشنامه در میان دانش آموزان پایه های دوم و سوم دبیرستان شهر اصفهان، به سوالات تحقیق پاسخ دهد. در این راستا 440 پرسشنامه در میان دانش آموزان توزیع گردید که 22 عدد از آنها به علت کامل نبودن از فرآیند تحقیق حذف گردیدند و تعداد 418 پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفتند. در تحلیل آماری پژوهش از شیوه های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است و به این وسیله یافته های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج زیر به دست آمد. در میان نهادهای جامعه پذیری سیاسی ایران که در این پژوهش مورد برسی قرار گرفته اند، صرفا رادیو و تلویزیون و نهادهای دینی و مذهبی تا حدی آموزه های فرهنگ سیاسی مشارکتی را به نوجوانان دبیرستانی منتقل نموده اند و سایر نهادها از جمله مدرسه، خانواده، گروه همسالان و البته مطبوعات در این راستا چندان موفق عمل نکرده اند. به طور اخص راجع به مطبوعات باید گفت طبق یافته های تحقیق، کمتر از نیمی از دانش آموزان دبیرستانی پایه های دوم و سوم دبیرستان شهر اصفهان، به مطالعه مطبوعات علاقه نشان داده اند؛ و حتی در میان این افراد نیز سطح اعتماد به مطبوعات و اعتماد سیاسی کمتر از متوسط بوده است. در واقع مطبوعات با آموزه هایی که به مخاطبان خود منتقل می کنند، نه تنها موجب افزایش اعتماد سیاسی و همچنین مشارکت سیاسی نگشته اند؛ بلکه از سوی دیگر به دلیل سلب اعتماد دانش آموزان از آنها، مخاطبان نوجوان خود را با حس عدم توانایی تأثیرگذاری در عرصه سیاسی مواجه گردانده اند و به این ترتیب بیش از هر چیز آموزه های فرهنگ سیاسی تبعی را به مخاطبان مطبوعات به ویژه دانش آموزان دبیرستانی منتقل کرده اند. در حقیقت، مطبوعات کمتر از قابلیت های خود در راستای شکل گیری و گسترش آموزه های فرهنگ مشارکتی استفاده نموده اند. البته می توان کارکرد حزبی داشتن مطبوعات و همچنین وابستگی مالی بسیاری از مطبوعات به دولت را از جمله دلایل این امر تلقی کرد.
وجیهه طالب وحید قاسمی
یکی از ویژگی های نظام ارزشی،سلسله مراتبی بودن آن است که در این میان، مرتبه یا میزان اولویت ارزشها،رفتار افراد را تعیین می کند.یکی از عواملی که نقش حیاتی درشکل دهی نظام ارزشی جوانان دارد پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده می باشد.هدف عمده و اصلی این پژوهش" بررسی تأثیر پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده بر سلسله مراتب نظام ارزشی جوانان شهرستان نجف آباد می باشد." این تحقیق به روش پیماش و با استفاده از تکنیک پرسشنامه به اجرا درآمده است. واحد تحلیل طبقه(یا قشربندی اجتماعی- اقتصادی) است. تعداد حجم نمونه شامل 300 نفر از جوانان 29-20 ساله شهرستان نجف آباد می باشد و به روش نمونه گیری سهمیه ای انجام شده است. برای سنجش گرایش های ارزشی از طیف مطالعه ارزشهای آلپورت استفاده شده است.جهت سنجش پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده مقیاسی مرکب از تحصیلات پدر، منزلت شغلی پدر،درآمد ماهیانه خانواده تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل شده از تحقیق حاضر همسو با تحقیقات گذشته نشان داد که بین ارزشهای هنری(زیبا شناختی) جوانان برخاسته از پایگاه ها ی اجتماعی- اقتصادی گوناگون، تفاوت معنی دار وجود ندارد.همچنین بین ارزشهای سیاسی جوانان برخاسته از پایگاه های اجتماعی- اقتصادی گوناگون، تفاوت معنی داری مشاهده نشد.ارزشهای مذهبی جوانان متعلق به طبقات اجتماعی- اقتصادی گوناگون، مشابه و به دور از هرگونه وابستگی طبقاتی بود.در مورد ارزشهای اجتماعی، بین جوانان برخاسته از پایگاه اجتماعی- اقتصادی پایین با متوسط پایین و متوسط بالا با پایین از لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود دارد.نتایج تحقیق در مورد ارزشهای اقتصادی جوانان برخاسته از طبقات مختلف نشان داد که نگرشهای ارزشی جوانان طبقه بالا با طبقه پایین از لحاظ آماری معنی دار می باشند.همچنین بین ارزشهای نظری(علمی) جوانان برخاسته از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالا با پایین تفاوت معنی دار وجود دارد.
وحید قاسمی غلام حسین طهماسبی
کنه واروا (acari: varroidae) varroa destructor anderson and truemanیکی از مهم ترین آفات کلنی های زنبورعسل اروپایی apis mellifera l. در سرتاسر جهان می باشد که با تغذیه از همولنف مراحل مختلف رشدی زنبورعسل و همچنین انتقال عوامل ویروسی، خسارت اقتصادی بالایی را به صنعت زنبورداری وارد می کند. در طی سال های اخیر، استفاده از آفت کش های شیمیایی به منظور کنترل کنه واروا منجر به ایجاد مقاومت در این آفت و آلودگی محصولات کندو شده است. اسانس های گیاهی به عنوان جایگزینی مناسب برای ترکیبات شیمیایی به منظور کنترل کنه واروا در نظر گرفته می شوند. هدف از انجام این تحقیق بررسی سمیت تنفسی اسانس آویشن کوهی bioss. & hohen. thymus kotschyanus، آنغوزه l. ferula assa-foetida، اکالیپتوس eucalyptus camaldulensis dehnh. و پونه کوهیmentha longifolia l. روی کنه واروا و میزبان آن، زنبورعسل اروپایی می باشد. در آزمایش های مرحله اول، کنه واروا و زنبورعسل با غلظت های مناسب اسانس های مورد مطالعه در شرایط انکوباتور (دمای 32 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 50 درصد و تاریکی) تیمار شدند. بر اساس مقادیر lc50 و lt50 محاسبه شده، از میان اسانس های مورد آزمایش، کنه واروا نسبت به اسانس آویشن کوهی از حساسیت بالاتری برخوردار بوده، در حالی که زنبورعسل به اسانس آنغوزه حساسیت بیشتری نشان داد. در آزمایش ها ی مرحله دوم، سمیت تنفسی اسانس های مورد مطالعه روی کنه واروا و زنبورعسل، در شرایط قفس های آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از میان اسانس های مورد آزمایش، اسانس آویشن کوهی با داشتن حداقل تلفات روی زنبورعسل از پتانسیل بیشتری به منظور کنترل کنه واروا در زنبورستان ها برخوردار است. تجزیه gc-ms اسانس های مورد آزمایش نشان داد که تیمول و کارواکرول در آویشن کوهی، بتا- پینن در آنغوزه، 1 و 8- سینئول در اکالیپتوس و پیپریتنون در پونه کوهی اجزاء اصلی اسانس را تشکیل می دهند.
محمود شکوهی دولت آبادی محمد مسعود
سخن برسر سرمایه اجتماعی و نحوه شکل گیری آن در پیاده راه می باشد. سرمایه اجتماعی که در مبانی نظری خود ریشه در تعاملات اجتماعی دارد چنین تعریف می شود: تعاملات اجتماعی میان افراد که بر اساس هنجار های اجتماعی شکل می-گیرد و منجر به اهداف مشترک میان افراد می شود. هنگامی که سطح تعاملات میان افراد جامعه افزایش یابد موتور محرک این سرمایه روشن شده و سطح این سرمایه نیز افزایش می یابد و باعث بهره مندی جامعه می شود. حال آنکه جامعه امروز به سمتی می رود که استفاده از اتومبیل رو به افزایش است و افراد برای رفع نیاز های روزانه خود از اتومبیل استفاده می کنند. در واقع حرکت راحتر خودرو در فضای شهری باعث شده تا دیدن و دیده شدن از این فضا رخت برچیند و سطح تعاملات اجتماعی کاهش یابد. بنابراین مساله اصلی که تحقیق پیش رو با آن روبه رو است، همین کاهش سطح تعاملات در فضای شهری می باشد( طراحی شهری اجتماعی مدار) و اینکه چگونه می توان پیاده راهی با رویکرد افزایش تعاملات اجتماعی را طراحی کرد تا باعث افزایش سرمایه اجتماعی شود.تحقیق پیش رو در پی یافتن الگوی طراحی با رویکرد اجتماعی که باعث افزایش سطح تعاملات است، می باشد و در نهایت در پی ارائه ضوابطی است که رویکرد افزایش سرمایه اجتماعی را در پی دارد. در این راستا مهمترین فرضیه، آن است که پیاده راه باعث افزاش سرمایه اجتماعی می شود؛ و در تبدیل خیابان نظر شرقی به پیاده راه سطح تعاملات افزایش می یابد. پایان نامه حاضر با نگاهی کیفی ، به روش کتابخانه ای در پی یافتن ریشه های مشترک طراحی شهری و سرمایه اجتماعی بوده وبا روش میدانی و با رویکردی اثبات گرایانه با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه استا ندارد به بررسی رابطه پیاده راه و سرمایه اجتماعی پرداخته و فرضیه های تحقیق را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ و به این نتیجه می رسد که پیاده راه عاملی برای افزایش سرمایه اجتماعی می باشد. بنابراین بعد از آنکه تعاملات اجتماعی به عنوان نقطه اشتراک طراحی شهری ، پیاده راه و سرمایه اجتماعی معرفی می شود، این نکته را که پیاده راه باعث افزایش سرمایه اجتماعی می شود را مورد تاکید قرار می دهد . در نهایت به ارائه اسناد هدایت طراحی پیاده راه خیابان نظر شرقی با رویکرد افزایش سرمایه اجتماعی می پردازد.
بدری برندگی وحید قاسمی
سوال اصلی که در این رساله به دنبال پاسخ آن بودیم، این است که چه الگوی نوینی را می توان برای سنجش دموکراسی ارائه داد. سنجش دموکراسی فرآیندی در جهت کمّی سازی دموکراسی است. محقق درصدد است که ضمن شناخت دقیق الگوها و شاخص های سنجش دموکراسی و با به کار گیری نگاهی انتقادی با الهام از کلیه مطالعات و نظریاتی که در این زمینه پرداخته شده اند، نقاط ضعف و قوت شاخص ها و الگوهای موجود را مورد ارزیابی قرار داده و در نهایت، با توجه به شاخص های مناسب تر و دقیق تر، تا حد امکان، الگویی نوین برای سنجش دموکراسی ارائه دهد. با توجه به ماهیت مسئله مورد مطالعه، تشخیص داده شد که با روش توصیفی- تحلیلی، بهتر می توان به سوالات تحقیق پاسخ گفت و از داده های متنوع تری اعم از کمّی و کیفی در جهت انجام تحقیق استفاده کرد. لذا از روش اسنادی و کتابخانه ای و کلیه منابع فارسی و لاتین و پایگاه های اینترنتی برای کسب اطلاعات، استفاده شد. تحقیق حاضر کار خود را در سطح توصیف آغاز می کند و می کوشد به سطح تحلیل و نقد و سپس به سطح تجویز برسد. برای این که الگوی نوین محقق از پشتوانه ی نظری برخوردار بوده و صرفاً ساخته ی ذهن نباشد، از مدل های چهارگانه ی هلد و نظریه ی دایاموند و لیپست استفاده گردید. با توجه به روند ارائه ی الگوی سنجش از دیدگاه مانک و ورکولین، سه گام مفهوم سازی، سنجش و جمع نمره طی شد. در قسمت مفهوم سازی، محقق پنج شاخص را برای سنجش دموکراسی پیشنهاد می دهد که عبارتند از انتخابات، مشارکت سیاسی، آزادی های سیاسی و مدنی، حاکمیت قانون و رفاه اقتصادی. در گام سنجش و جمع نمره، محقق دو رویکرد داده محور و کارشناس محور را پیشنهاد می دهد که با توجه به نمره ی بارهای عاملی در رگرسیون چندگانه انجام می شود. نمرات نهایی دموکراسی در الگوی نوین محقق بر اساس قاعده ی مجموع وزنی به دست می آید.
جواد صفری مهدی ادیبی
نام و نام خانوادگی: جواد صفری مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته و گرایش: جامعه شناسی دانشکده: ادبیات و علوم انسانی استاد راهنما: دکتر مهدی ادیبی استاد مشاور: دکتر وحید قاسمی تبیین جامعه شناختی نامگذاری فرزندان (مطالعه موردی شهرستان لامرد) تاریخ دفاع :14 / 4 /89 یکی از جنبه های فرهنگی که در تحقیقات اجتماعی کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است نام گذاری فرزندان است. نام گذاری فرزندان ارتباط بی واسطه ای با ذهنیات افراد یک جامعه دارد که می تواند نوع نگاه و احیانا تغییرات فکری افراد آن جامعه را نشان دهد. تغییرات نام گذاری فرزندان در سال های اخیر در شهرستان لامرد، انگیزه ای شد برای کنکاش در دلایل آن و علل و عوامل موثر بر نام گذاری ها. فرضیات تحقیق شامل رسانه های ارتباط جمعی ، پایگاه اقتصادی – اجتماعی ، میزان دینداری، ملی گرایی و تحولات سیاسی- اجتماعی است. به جز فرضیه ی تحولات سیاسی، اجتماعی که با بررسی اسنادی و با استفاده از تحلیل ثانویه مورد آزمون قرار گرفته، باقی فرضیات با استفاده از روش پیمایش سنجیده شده است. جامعه ی آماری تحقیق کلیه ی سرپرستان خانوار ساکن در لامرد هستند که فرزند زیر یکسال دارند که 1318 نفر را شامل می شود. حجم نمونه که با فرمول کوکران محاسبه شده 292 نفر می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که طبقات اجتماعی- اقتصادی بالاتر ، کسانی که از رسانه های ارتباط جمعی بیشتراستفاده می کنند و کسانی که ملی گرایی بیشتری دارند، بیشتر متمایل به گذاشتن نام های ایرانی بر فرزندان خویش هستند. همچنین دینداری نیز عامل مهمی در نام گذاری فرزندان است. نیز یک بررسی بیست ساله نشان می دهد که تحولات سیاسی- اجتماعی( که در تحقیق حاضر دوم خرداد به عنوان یک تحول مهم در نظر گرفته شده) بر نام گذاری ها بسیار تاثیر گذار است. کلید واژه ها: پایگاه اقتصادی اجتماعی، ملی گرایی، دینداری، باستان گرایی.
سمانه استکی اورگانی وحید قاسمی
توسعه اقتصادی از مباحث حیاتی در همه کشورهاست، لذا اندیشیدن پیرامون آن، به دلیل شرایط نابه سامان میلیون ها نفر در سراسر جهان از یک سو و از سوی دیگر شکاف روز افزون بین کشورهای باصطلاح «در حال توسعه» و «ممالک توسعه یافته»، ازاهمیت زیادی برخوردار است. اندیشمندان و پژوهشگرانی که کشورهای در حال توسعه را مورد مطالعه قرار داده اند هر یک متغیرهای متعددی را برای توسعه نیافتگی این کشورها در نظر گرفته اند اما پژوهش حاضر دلیل اصلی توسعه نیافتگی کشورهای مسلمان را ساختار سیاسی (دولت) این کشورها می داند و به همین دلیل به برسی رابطه نوع دولت به عنوان بخشی از ساختار سیاسی با توسعه اقتصادی می پردازد. در این پژوهش انواع نظریات جامعه شناسی توسعه و نظریه های دولتهای توسعه گرا و ناتوسعه گرا مورد استفاده قرار گرفته اند و از خلال آنها فرضیات استخراج شده اند. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیل ثانویه است، جامعه آماری مورد مطالعه 50 کشور مسلمان جهان هستند که بیش از نیمی از جمعیت آنها مسلمان است و نمونه مورد مطالعه 24 کشور مسلمان آسیایی هستند. در تحلیل آماری این پژوهش از شیوه های آمار توصیفی و شاخص های آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک طرفه، همبستگی پیرسون و شاخص کندال) استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات در پژوهش حاضر این قرار است: بین متغیر توسعه اقتصادی و سطح دموکراتیک بودن دولت رابطه معناداری وجود ندارد و این بیانگر آن است که دموکراتیک بودن یا نبودن حکومت اهمیت ندارد، بلکه آنچه مهم تلقی می شود کیفیت دولت و توسعه گرا بودن آن است. - بین سطح فساد و سطح توسعه اقتصادی رابطه مثبتی وجود دارد به این معنا که هر چه سطح فساد بالاتر باشد سطح توسعه اقتصادی نیز بالاتر می آید. - رابطه میان متغیر توسعه اقتصادی و وابستگی به درآمدهای نفتی نیز رابطه ای مثبت و مستقیم است و حکایت از آن دارد که کشورهایی که وابستگی شان به درآمدهای نفتی بالاتر است، سطح توسعه اقتصادی بالاتری نیز دارند. - میان متغیر وابستگی به درآمدهای نفتی و سطح دموکراتیک بودن دولت رابطه ای معکوس برقرار است و این به آن معناست که هر چه میزان وابستگی به درآمدهای نفتی بیشتر شود، سطح دموکراتیک بودن دولت پایین می آید. - در ارتباط با دو متغیر درآمد سرانه و سطح دموکراتیک بودن دولت این نتیجه حاصل شد که رابطه ی معناداری بین دو متغیر مذکور وجود ندارد و این فرضیه رد شد. - و نهایتاً اینکه بین دو متغیر درآمد سرانه و توسعه اقتصادی رابطه ی معنادار مثبتی برقرار است و هر چه سطح درآمد سرانه بالاتر می رود سطح توسعه اقتصادی نیز بالا می رود.
وحید قاسمی محمود جلالی
تحت تاثیر پدیده جهانی شدن و آثار و پیامدهای آن، فرصت های تازه ای برای بزهکاران پدید آمده و اشکالی نوین از بزهکاری ظهور و توسعه یافته است که تهدیدی برای صلح، امنیت، ثبات و توسعه پایداری جامعه بشری به شمار می آید. تحول اشکال بزهکاری و رفتارهای مجرمانه، به ویژه بزهکاری سازمان یافته فراملی و فساد مالی، ضرورت ارتقای همکاری های بین المللی و تشدید مداخله نظام کیفری در سطوح ملی و فراملی را بیش از پیش مطرح ساخته و مقابله و رویاروی با پدیده جنایی را ایجاد می کند. با توجه به این واقعیت که فساد مالی و اقتصادی امروز به معضلی جهانی تبدیل شده است و تمامی کشورهای جهان از پیامدهای مخرب آن در امان نمی باشند بحث در خصوص اقدامات و تدابیری که بتواند از بروز چنین معضلی پیشگیری نماید و یا اینکه در صورت وقوع آن مرتکبین را مجازات و خسارات را جبران نماید اهمیتی دو چندان می یابد. در مقابله با فساد به عنوان پدیده ای مجرمانه می توان دو راهکار عمده ارایه نمود راهکار اول توسل به تدابیر پیشگیرانه ای است که می تواند در ایجاد محیطی عاری از فساد موثر باشد وراهکار دوم توسل به تدابیرسرکوب گرانه و تنبیهی است طراحان کنوانسیون 2003سازمان ملل متحد علیه فساد در پرتو الهام از تعریف نوین سیاست جنائی درصدد تعریف انواع فساد مالی و احصاء پاسخ های متنوع سرکوبگر کیفری ، اداری و پیشگیرانه در قبال آنهابرآمده اند. همزمان و حتی مقدم بر تدوین و تصویب این کنوانسیون در سطح ملی نیز تصمیم گیران و برنامه ریزان سیاست جنائی در تکاپوی تحول در سیاست جنائی مقابله باجرائم فساد مالی بخصوص با مدنظر قرار دادن اسناد و تجربیات بین المللی بوده اند. اهمیت بررسی سیاست جنائی کنوانسیون مریدا از آن رو است که بدلیل انطباق این سند بین المللی جدیدالتصویب با اقتضائات ملی و بین المللی نوین می توان به خلاءهای قانونی حقوق کیفری ایران پی برد بعلاوه این سیاست جنائی را در تدوین یک سیستم پیشگیرانه مدرن مدد رساند.ضمن آنکه این کنوانسیون می تواند بعنوان یک الگوی ارزنده برای همکاری بین المللی در ابعاد گوناگون برای مقابله با اشکال بین المللی جرائم فساد مالی محسوب شود.
پریسا نیلفروشان مریم فاتحی زاده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی و نیز بررسی تأثیر غیرمستقیم این عوامل از طریق اسنادهای ارتباطی و واکنش های هیجانی بر کیفیت رابطه زناشویی بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های شهر اصفهان در سال 1388 بود که حداقل یک سال از ازدواج آنها گذشته و در طی یک سال اخیر با رویدادهای استرس زا مواجه نشده بودند. از این جامعه، نمونه ای با حجم 522 نفر(261 زوج) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو(neo-ffi)، پرسشنامه تجدیدنظرشده تجارب در روابط نزدیک(ecr-r)، پرسشنامه اسنادهای ارتباطی(ram)، چرخ هیجان ژنو(gew)، و پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه ادراک شده(prqc) استفاده شد. روشهای آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش مدل سازی معادله ساختاری بود. یافته ها نشان داد که به طور جداگانه، عامل عمومی شخصیت تأثیر مثبت معنادار، و ابعاد دلبستگی تأثیر منفی معنادار بر کیفیت رابطه زناشویی دارد. همچنین تأثیر مجزا و مرتبط عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی معنادار است بطوریکه اثر ابعاد دلبستگی، به ویژه اجتناب دلبستگی، بیشتر از اثر عامل عمومی شخصیت است. همچنین نتایج نشان داد که اسنادهای فرد نسبت به رفتار منفی همسرش میانجی تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی است. این در حالی است که واکنش های هیجانی فرد نسبت به رفتار منفی همسرش به تنهایی میانجی رابطه ابعاد دلبستگی و عامل عمومی شخصیت با کیفیت رابطه زناشویی نبود. همچنین نتایج نشان داد که تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر اسنادهای ارتباطی بیشتر از تأثیر آنها بر واکنش های هیجانی است و اسنادهای ارتباطی در مقایسه با واکنش های هیجانی، تأثیر قوی تری بر کیفیت رابطه زناشویی دارد. بعلاوه اثر اسنادهای ارتباطی بر واکنش های هیجانی به طور معناداری بیشتر از اثر متقابل واکنش های هیجانی بر اسنادهای ارتباطی است. بدین ترتیب نتایج نشان داد که عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی از طریق اسنادهای ارتباطی، واکنش های هیجانی را تحت تأثیر قرار می دهد و اسنادهای ارتباطی و واکنش های هیجانی، هر دو، میانجی رابطه عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی هستند. تحلیل های مربوط به پویایی های سطح زوجی نشان داد که هم در زنان، و هم در مردان، اسنادهای ارتباطی فرد نسبت به رفتار منفی همسرش، تحت تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی خود، و اسنادهای ارتباطی همسر است. اسنادهای ارتباطی زنان تحت تأثیر واکنش های هیجانی خشم، و افسردگی و اضطراب شوهر است درحالیکه اسنادهای ارتباطی شوهران تحت تأثیر واکنش های هیجانی همسر نیست. بطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که در تبیین کیفیت رابطه زناشویی، عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی دارای سهم ویژه ای بوده و باید عملکرد هر دو همزمان مورد توجه قرار گیرد. عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی از طریق اسنادهای ارتباطی و واکنش های هیجانی بر کیفیت رابطه زناشویی تأثیر می گذارد. در این میان نقش اسنادهای ارتباطی بسیار نافذتر از واکنش های هیجانی است. بنابراین می توان بر رویکردهای زوج درمانی شناختی که اسنادهای ارتباطی را هدف درمان قرار می دهد تأکید بیشتری داشت.
رزگار مرادویسی وحید قاسمی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین جنسیت و مصرف فرهنگی، به بررسی تمایزات جنسیتی در مصرف کالاهای فرهنگی و نحوه گذراندن اوقات فراغت در بین دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های شهر مریوان پرداخته است. پژوهش حاضر در پی آن است تا دریابد جنسیت چه تاثیری بر مصرف کالاهای فرهنگی و نحوه گذراندن اوقات فراغت دارد. به همین منظور تلاش شده است که رابطه جنسیت با مصرف انواع فیلم، میزان مصرف فیلم، مصرف انواع کتاب، میزان مصرف کتاب، مصرف انواع موسیقی، میزان مصرف موسیقی و چگونگی گذراندن اوقات فراغت مورد سنجش و بررسی قرار دهد. در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کل دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های پیام نور مرکز مریوان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مریوان می باشند. حجم نمونه تعداد 357 نفر از دانش آموزان و 352 نفر از دانشجویان می باشد که از طریق شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله-ای و طبقه ای انتخاب شده اند. در فصل مربوط به تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های کای اسکوایر، تی مستقل و ضریب اتا استفاده گردیده است. به طور کلی نتایج حاصل از آزمون فرضیه های نشان می دهد که بین چند نوع از فیلم ها (اکشن، جنایی، تاریخی، درام، رمانتیک، مستند و خانوادگی) و جنسیت رابطه معناداری وجود دارد و بین چند نوع دیگر (ترسناک، تخیلی، علمی- تخیلی، کمدی و انیمیشن) با جنسیت رابطه معناداری وجود ندارد. بین جنسیت و میزان مصرف فیلم رابطه معناداری وجود ندارد، بین جنسیت و مصرف چند نوع از کتاب ها (رمان، شعر، روانشناسی، فلسفی، تاریخی و کمک آموزشی) رابطه معناداری وجود دارد و بین چند نوع دیگر کتاب (هنری، اجتماعی- سیاسی، دینی و علوم طبیعی) و جنسیت رابطه معناداری وجود ندارد، بین جنسیت و میزان مصرف کتاب رابطه معناداری وجود دارد، بین جنسیت و مصرف چند نوع از موسیقی ها (سنتی فارسی، پاپ مجاز فارسی، رپ مجاز فارسی و رپ کردی) رابطه معناداری وجود دارد و بین چند نوع دیگر (پاپ غیر مجاز فارسی، رپ غیر مجاز فارسی، سنتی کردی، فولکلور کردی و پاپ کردی) موسیقی و جنسیت رابطه معناداری وجود ندارد، بین جنسیت و میزان مصرف موسیقی رابطه معناداری وجود ندارد و بین جنسیت و نحوه گذراندن اوقات فراغت رابطه معناداری وجود ندارد. واژه های کلیدی: جنسیت، سبک زندگی، مصرف فرهنگی، کالاهای فرهنگی، اوقات فراغت.
زینب مرتضوی وحید قاسمی
در این پایان نامه به بررسی شکل گیری هویت در جوانان در دو قشر تحت پوشش و سایر جوانان بررسی شده است که به تاثیرات سلامت روانی و مذهب در شکل گیری هویت توجه شده است . در کنار تاثیرات سلامت روانی و دینداری هویت از دو جنبه فردی و اجتماعی مورد بررسی قرا گرفت که به نتایج قابل توجه ای بدست آمده است
فائزه اعظم کاری وحید قاسمی
دموکراسی امروزه به عنوان نوع رژیم سیاسی که اقبال فراوانی در سرتاسر جهان به آن وجود دارد شناخته شده است. اکثر مردم در بیشتر نقاط جهان آن را به عنوان نوع اداره مطلوب جامعه می انگارند. نظریات زیادی در باب چگونگی دستیابی به یک نظام دموکراتیک مطرح گردیده است ، اما سمت و سوی نظریات متاخر بیشتر به سوی اهمیت نگرش های ذهنی و فرهنگی افراد در ارتباط با دموکراسی، که به اصطلاح فرهنگ سیاسی دموکراتیک گفته می شود سوق پیدا کرده است. در این مقاله با استفاده از داده های موج پنجم پیمایش جهانی ارزش ها (2005 - 2008) که در میان 54 کشور صورت گرفته، به تنظیم مدل رابطه میان فرهنگ سیاسی دموکراتیک و نگرش به دموکراسی به عنوان بعد عینی فرهنگ دموکراتیک پرداخته ایم. این مطالعه بر روی داده-های 7 کشور خاورمیانه شامل ایران،اردن، عراق، ترکیه، مراکش، مصر و قبرس انجام شده است. در این راستا فرهنگ سیاسی دموکراتیک را به عوامل سیاسی، مذهبی، اجتماعی، نگرش جنسیتی و مدرن و میزان استفاده از رسانه تقسیم کرده و ویژگی های شخصی چون سن، جنس، میزان تحصیلات، درآمد، پایگاه اجتماعی و رضایت از زندگی را نیز در رابطه با نگرش به دموکراسی بررسی کردیم که در تنظیم مدل، این عوامل متغیرهای مستقل و نگرش به دموکراسی متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. این روابط با استفاده از نرم افزار مدلسازی amos در 7 کشور خاورمیانه ارزیابی گردید که نتایج به این شرح بدست آمد: کشور مراکش دارای بهترین وضعیت از لحاظ وجود فرهنگ سیاسی دموکراتیک است که داده های آن تاثیر مثبت اهمیت سیاسی، فعالیت سیاسی، اعتماد اجتماعی، نگرش برابری جنسی، نگرش مدرن، میزان استفاده از رسانه، میزان تحصیلات، میزان درآمد و پایگاه اجتماعی و رضایت از زندگی بر نگرش به دموکراسی را نشان داده است و در نتیجه نگرش به دموکراسی در آن، بعد عینی فرهنگ سیاسی دموکراتیک قلمداد می شود. در ایران و اردن هیچ کدام از عناصر تشکیل دهنده فرهنگ سیاسی دموکراتیک تاثیری بر نگرش به دموکراسی نداشتند. برخی شاخص های فرهنگ سیاسی دموکراتیک نظیر طرفداری از برابری جنسیتی و شیوه نگرش مدرن در قبرس و ترکیه تاثیر مثبت و معناداری بر نگرش به دموکراسی دارند. در عراق دو فرضیه به اثبات رسیده که تاثیر مثبت اعتقاد به برابری جنسیتی و رضایت از زندگی بر نگرش به دموکراسی است. در مصر نیز برخی شاخص ها نظیر نگرش مدرن در مقابل شیوه سنتی تفکر و نیز میزان استفاده از رسانه و اعتقاد به عدم لزوم تاثیر رهبران مذهبی بر تصمیمات دولتی و رای مردم تاثیر معنادار و مثبتی بر نگرش به دموکراسی مشاهده شد. به طور کلی فرهنگ سیاسی دموکراتیک در این منطقه از عمومیت بالایی برخوردار نیست و نگرش به دموکراسی بعد عینی فرهنگ سیاسی دموکراتیک محسوب نمی شود.
پیمان یارمحمدزاده رضا هویدا
هدف تحقیق حاضر، بررسی روابط چندگانه میان فرایند مدیریت استراتژیک و فرایند تبدیل دانش با مولفه های سرمایه فکری از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی اصفهان بوده است. سوال های پژوهش با توجه به سه مرحله فرایند مدیریت استراتژیک،(تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی) و چهار مرحله فرایند تبدیل دانش(اجتماعی سازی، برونی سازی، ترکیب و درونی سازی دانش) و سه مولفه سرمایه فکری(سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری) تدوین شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و صنعتی اصفهان (1472 نفر) در سال تحصیلی 89-1388 بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، 237 نفر به عنوان نمونه ی آماری انتخاب گردیده و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه ی فرایند مدیریت استراتژیک با 60 گویه، فرایند تبدیل دانش با26 گویه و مولفه های سرمایه فکری با 35 گویه بوده که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تدوین شده بودند. روایی محتوایی پرسشنامه ها با تأیید متخصصان علوم تربیتی و مدیریت تعیین شده و ضرایب پایایی آنها به ترتیب 85/0، 96/0 و 93/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری spss و amos graphic و در دو سطح توصیفی- استنباطی صورت گرفت که در سطح توصیفی از آماره های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از تحلیل رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس چندمتغیره و مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته-های پژوهش حاکی از آن است که بین مراحل فرایند مدیریت استراتژیک(تدوین، کاربرد و ارزیابی استراتژی) با هر سه مولفه سرمایه فکری (انسانی، ساختاری و مشتری) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از لحاظ روابط پیش بینی متغیرها، بین مراحل تدوین استراتژی و ارزیابی استراتژی با سرمایه انسانی، بین مراحل تدوین استراتژی و ارزیابی استراتژی با سرمایه ساختاری، و بین مراحل تدوین استراتژی با سرمایه مشتری رابطه پیش بینی کننده وجود دارد. بین مراحل فرایند تبدیل دانش(اجتماعی سازی، برونی سازی، ترکیب و درونی سازی دانش) با هر سه مولفه سرمایه فکری (انسانی، ساختاری و مشتری) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از لحاظ روابط پیش بینی متغیرها، مراحل ترکیب و درونی سازی دانش با سرمایه انسانی، مرحله درونی سازی دانش با سرمایه ساختاری، و مرحله درونی سازی دانش با سرمایه مشتری رابطه پیش-بینی کننده داشته و در سایر متغیرها این روابط معنادار نبوده است.
فرشته وحدانی عذرا اعتمادی
چکیده شرایطی که زنان شاغل در آن قرار دارند، اهمیت تعیین کننده ای بر سلامت روان آنها دارد. با توجه به نقش محوری زن در خانه و خانواده و حضور روز افزون زنان در اجتماع و بازارهای کاری، بررسی و شناخت عوامل موثر بر سلامت روان زنان شاغل اهمیت ویژه ای، برای پیش رفتن به سوی جامعه ای سالم دارد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل جمعیت شناختی(سن، سطح تحصیلات، طول مدت ازدواج، نوع شغل، وضعیت اشتغال، میزان درآمد ماهیانه ی فرد ، تعداد فرزندان، میزان رضایت از ارتباط با فرزندان، سطح تحصیلات همسر، نوع شغل همسر، درآمد ماهیانه ی همسر، میزان رضایت از ارتباط با والدین و میزان رضایت از ارتباط با خواهر و برادر)، عوامل روانشناختی(سبک های دلبستگی، رضایت شغلی، رضایت زناشویی و ویژگی های شخصیتی) و عوامل جامعه شناختی (حمایت اجتماعی، نگرش مذهبی)موثر بر سلامت روان زنان شاغل می پردازد. روش پژوهش پیمایشی از نوع میدانی است و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل شاغل شهرستان قروه در سال 1388 می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر تعیین شد. در انتخاب جمعیت نمونه روش نمونه گیری سهمیه ای غیر احتمالی بکار گرفته شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه های سلامت روان، ویژگی های جمعیت شناختی، رضایت زناشویی، رضایت شغلی، حمایت اجتماعی، نگرش مذهبی و سبک دلبستگی بود. برای توصیف جامعه ی آماری از شاخص های آماری توصیفی و برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار spss استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سلامت روان زنان شاغل متأهل و عوامل جمعیت شناختی ( سن، سطح تحصیلات، طول مدت ازدواج، نوع شغل، وضعیت اشتغال، میزان درآمد ماهیانه ی فرد، میزان رضایت از ارتباط با فرزندان، سطح تحصیلات همسر، نوع شغل همسر، درآمد ماهیانه ی همسر، میزان رضایت از ارتباط با والدین و میزان رضایت از ارتباط با خواهر و برادر)، بین سلامت روان زنان شاغل متأهل و عوامل روانشناختی( رضایت زناشویی، رضایت شغلی، سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی) و عوامل جامعه شناختی( حمایت اجتماعی و نگرش مذهبی) رابطه ی معنا داری وجود دارد. واژگان کلیدی: سلامت روان، زنان شاغل، نگرش مذهبی، حمایت اجتماعی، سبک دلبستگی، رضایت زناشویی، رضایت شغلی و ویژگی های شخصیتی.
مهدی بختیاری علی ربانی
چکیده به منظور افزایش روابط متقابل افراد و کاهش فرد گرایی در جامعه امروزی از طرفی و پیشبرد اهداف رسمی حکومت ها از طرف دیگر ،وجود عناصر اخلاقی نرمی همچون اعتماد ضروری به نظر میرسد. حفظ و بقای اعتماد در بستری از نظم صورت می گیرد و حفاظت از ان حمایت و همکاری همه ابعاد و سطوح جامعه را می طلبد. توسعه و پیشبرد اجتماعی جامعه،بدون توجه به مساله نظم و اعتماد مفهوم پیدا نمی کند.لذا شناخت عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی امری ضروری به نظر میرسد.این ضرورت هدف اصلی این تحقیق به شمار میرود. در این پایان نامه سعی شده تا ضمن بیان اهمیت و ضرورت اعتماد اجتماعی،مهمترین ابعاد ان معرفی و اندازه گیری شوند.اعتماد اجتماعی در چهار بعد ،اعتماد بنیادی،اعتماد بین شخصی،اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی(انتزاعی)معرفی ولکن بدون ملاحظه بعد اول که بیشتر جنبه روانشناسی اجتماعی دارد ،اندازه گیری شده است.علاوه بر این متغیر های سن،وضعیت تاهل،تحصیلات،مدت سکونت در محله،مصرف رسانه های ارتباط جمعی،دینداری و احساس تعلق به محله به عنوان عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی انتخاب گردیده اند.روش تحقیق این پژوهش از نوع پیمایشی بوده و داده ها با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونه گیری چند مرحله ای به دست امده است.جامعه آماری، جمعیت مردان 18 سال و بالاتر شهر قم در سال 1388 و به تعداد 326969 بوده است.383 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب گردیده اندبه منظور تجزیه و تحلیل داده ها و ازمون فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون،اسپیرمن، ازمون تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان میدهد که میانگین اعتماد اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط و بالا بر روی یک طیف 5 درجه ای 85/1(از3-1) بوده است.متغیر های استفاده شده در این تحقیق توانسته اند 5 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند.از بین عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی، احساس تعلق به محله و دینداری به ترتیب دارای تاثیر معنا داری به میزان 14 و 12 درصد بوده اند ولی سایر متغیرها دارای تاثیر معنادار بر اعتماد اجتماعی نبوده اند.) البته زمانی که متغیر مصرف رسانه ای در دو بعد رسانه ای داخلی و خارجی در نظر گرفته شد رابطه هر دو بعد،در مورد برخی رسانه ها و برخی ابعاد اعتماد اجتماعی، معنادارگردید بطوریکه رابطه رسانه های داخلی با اعتماد اجتماعی مثبت و رابطه رسانه های خارجی با اعتماد اجتماعی منفی شده است .واقعیت این است که این دو نوع رسانه تاثیر یکدیگر را در جامعه تحت تاثیر قرار داده و کاهش می دهند بطوریکه در کل باعث میشود تاثیر رابطه رسانه ها با اعتماد اجتماعی معنا دار نگردد.) کلیدواژه ها: اعتماد، اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته، اعتماد نهادی، اعتماد اجتماعی، دینداری، احساس تعلق به محله، مصرف رسانه ای،سرمایه اجتماعی،نظم اجتماعی.
نادر افقی وحید قاسمی
نام و نام خانوادگی : نادر افقی مقطع تحصیلی : دکتری رشته و گرایش : جامعه شناسی دانشکده : ادبیات و علوم انسانی استادان راهنما : دکتر علی ربانی خوراسگانی و دکتر وحید قاسمی استادان مشاور : دکتر رسول ربانی و دکتر مهدی ادیبی سده تحلیل جامعه شناختی شیوه های تولید علم در ایران (مطالعه موردی: شهر تهران) تاریخ دفاع : 10/12/89 هدف از ایــن پژوهش، تحلیل جامعه شناختی شیوه های تولید علم، بررسی رویکردهای نوین در این زمینه ، ارائه فرضیه های برگرفته از مبانی نظری و پیشینه پژوهش در ارتباط با عوامل مرتبط با شیوه های تولید دانش و آزمون آنها ، تشریح رویکردهای موجود در ارتباط با کاربرد الگوی بومی در تولید دانش و سرانجام دستیابی به رهیافت منتج از تحلیل و بحث های مذکور وجهت برنامه ریزی در فضای تولید دانش در جامعه ایران بود.روش پژوهش ، شیوه پیمایش مقطعی با استفاده از ابزار پرسشنامه بود . جامعه آماری پژوهش را تولید کنندگان دانش در رشته های علوم انسانی و دارای حداقل 3 مقاله علمی ـ پژوهشی تشکیل می دادند که افراد 6 دانشگاه شهر تهران ، موسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم و موسسات پژوهش مستقل را در بـر می گیرد که نهایتاً 1216 نفر را شامل شده و نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران و شیوه طبقه بندی تصادفی متناسب به حجم 352 نفر برآورد گردید . ابزار پژوهش از نظر روایی صوری و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی مورد تائید قرار گرفت . همچنین نتیجه پایایی ابزار پژوهش از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که سازه های مستقل و وابسته پژوهش دارای میزان پایایی مورد تائید می باشند . نتایج پژوهش نشان دادند که شیوه تولید دانش عالی در تهران ، شیوه 1 تولید دانش می باشد ، اما همین شیوه تولید در روابط دوگانه همبستگی و مدل رگرسیونی با متغیر پنهان، رابطه همبستگی را با متغیرهای مستقل نشان نداد . اما شیوه های تولید 2 و 3 رابطه همبستگی معنی داری را با متغیرهای مستقل نشان دادند. مدل های رگرسیونی با متغیرهای پنهان نیز نشان دادند که بین عوامل رفتاری و سازمانی و شیوه تولید 1 رابطه تاثیر معنی داری وجود ندارد اما بین عوامل رفتاری و سازمانی و شیوه تولید 2 و شیوه تولید 3 رابطه تاثیر معنی دار نسبتاً قوی در حدود ( 66/0 = 2m ) و (72/0=3m ) وجود داشته است . در پایان کوشش شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که رهیافت مباحث مطرح شده و نتایج آزمون های انجام شده برای جامعه ایران چه مواردی می تواند باشد ؟ واژگان کلیدی: الگوی نظری ، جامعه شناسی علم ، خود بازآفرینی ، خود عقلانی ، خوشه های نوآوری ، ساختار سایه ، سیستم های نوآوری ، شبکه های نوآوری ، شیوه تولید بومی دانش ، شیوه های تولید علم .
سید عطا الله بیطرف وحید قاسمی
مدل سازی مبتنی بر نظریه به روش های مدل سازی گفته می شود که داده های کیفی، یعنی گزاره های زبانی، را جهت ساخت مدل سیستم به کار می گیرند. مدل سازی در علوم اجتماعی از داده های کمی، یا اطلاعات بدست آمده از پرسش نامه ها، و اطلاعات کیفی، یعنی نظریات کارشناسانه که شامل مبانی نظری و چهارچوب های نظری تحقیق می شوند بهره برده است. از روش های جدید و مرسوم در مدل سازی های علوم اجتماعی، می توان به مدل سازی معادله ساختاری اشاره کرد که مدل مطلوب برای یک سیستم را مدلی می داند که شاخصه های آماری و الزامات مبانی نظری را توأمان برآورده سازد. در الگوریتم پنج مرحله ای مدل سازی معادله ساختاری که بصورت بازگشتی اجرا می شود بصورت تناوبی شاخصه های آماری برازش مدل پیشنهادی با داده های نمونه ای را مورد سنجش قرار داده و بصورت همزمان نظرات کارشناسان نیز پارامترهای پیشنهادی را تأیید و یا تکذیب می کنند. الگوریتم بازگشتی مذکور هنگامی پایان جستجو را اعلام می کند که مدل نهایی مورد تأیید مبانی نظری و شاخصه های آماری باشد. گاه ممکن است که این حلقه به نتیجه ی مطلوبی نیز ختم نشود که در این صورت پژوهش های بعدی تئوریک لازم خواهد بود. علاوه بر مدل سازی معادله ساختاری، روش های شناخته شده در مدل سازی های فازی، تحلیل مجموعه ای و نقشه های ادراکی انواع مدل هایی هستند که در متن این پایان نامه به عنوان روش های مدل سازی کیفیت محور مورد توجه تحقیق بوده اند. در مدل سازی معادله ساختاری و نقشه های ادراکی، ارتباطات علی و معلولی درون ساختاری برای سیستم تحت بررسی مورد توجه قرار گرفته و مدل بدست آمده ارزش تحلیل های حساسیت را برای عواملی که ساختار درونی سیستم را تشکیل می دهند دارد. روش های مدل سازی فازی عمدتاً نگاهی ورودی-خروجی داشته به عنوان روش هایی پیش بین کاربرد دارند. تحلیل مجموعه ای نیز با استفاده از جداول تقاطعی آماری، گروه بندی های محقق را در ارتباط با متغیرهای مختلف اجتماعی روبروی همدیگر قرار داده و گزاره های زبانی تناظری را از روی آن ها استخراج می کند. با ورود منطق فازی به تحلیل های مجموعه ای قسمی جدید از گزاره های تقریبی قابل ساخت خواهند بود که پژوهشگران را به نسبیت های موجود در ارائه ی مفاهیم و نظریات نزدیک تر می کند. به طور کلی می توان روش هایی که در کنار داده های کمی از عوامل انسانی و نظریات آن ها به عنوان اطلاعات ورودی در جهت مدل سازی و یا تصمیم گیری استفاده می کنند را در تمام کاربردهایی که در آن ها به اطلاعات صرف کمی اطمینان کافی وجود ندارد مفید دانست. این مهم در بین جامعه شناسان که معمولاً به اعداد و ارقام صرف اعتماد ندارند حیاتی تر است، اما نمی توان کاربردهای صنعتی روش های مذکور را نیز نادیده گرفت. «تنظیم خروجی مطلوب در یک فرآیند نیمه-خودکار بر اساس سلیقه کاربر» با توجه به مفهوم مطلوب بودن یک انتخاب چالش برانگیز است که از طرفی حضور عامل انسانی را در حلقه تنظیم خروجی ضروری دانسته و کنترل نیمه-خودکار را در شرایطی که هدف از کنترل، مطلوب بودن مقدار تنظیم باشد به کنترل تمام-خودکار خروجی ترجیح می دهد و هم از طرف دیگر وجود تجهیزاتی را که قادر باشند میان زبان کامپیوتر و زبان انسان ارتباط برقرار نمایند را لازم می داند. «جعبه افزار ساخت سیستم های فازی خالص» یک جعبه افزار گرافیکی جدید و از دستاوردهای این پایان نامه است که امکانات جدیدی را جهت نیل به ارتباط آسان تر انسان و کامپیوتر معرفی کرده است. گرافیک و چینش هدفمند تکمه های نرم افزار، ارتقاء انتخاب کاربر در تعریف مجموعه های فازی بعلاوه ی پیشنهاد الگوریتمی در جهت ساخت تمام مجموعه های فازی متناظر با تمام واژگان زبانی متصور، از روی تعداد محدودی مجموعه ی فازیِ کلیدی، از ملاحظات کاربردی در جهت کاربرپسندی و کارآیی این جعبه افزار می باشند.
مهرداد ذولفعلی زاده پاچه کناری مهدی عربصالحی
در این پژوهش؛ عوامل تأثیرگذار بر سطح اعتماد مدیران و مسئولین اعتباری بانک های خصوصی شهر اصفهان نسبت به مدیران شرکت ها ارزیابی خواهد شد. اعتماد در روابط، از جمله مفاهیمی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بوده و از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. یک جنبه حائز اهمیت در این حوزه، بررسی نقش اعتماد در معاملات مالی و اعتباری است. اعتماد موجب کاهش ریسک تجاری و افزایش کیفیت روابط می شود. انگیزه انجام پژوهش حاضر در رابطه با سطح اعتماد مدیران اعتباری بانک ها از آنجا ناشی می شود که اعتماد به عنوان نوعی خاص از روابط میان افراد در نظر گرفته شده است و هر جا که ریسک و عدم قطعیت وجود داشته باشد اعتماد به عنوان جزء حیاتی تنظیم کننده روابط عمل می کند. یکی از مهمترین روابط تجاری رابطه بین مدیران اعتباری بانک ها و مدیران شرکت هاست که اعتماد نقش حیاتی در آن دارد. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و روش گردآوری مباحث نظری آن کتابخانه ای بوده، همچنین اطلاعات لازم برای تحقق بخشیدن به اهداف پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده است. در این پژوهش از آزمون همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بانک های خصوصی شهر اصفهان است که پس از نمونه گیری تعداد 194 پرسشنامه به صورت تصادفی برای بانک ها ارسال شده است که از این تعداد 106 پرسشنامه برگشت شده است. نتایج همبستگی بین متغیرهای مستقل و سطح اعتماد مدیران اعتباری بانک ها حاکی از آن است که بین کلیه متغیرهای اجزای گزارش گری مالی و سطح اعتماد مدیران اعتباری بانک ها ارتباط معنی دار وجود دارد. همه متغیرهای عوامل فردی مدیریت به استثنای میزان مالکیت مدیر در شرکت، با سطح اعتماد مدیران اعتباری بانک ها رابطه معنی دار دارد. همچنین بین کلیه متغیرهای مرتبط با حسابرسی مستقل و قوانین و مقررات نیز با سطح اعتماد مدیران اعتباری بانک ها ارتباط معنی دار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نیز حاکی از آن است که هر یک از متغیرهای مستقل پژوهش اعم از قوانین و مقررات، اجزای گزارشگری مالی، حسابرسی مستقل و عوامل فردی مدیریت بر سطح اعتماد مدیران اعتباری بانک ها تأثیرگذار هستند که با توجه به مدل نهایی اعتماد مدیران اعتباری بانک ها، قوانین و مقررات بیشترین تأثیر را بر سطح اعتماد مدیران اعتباری بانک ها دارد.
رباب اصلانی وحید قاسمی
تحقیق حاضر با هدف تحلیل عوامل فرهنگی – اجتماعی موثر بر نابرابری جنسیتی ، انجام شده است که متغیرهایی مثل ایدئولوژیی مرد سالاری ، باورهای قالبی جنسیتی ، جامعه پذیری جنسیتی و.... مورد بررسی قرار گرفته اند. در این بررسی ، روش پژوهش پیمایش است و داده ها با پرسشنامه گرد آوری شد. جامعه آماری این تحقیق زنان متاهل 49-20 سال شهر اصفهان است که 385 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش نمونه گیری در این پژوهش سهمیه ای است و با استفاده از نرم افزار spss و با بکار گیری آزمون های آماری نتایج زیر بدست آمد: 1- میزان نابرابری جنسیتی بخصوص در ابعاد اقتصادی و فرهنگی به نفع مردان است. 2- بین عقاید قالبی جنسیتی و نابرابری جنسیتی رابطه وجود ندارد. 3- بین پایبندی به ایدئولوژی مرد سالاری و نابرابری جنسیتی رابطه وجود ندارد. 4- بین شیوه جامعه پذیری جنسیتی و نابرابری جنسیتی رابطه وجود دارد.
حکیمه ملک احمدی وحید قاسمی
ورود هر تکنولوژی جدیدی به جوامع، اثرات قابل توجهی بر زندگی افراد می گذارد. اگرچه تکنولوژی ذاتاً خوب یا بد نیست اما آسیب هایی هم هست، که صرفاً با ورود تکنولوژی شکل می گیرد. مقوله ای به نام هرزه نگاری اینترنتی که وابستگی شدیدی به سکس مجازی (چت یا تلفن) دارد، با ورود اینترنت شکل گرفته است. قبل از آن ما شاهد چنین پدیده ای نبودیم. اما با گسترش اینترنت این محصولات به طور وسیعی در دسترس همه افراد از همه سنین قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی پدیده ی هرزه نگاری اینترنتی، علل استفاده از آن و پیامدهای خانوادگی آن بوده است. بر این اساس، اعتیاد به هرزه نگاری اینترنتی به صورت کیفی با روش پدیدار شناختی بررسی شد. کانون توجه روشپدیده شناسی تجربیات زندگی است، به همان صورتی که در زندگی واقع شده اند. نمونه گیری این پژوهش به صورت هدفمند از چت روم های فارسی زبان انجام شد. به این صورت که بعد از صحبت با حدود 80 نفر از افراد چت روم ها و توضیح اهداف پژوهش، در نهایت 19 نفر از افرادی که قادر به بیان تجارب خود بودند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش 7 مرحله ای آنالیز کولیزی تجزیه و تحلیل شدند. مهمترین نتایج پژوهش در درجه ی اول شناخت این پدیده و رسیدن به تعریفی از آن با استفاده از صحبت های خود مشارکت کنندگان و در درجه ی بعد شناسایی ابعاد مختلف هرزه نگاری اینترنتی ، علل هرزه نگاری و آثار سوء استفاده از هرزه نگاری اینترنتی بر خانواده بود. بر اساس تجربیات افراد شرکت کننده، سکس مجازی فرایندی است که کاملاً به صورت تخیلی انجام می شود و هیچ حضور جسمانی از فرد دیگری در رابطه وجود ندارد، بلکه صرفاً بر اساس حرف های جنسی و یک تصویر ذهنی از شریک مجازی و مرور صحنه های جنسی در ذهن همراه با خود ارضایی صورت می گیرد. پورنوگرافی اینترنتی به 6 دسته تقسیم می شود: سکس چت، سکس تلفنی، سکس حضوری، دانلود عکس و فیلم، پیدا کردن شرکای جنسی با علایق خاص جنسی و خواندن داستان های سکسی. هر کدام از این موارد می تواند اعتیاد آور باشد. علل استفاده از پورنوگرافی اینترنتی، به سه دسته ی علل درونی، بیرونی و شخصیتی تقسیم می شود. طبق بیان تجربیات شرکت کننده گان در پژوهش، علل بیرونی شامل: مشکلات سکس واقعی، نبود شرایط ازدواج و مشکلات مالی، نارضایتی عاطفی، محرک های محیطی، علل درونی شامل: نیاز و غریزه، مشکلات جنسی، کمتر بودن گناه سکس مجازی و علل شخصیتی هم شامل: خجالت از سکس واقعی، شخصیت های رشد نیافته، زیاده خواه و تنوع طلب می شود. استفاده از موضوعات پورنو سلیقه جنسی را تغییر داده، سن بلوغ را کاهش می دهد و باعث اعتیاد جنسی و انواع انحرافات جنسی می شود که به طور قطع با فرهنگ و اعتقادات جامعه ی ما سازگار نیست و می تواند بسیار آسیب زا باشد. بی توجهی به چنین مسئله ای در نهایت همه آسیب ها را متوجه نهاد خانواده می کند. واژگان کلیدی: اینترنت، اعتیاد به اینترنت، پورنوگرافی، خانواده
سارا مدنیان وحید قاسمی
پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی رابطه روند جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در دو دهه اخیر صورت گرفته است. در ابتدای پژوهش، مفاهیم فرهنگ سیاسی و جهانی شدن به صورت نظری از طریق ارائه مفاهیم، تاریخچه و نظریات مرتبط مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. سپس با استفاده از این ادبیات پژوهشی ، رابطه بین دو متغیر جهانی شدن و فرهنگ سیاسی و نیز هر یک از ابعاد جهانی شدن با فرهنگ سیاسی به صورت نظری تشریح و فرضیات تحقیق استخراج شدند. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل ثانویه می باشد و محقق با مراجعه به بانک های جهانی داده و جستجو در آنها، پایگاههای داده مناسب برای آزمون فرضیات خود را استخراج نمود. هم چنین جامعه آماری این پژوهش کلیه کشورهای جهان هستند که از این بین با توجه به داده های در دسترس تعداد بیست و شش کشور مورد بررسی قرار گرفتند. به این ترتیب یافته های آماری در بخش توصیفی با استفاده از شاخص هایی چون میانگین و میانه مورد توصیف قرار گرفته و در بخش تحلیل استنباطی با استفاده از ضریب هم بستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج زیر به دست آمد: بین جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در میان کشورهای مورد مطالعه این پژوهش، رابطه مثبت و معناداری به دست آمد. هم چنین بین هر کدام از ابعاد اقتصادی، اجتماعی- ارتباطاتی، فرهنگی و سیاسی جهانی شدن با فرهنگ سیاسی نیز رابطه مثبت و معنادار به دست آمد. از بین شاخص های فرهنگ سیاسی نیز، میزان عضویت در سازمانهای جامعه مدنی، مشارکت سیاسی، حمایت از ارزشهای دموکراتیک و نگرش به نظام دموکراتیک رابطه مثبت و معناداری را با جهانی شدن نشان دادند، حال آنکه شاخص های اعتماد سیاسی، رضایت سیاسی، مدارای سیاسی و اعتماد متقابل رابطه معناداری را با جهانی شدن نشان ندادند.
کامران گشنیزجانی وحید قاسمی
چکیده هدف اصلی این پژوهش ارائه یک گونه شناسی از سبک های زندگی دانشجویان است. برای تعریف مفهوم سبک زندگی از چهارچوب نظری پی یر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1389-1390 هستند. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است و در این راستا 400 پرسش نامه محقق ساخته از طریق نمونه گیری سهمیه ای در میان پاسخ گویان توزیع شده است. با توجه به داده های به دست آمده و تحلیل های نظری صورت گرفته، چنین نتیجه گیری شده است که عوامل کلیدی شکل دهنده به سبک زندگی دانشجویان را باید در نظام های ارزشی آن ها یافت و سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی که در چهارچوب نظری مورد تأکید زیاد بودند، به دلیل محدود بودن جامعه آماری به دانشجویان، تا حدود زیادی خنثی شده اند. در نهایت سه گونه اصلی برای سبک های زندگی در میان دانشجویان تشخیص داده شد. نخست سبک زندگی فقه محور که ارزش های برگرفته از فقه در آن نقش اصلی را بازی می کنند؛ دوم سبک زندگی غرب گرا که در آن بخشی از ارزش های وارد شده از غرب را باید عامل کلیدی به حساب آورد؛ و سوم سبک زندگی عرف گرا که مهم ترین وجوه مشخصه آن چالش بین ارزش های برگرفته از فقه و ارزش های وارد شده از غرب و حضور پررنگ تر ارزش های عرفی هستند. کلید واژه ها: سبک زندگی، مصرف فرهنگی، ارزش، اوقات فراغت
کاظم فرهمند گلیان وحید قاسمی
در بازاریابی فعلی زعفران مشکلات و نواقص فراوانی در زمینه شرایط رقابت، و مشکلات خاص مربوط به نگهداری و انبار کردن، تقلبات گسترده در زعفران، حمل و نقل ، بسته بندی کالا و عدم دسترسی مناسب به بازارهای بین المللی و عدم تبلیغات مناسب در شناسایی نشان تجاری(برند) زعفران وجود دارد که در این بین ارزش افزوده فراوانی از زعفران از دست می رود. با این رویکرد، این مطالعه با هدف تدوین یک نظام جدید بازاریابی زعفران که بر پایه بسته بندی، نشان تجاری(برند) و تجارت الکترونیک بنا شده باشد، و بر ارزش افزوده زعفران تأکید کند تنظیم شده است. برای رسیدن به این هدف سه مرحله اقدامات صورت گرفت. در ابتدا با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای و تکمیل پرسشنامه از شهرستانهای گناباد، تربت حیدریه و قائنات مسیر فعلی بازاررسانی زعفران شناسایی شد، در ادامه با تکمیل پرسشنامه از متخصصین مربوط به هر بخش، مسیر جدید بازاررسانی زعفران با ورود متغیرهای تجارت الکترونیک، بسته بندی و نشان تجاری(برند) ترسیم گردید. که در این مسیر با ورود واسطه های جدید و حذف واسطه های سنتی و همچنین رفع تعداد زیادی از مشکلاتی که در بازاریابی سنتی زعفران وجود داشت سبب بهبود این بازاریابی شد. در مرحله بعد نوع ارتباط سه متغیر مذکور و شیوه اثرگذاری بر صادرات و عرضه داخل زعفران در قالب مدلسازی معادلات ساختاری و به صورت مدل نظری طراحی شد. که در این مدلسازی تأثیر و سهمی که هر کدام از متغیرهای بسته بندی، تجارت الکترونیک و نشان تجاری(برند) بر ارزش افزوده زعفران چه در بازارداخل و چه در بازارخارج داشتند مشخص شد. که متغیر بسته بندی با 91/0 بیشترین سهم را در ارزش افزوده زعفران دارا بود. نشان تجاری(برند) با 79/0 و تجارت الکترونیک با 64/0 به ترتیب رتبه های بعدی را در اختیار داشتند. و در مرحله آخر به منظور بهبود و افزایش ارزش افزوده زعفران ، با استفاده از مدل دلفی فازی نقاط ضعف و مشکلات مربوط در هر بخش شناسایی و رتبه بندی شدند تا با ارائه راه کارهای عملیاتی در هر مورد سبب بهبود و افزایش ارزش افزوده زعفران گردد.
علی صفری علی شایمی
هدف و انگیزه اصلی از انجام این پژوهش، اندازه گیری تأثیر فن آوری سازمان بر نظام مدیریت منابع انسانی و طراحی الگوی مربوط به آن در سازمان های خدماتی و صنعتی منتخب ایران است.با توجه به تفاوت در دیدگاه نسبت به متغیر مستقل پژوهش(فن آوری)، دیدگاه مورد نظر در این پژوهش، نگاه سازمانی به فن آوری با تمرکز بر فن آوری محوری می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش، در ابتدا با مروری بر ادبیات پژوهش مشخص گردید که پنج نوع گونه شناسی از فن آوری سازمان انجام شده است.با بررسی ماهیت، نقاط قوت و ضعف هر یک از گونه شناسی ها، بر اساس قابلیت اجرا در سازمان های خدماتی و صنعتی، وجود حداکثر نقاط قوت و حداقل نقاط ضعف و تأیید توسط تحقیقات متعدد، گونه شناسی پرو به عنوان مبنای شناخت، سنجش و اندازه گیری فن آوری سازمان انتخاب گردید.در مورد متغیر وابسته پژوهش(نظام مدیریت منابع انسانی) نیز با بررسی های انجام شده در ادبیات مربوط به نظام مدیریت منابع انسانی، مشخص گردید که یازده نظام توسط صاحب نظران شناسایی و ارائه شده است.بر اساس حداکثر موارد مشترک بین یازده نظام ارائه شده، یک نظام ترکیبی با زیر نظام های کارمندیابی، انتخاب، آموزش، پرداخت، پاداش، ارزشیابی عملکرد و روابط کار منابع انسانی جهت شناخت و سنجش نظام مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته شده است.با توجه به گونه شناسی پرو از فن آوری، نظام مدیریت منابع انسانی مورد نظر و همچنین نقش تعدیل کننده پذیرش فن آوری، پنج هدف فرعی برای هدف اصلی این پژوهش تدوین شد. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر روش علّی- مقایسه ای است.ابزار گردآوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته است.پرسشنامه اول که مربوط به سنجش نظام مدیریت منابع انسانی و پذیرش فن آوری است، توسط مدیران و سرپرستان منابع انسانی و پرسشنامه دوم که مربوط به سنجش و تعیین نوع فن آوری سازمان می باشد توسط متخصصان فن آوری، تکمیل شده است.حجم نمونه مورد بررسی 18 سازمان است که از این تعداد، بر اساس نمونه گیری خوشه ای،9 سازمان فولادی، 4 سازمان خودرویی، 4 بانک و 1 سازمان مخابراتی بررسی شده اند.تعداد پرسشنامه های توزیع شده در سازمان های منتخب، 1302 پرسشنامه است که از این تعداد 1048 پرسشنامه(حدود 80%)برگشت شده و داده های آن تحلیل گردید.جهت تحلیل داده ها، بیشتر از الگو سازی معادلات ساختاری، رگرسیون متقاطع، رگرسیون چند متغیره و نرم افزارهای spss 18، amos 18 و eviews 7 استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی پنج فرضیه پژوهش نشان داد که فن آوری های هنری و صنعتگرانه، تکراری، مهندسی و غیرتکرای به صورت مثبت و معنادار بر نظام مدیریت منابع انسانی و هفت زیرنظام مربوط به آن تأثیرگذار می باشد، اما میزان تأثیرگذاری هر یک از انواع فن آوری متفاوت است. همچنین پذیرش فن آوری فقط در سازمان های دارای فن آوری مهندسی و غیرتکراری، دارای نقش تعدیل کننده می باشد و در سازمان های دارای فن آوری هنری و صنعتگرانه و تکراری نقش تعدیل کنندگی ندارد. بر اساس یافته های پژوهش، برای تأثیرگذاری هر یک از انواع فن آوری، یک الگوی مجزا پیشنهاد شده و با ترکیب آنها، الگوی تأثیر فن آوری بر نظام مدیریت منابع انسانی طراحی و پیشنهادهای کاربردی به سازمان های مورد بررسی و برای پژوهش های آینده ارائه شده است.
مریم اکبری وحید قاسمی
پژوهش حاضر با عنوان بررسی «آگاهی شهروندان نسبت به مفهوم دموکراسی و عوامل موثر بر آن در کشورهای خاورمیانه» به دنبال بررسی تأثیر عواملی چون رسانه های جمعی، نوع رسانه، دینداری، ارزش ها، تحصیلات، درآمد، شغل و پایگاه اقتصادی اجتماعی بر میزان آگاهی شهروندان نسبت به مفهوم دموکراسی می باشد. به همین خاطر ابتدا به بررسی پیشینیه تحقیق، تاریخچه شکل گیری دموکراسی، تعاریف صاحب نظران مختلف از دموکراسی پرداخته شد و چارچوب نظری تحقیق از نظریات اینگلهارت و ولزل، دنیس مولر، تیکنور، دونوهو و اولین، لیپست و دواس و هاگس برگرفته شد. در این پژوهش از روش تحلیل ثانویه داده ها با استفاده از داده های موج پنجم(2008-2005) پیمایش جهانی ارزش ها که در میان 57 کشور جهان صورت گرفته است استفاده شد و مطالعه خود را بر پنج کشور خاورمیانه شامل ترکیه، مصر، ایران، اردن و عراق متمرکز کرده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های آماری نرم افزار spss مورد استفاده قرار گرفت و از روش های آماری توصیفی(درصد، درصد نسبی، تجمعی، میانه، میانگین و ترسیم نمودار) و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی تست، ضریب کندال cو b، تحلیل واریانس یکطرفه) برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین تحصیلات، جنسیت، پایگاه اقتصادی اجتماعی، نوع شغل، نوع رسانه های جمعی با آگاهی نسبت به دموکراسی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. یعنی هرچه تحصیلات افراد بالاتر می رود بر میزان آگاهی آن ها نسبت به دموکراسی افزوده می شود؛ مردان نسبت به زنان از میزان آگاهی بیشتری برخوردارند؛ هرچه پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد بالاتر می رود آگاهی افراد نسبت به دموکراسی بیشتر می شود؛ آگاهی نسبت به دموکراسی در مشاغلی چون کارفرمایان، وکیلان پایه یک، معلمان، حسابداران، کارمندان غیر یدی، کارگران دستی ماهر و نیمه ماهر و افراد بیکار بیشتر از سایر مشاغل می باشد؛ و کسانی که از رسانه های جمعی چون کتاب، اینترنت، مجله و روزنامه استفاده می کنند آگاهی بیشتری نسبت به دموکراسی دارند تا کسانی که از رسانه هایی چون تلویزیون یا رادیو استفاده می کنند. همچنین بین دینداری، درآمد، میزان استفاده از رسانه های جمعی، ارزش های ابراز وجود و آگاهی نسبت به دموکراسی رابطه منفی و معکوس وجود دارد یعنی ارتباطی بین میزان دینداری افراد و آگاهی آن ها نسبت به دموکراسی وجود ندارد؛ و میزان درآمد و میزان استفاده از رسانه های جمعی نیز تاثیری بر میزان آگاهی افراد ندارد و بین داشتن ارزش های ابراز وجود و آگاهی نسبت به دموکراسی نیز رابطه مثبتی وجود ندارد. همچنین نتایج نشان می دهد که میزان آگاهی افراد در کشورها نیز متفاوت می باشد یعنی بیشترین میزان آگاهی به ترتیب متعلق به کشور ترکیه و بعد از آن ایران، عراق، مصر و در نهایت اردن می باشد.
رعنا محمدتقی نژاد وحید قاسمی
چکیده در همه ی نظام های آموزشی کتب درسی به یکی از مهم ترین منابع برای جامعه پذیر کردن افراد تبدیل شده است که از طریق ?ن بسیاری از اصول و ارزش های نظام سیاسی کل می-تواند به دانش آموزان منتقل شود. هر کشوری از طریق برنامه ها و تصمیم گیری های خود و هم چنین مفاهیمی که در کتب درسی قرار می دهد و حتی با تصاویری که در کتاب های درسی وجود دارد، سعی دارد برتری خود را بازتولید کند. ولی تعارضی که بین سطح تولید پیام و سطح مصرف پیام وجود دارد، باعث بروز مشکلات بسیاری می شود. در سطح مصرف پیام دانش آموزان قرار دارند که به طور فعالانه ای در مقابل پیام ها، رفتارهای خاصی از خود بروز می دهند که یا به بازتولید آن ها می پردازند یا در مقابل آن ها دست به مقاومت می زنند. هدف این تحقیق تحلیل تطبیقی محتوای تصاویر کتاب های آموزش عمومی از منظر بازنمایی فرهنگ پوشش بین دو کشور ایران و سوریه است که از طریق تکنیک تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل 2075 داده ی تصویری مندرج در کتاب های درسی دو مقطع تحصیلی دبستان و راهنمایی دو کشور ایران و سوریه پرداخته شده است. داده ها حاکی از آن است که تصاویر مورد بررسی با جهت-گیری فرهنگی نظام سیاسی کشورها، هماهنگ است. تمامی تصاویر با حفظ موازین و اصول کلی کشورها وجود دارد. ولی با مشاهده در سطح اجتماع و شکافی که بین فرهنگ رسمی و غیر رسمی وجود دارد، به نظر می رسد بین سطح تولید پیام و مصرف پیام فاصله وجود دارد. واژگان کلیدی: پوشش، فرهنگ رسمی، جهت گیری فرهنگی نظام سیاسی، بازنمایی، تحلیل محتوا، کتب درسی. هژمونی.
فرزانه افشارپور عباس امینی
هدف این تحقیق، ارزیابی تاثیرات توسعه گردشگری در منطقه باغبهادران از دیدگاه جامعه میزبان و بررسی تأثیر نگرش جامعه میزبان بر ارزیابی آنها از تأثیرات توسعه گردشگری می باشد. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی می باشد و در آن از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. به لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری شامل دو گروه ساکنین و کارشناسان صنعت گردشگری می باشد و از روش نمونه گیری ساده با حجم نمونه 121 نفر برای گروه ساکنین و 30 نفر برای گروه کارشناسان استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر بهره گیری از آمار توصیفی برای توصیف متغییرها، از آمار استنباطی برای بررسی رابطه بین متغییرها استفاده می شود و برای آزمون فرضیات تحقیق از آزمون مقایسه ی میانگین (t) استفاده کرده ایم. جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری بهره می گیریم. نرم افزارهای مورد استفاده پژوهش، spss وgraphics amos می باشد. نتایج تحقیق نشان دادند یکدستی و همسانی بسیار قوی و یکپارچه ای بین ابعاد مختلف نگرش ساکنین محلی به گردشگری وجود دارد. بعبارتی در ذهنیت افراد محلی ابعاد و مولفه های مختلف توسعه گردشگری از هم جدا نبوده و نگرش این افراد نسبت به این پدیده یکپارچه است. بطور کلی بین نگرش ساکنین نسبت به گردشگری (در هر سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی) و ارزیابی تأثیرات محیطی توسعه گردشگری از نظر آنها رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. بنابراین ملاحظه می شود که ارزیابی ساکنین از اثرات اجتماعی و اقتصادی تأثیری از نگرش های آنها در این مورد نیز بوده است و همچنین فارغ از نوع و چگونگی نگرش آنها نسبت به گردشگری، اثرات زیست محیطی آنرا در منطقه خود منفی ارزیابی نموده اند که می تواند بیانگر تأثیرات واقعاً منفی زیست محیطی توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه باشد. نکته مهم در رابطه با مقایسه رابطه بین نگرش ها و ارزیابی اثرات توسعه گردشگری بین دو گروه کارشناسان و ساکنین محلی این است که علیرغم رابطه بسیار قوی و مثبتی که بین نگرش ها و ارزیابی تأثیرات در بین کارشناسان وجود دارد، در بین ساکنین چنین رابطه ای مشاهده نکردیم. بطوریکه بین نگرش ها و ارزیابی تأثیرات اقتصادی، اجتماعی هیچگونه رابطه ای –چه مثبت و چه منفی- وجود نداشت و رابطه بین نگرش ها و ارزیابی اثرات محیطی نیز به شدت منفی بود. بنابراین علیرغم نگرش های مثبت هر دو گروه به توسعه گردشگری اثرات محیطی آن در منطقه مورد مطالعه کاملاً متفاوت ارزیابی شده است. تفاوت آماره های گروهی همگی حاکی از برتری کارشناسان با نگرش مثبت به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی توسعه گردشگری نسبت به نگرش ساکنین به توسعه گردشگری و ارزیابی مثبت از تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی توسعه گردشگری در منطقه باغبهادران نسبت به ارزیابی ساکنین از تأثیرات توسعه گردشگری هستند، نکته قابل توجه ای که بدست آمده بیانگر این مهم می باشد که قسمتی از تأثیرات گردشگری ارزیابی شده به علت نگرش جامعه میزبان نسبت به گردشگری است و برگرفته از تأثیرات گردشگری نمی باشد.
عظیمه السادات هاشمی وحید قاسمی
رسال? حاضر حاصلِ پژوهش و علاق? اینجانب در حیط? سفالِ دورانِ صفوی است.در عصر صفوی یعنی یکی از ادوار درخشانِ هنرِ ایران تحولی چشمگیر در تمامیِ عرصه های هنری و صنعتی،از جمله سفال های آن پدید آمد. سفال سازی تنها به رشد تکنیکی اکتفا نکرده و مهارت و تجرب? هنرمند را نه تنها در صنعتِ ساخت که در تزیینات و طراحیِ فرم نیز جلوه گرنموده است . ازین رو ورای ارزش ِ مادی، به اثر ارزشی غیرمادی نیز افزوده است. برنامه ریزی های کلان شاه عباس، در این برهه به نوعی به ایجاد یک رنسانس در امر سفال انجامید. از جهتی بکارگیریِ سلایق روز که ناشی از پیشرفت و ایجاد روابط خارجیِ چشمگیر با سایرِ ملل و همچنین ورود آثارِ چینی به ایران بود، و از جهتِ دیگر توجه به فرهنگ و عناصرِ بومی و ادای دین به آن ها، از سوی سفالگران منجر به تولید سفال هایی با مشخصات ترکیبی شد. آغاز ارتباطِ اروپاییان و رفت و آمد سیاحان و جهانگردانِ متعدد از هر شغل و منش به ایران ، روابط اقتصادی با چین، مبادلاتِ فرهنگی و اقتصادی با همسایگانی چون هند، وجود ارمنیانِ ساکن جلفای نو که در تماس دائم با اروپا بودند جامعه را در معرض فرهنگی قرار داده است که تأثیراتِ خود را بر فرهنگ و هنرِ ایرانی اعمال کرد. فرهنگ ها و تمدن های گوناگون و متضادی که ایرانِ صفوی پیوسته با آن رو به رو بوده در برخورد با فرهنگ های بومیِ منجر به تغییرِ سلایق و خصوصیاتی تلفیقی در سفال و سرامیکِ این عصر شده است. علاوه بر این ها در جامع? صفوی عواملی بومی نیز ، چون فرهنگِ دربار ، فرهنگِ فلکلور، اعتقادات و مذهب و همچنین هنر هایِ دیگری چون ادبیات و نقاشی منجر به پیدایش گونه های مختلفی در سفال و سرامیکِ این عصر شد. جداسازی و پرداختن به این پیش زمینه های فرهنگی با روش کتابخانه ای ، اعم از بومی و غیر بومی مبحثِ اصلیِ این رساله را در بر می گیرد . چنین پژوهشی علاوه بر اینکه ما را با فرهنگِ روزگارِ صفوی آشنا می سازد، چگونگی و چراییِ پیدایش گونه های مختلفِ سفالینِ این عصررا بر ما آشکارتر می سازد.
جواد کرمی راد سید جواد امام جمعه زاده
مشارکت سیاسی یکی از پیچیده ترین مسائل جوامع جدید و در عین حال پر طرفدارترین حوزه های مشارکت در عصر حاضر است. در این پژوهش، انتخابات بحث بر انگیز دوره دهم ریاست جمهوری ایران بعنوان یکی از وجوه مشارکت سیاسی یا بهتر بگوئیم مهم ترین آن ها در این کشور، با توجه به رویکر دهای اقتصاد سیاسی موجود در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر سیاست های اقتصادی و مناظرات تلویزیونی در پیروزی محمود احمدی نژاد است. در واقع فرضیه اصلی این تحقیق بر این مبنا قرار دارد که دولت نهم سیاست های خود قبل از انتخابات را عمدتا بر سیاست های اقتصادی برای کسب پیروزی در انتخابات دهم تنظیم کرده است. اما فرضیه دیگر پژوهش حاضر به ارتباط بین مناظرات تلویزیونی و گرایش رأی دهندگان به احمدی نژاد اشاره دارد. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش استفاده شد و طی آن 385 پرسشنامه به تناسب جمعیت در بخشهای شهری و روستایی بخش جلگه توزیع گردید.محیط پژوهش بخش جلگه از توابع استان اصفهان است و جامعه آماری تحقیق نیز رأی دهندگان در انتخابات دهم ریاست جمهوری هستند. چارچوب نظری این پایان نامه نظریه انتخاب عمومی وانتخاب عقلانی آنتونی داونز است. یافته ها در این پژوهش گویای این است که میان سیاست های اقتصادی احمدی نژاد و مناظرات تلویزیونی از یک سو و پیروزی احمدی نژاد از سوی دیگر رابطه معنا داری وجود دارد. بگونه ای که داده های آماری نیز موید این موضوع بوده است. نتایج نشان می دهد مناظرات تلویزیونی تاثیر زیادی را در جلب آرا به سمت احمدی نژاد داشته است.
عبدالحمید شمسی محمد سلطان حسینی
جهت گیری به سمت ورزش بعنوان یک الگوی رفتاری در نظر گرفته می شود که متأثر از عوامل موثر بر فرایند کلی جامعه پذیری می باشد. عوامل زیادی در جامعه پذیری ورزشی افراد موثرند که از آن جمله می توان به خانواده، وسایل ارتباط جمعی، مدرسه و همسالان اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش عوامل جامعه پذیری در مشارکت ورزشی جوانان شهر اصفهان بود. روش پژوهش، بر اساس هدف پژوهش و نحوه گردآوری داده ها از نظر ماهیت کاربردی و از نظر نوع، تبیینی پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جوانان 29-15 ساله ساکن در شهر اصفهان بودند. برای حجم نمونه تعداد 391 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند اما به منظور افزایش دقت تعداد 400 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری چند مرحله ای و داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد که روایی آن با استفاده از نظرات برخی از اساتید تربیت بدنی و جامعه شناسی دانشگاه اصفهان بررسی و تأیید شده بود. همچنین برای سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده تمام متغیرها بالای 70/0 بود که نشان دهنده پایایی مطلوب پرسشنامه می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آزمون آماری با استفاده از نرم افزار spss18 و نرم افزار مدل سازی amos18 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که تاثیر متغیرهای خانواده و دوستان و همسالان با مشارکت ورزشی جوانان دارای رابطه معنادار می باشد. نتایج تحلیل مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که متغیر خانواده با ضرایب رگرسیونی (45/0 ) قویترین تاثیر را در تبیین توسعه مشارکت ورزشی جوانان داشته است. به عنوان نتیجه گیری نهایی می توان گفت که توسعه مشارکت ورزشی جوانان از یک کانال خاص صورت نمی گیرد و عوامل مختلفی درآن تأثیر دارند.
اعظم جعفریان وحید قاسمی
چکیده مفهوم هویت به معنای درک نسبتاً پایدار هر شخص از کیستی و چیستی خود در ارتباط با افراد و گروه های دیگر تعریف شده است که از طریق تعاملات اجتماعی فرد با دیگران در فرآیند اجتماعی شدن کامل می شود. به طور کلی هویت به دو بعد هویت فردی و هویت جمعی تقسیم می شود. مبنای اصلی هویت فردی تمایز از دیگران و مبنای اصلی هویت اجتماعی شباهت با دیگران است. هویت فردی به نظام شخصیت هر فرد تکیه دارد و شامل ویژگی های فردی و نقش های خاص هر فرد در زندگیش می شود. اما هویت جمعی انتساب یا عضویت فرد را در یک جمع یا گروه خاص نشان می دهد. هویت جمعی در پاسخ به ما کیستیم و چیستیم؟ و گروه های دیگر کیستند؟ مطرح می شود. این هویت تمایز جمعی از افراد را از جمعی دیگر نشان می دهد. هویت قومی، هویت طبقاتی، هویت دینی، هویت ملی و هویت فرهنگی مصادیقی از هویت جمعی هستند. برخوداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک پایبندی و وفاداری به آن و اعتقاد و تمایل به مناسک و آیین های مذهبی فراگیر، در شکل دهی به هویت اجتماعی بسیار موثر است. امروزه هویت دینی یکی ازمهم ترین اجزاء هویت اجتماعی و یک منبع مهم اولیه هویت بخشی و معنا بخشی به بسیاری از مردم دنیاست. اسلام به عنوان یک دین الهی شاخص های یک هویت موفق را برای افراد تبیین کرده است. این شاخص ها را می توان از بین آیات قرآن و سخنان پیامبر مکرم (ص) اسلام دریافت کرد. هدف از پژوهش حاضر، ارائه تعریفی از هویت زن مسلمان با توجه به معیارهای دین مبین اسلام و بررسی میزان به تصویر کشیده شدن این هویت توسط سینمای دهه هشتاد ایران است. بدین منظور ابتدا مولفه های هویت زن مسلمان از بین آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر مکرم اسلام (ص) اخذ گردیده و بعد از آن به دنبال این هویت در بین فیلم های سینمایی بوده ایم. چارچوب نظری این تحقیق مشتمل بر نظریه برجسته سازی رسانه و مبانی جامعه شناسی شناخت می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحلیل محتوای کمّی می باشد. نمونه این تحقیق 94 فیلم از بین467 فیلم اکران شده دهه هشتاد بوده است که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، چک لیست محقق ساخته است و یافته های تحقیق توسط نسخه 16 نرم افزارspss سنجیده شده است. اعتبار تحقیق از نوع صوری می باشد و پایایی تحقیق با ضریب اسکات سنجیده شده است و رقم 79.2 بدست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد سینمای ایران نقش مثبت و موثری در ارائه هویت زن مسلمان به جامعه نداشته است. بین دو نیمه ی دهه ی هشتاد از نظر ارائه پیام های هویتی تفاوت معناداری دیده نشده است. بیشترین پیام ارائه شده در حوضه ی زن و خانواده بوده است. کلیدواژه ها: زن، هویت اجتماعی، هویت دینی، قرآن، اسلام، هویت، سینما
رضا صمیم وحید قاسمی
فضای تولید و مصرف فرهنگی در ایران به عنوان کشوری در حال گذار، فضایی متکثر و ناهمگون است. این تکثر و ناهمگونی، خود مسئله مندیِ این فضا را سبب می گردد. مسئله مند بودن این فضا، که در این تحقیق به عنوان خرده فضایی اجتماعی مفهوم پردازی شده است، علاوه بر این تکثر، ناشی از تقابل های غیر سازنده فرهنگ های سنتی و متجدد نیز می باشد. در این فضا، گاه گفتمان های در ستیز، اسباب عدم پویاییِ تعاملات را فراهم آورده و آنرا به فضایی «بی ریخت» تبدیل می نمایند. یکی از نمونه های اصلی فضای پرچالش تولید و مصرف فرهنگی، فضای تولید و مصرف موسیقی مردم پسند در ایران است. مسئله ی این فضا با توجه به آنکه نگاه سیاست گذاری فرهنگیِ جمهوری اسلامی ایران در بسیاری موارد به موسیقی به مثابه پدیده ای مسئله مند است، دو چندان می گردد. در سیاست های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی گونه های موسیقی متعلق به خرده فرهنگ های غربی که موسیقی مردم پسند می تواند نماینده ی کامل آن به حساب آید کمتر پذیرفته شده و همواره تعاملات درون فضای و تولید مصرف آن، برای فضای اجتماعی کلی مسائلی را ایجاد می نموده است. حل این مسائل، مدیریت آن و کنترلِ چالش ها و ستیزهای آن، جز با شناخت عمیق و توصیف دقیق عناصر، روابط و ساختار فضای تولید و مصرف موسیقی مردم پسند امکان پذیر نیست. در این جهت، نشان دادنِ شکلِ تقابل های ایدئولوژیکِ تولید کنندگان و مصرف کنندگانِ گونه های متفاوت موسیقی مردم پسند از طریق کند و کاو معنای ذهنی این تولید کنندگان و مصرف کنندگان به عنوان کنش گران فرهنگی ای که مثابه سوژه در جریان تولید و مصرف شان برساخت می شوند، ضروری است. این تحقیق با پیروی از الگویِ تحقیق ترکیبی در میانِ تولید کنندگان و مصرف کنندگانِ فعال برخی گونه های ایرانی و غربی موسیقی مردم پسند در شهر تهران به عنوان نمونه آرمانیِ شهری با ساختارهای فرهنگی مختلط صورت گرفته است. در این تحقیق، ابتدا مطالعه ای پیمایشی در میان نمونه ای از جوانان تهران در جهت شناخت اولویت های گونه های مورد مطالعه از نظر میزان گرایش موسیقایی آنها صورت پذیرفته و سپس به روش گروه های متمرکز، از 4 گروه، که هرکدام نماینده تولید کنندگان و مصرف کنندگان گونه های مورد مطالعه بودند داده هایی کیفی جمع آوری شده است. این داده ها با روش تحلیل تماتیک (موضوعی) بررسی شده و در انتها این نتیجه بدست آمده که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان گونه ایرانی به عنوانِ سوژه هایی «اصالت زدا»، «نوستالژیک» و «تساهل گرا» بر ساخت می شوند و تولید کنندگان و مصرف کنندگان گونه غربی به عنوان سوژه هایی «اصالت گرا»، «سنت گریز»، «انحصار طلب» و «جهانی گرا» برساخت می گردند که خود نشان دهنده ی تفاوتِ سوبژکتیویته ی این دو گروه است.
سیدعلی اکبر مهدویان وحید قاسمی
حقوق شهروندی و آموزش آن از دغدغه های اصلی جامع? مدرن است. یکی از نهادهایی که نقش محوری را در آموزش حقوق شهروندی دارد، آموزش و پرورش است. وسیل? اصلی آموزش و پرورش برای انتقال مفاهیم کتابهای درسی است. موضوع پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتب ادبیات فارسی و جامعه شناسی دور? متوسطه از نظر میزان تأکید بر حقوق شهروندی است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل محتوا و ابزار گردآوری داده ها، کدنامه یا چک لیست محقق ساخته می باشد. جامع? آماری پژوهش کتاب های ادبیات فارسی و جامعه شناسی دور? متوسطه می باشد. در این پژوهش گردآوری داده ها با روش سرشماری و با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از 5744 پاراگراف خوانده شده در کتب ادبیات فارسی و جامعه شناسی دور? متوسطه 579 پاراگراف (10) درصد مرتبط با حقوق شهروندی بوده است. از انواع حقوق شهروندی، حقوق اجتماعی دارای 352 پاراگراف، حقوق سیاسی دارای 306 پاراگراف و حقوق مدنی دارای 222 پاراگراف بودند. حقوق اجتماعی با 352 پاراگراف دارای بیشترین و حقوق مدنی با 222 پاراگراف دارای کمترین فراوانی بودند. از انواع حقوق سیاسی آزادی اطلاعات با 85 پاراگراف، از انواع حقوق مدنی ممنوعیت تبعیض بر اساس جنس، نژاد، زبان و عقیده با 66 پاراگراف و از انواع حقوق اجتماعی استحقاق برخورداری از یک استاندارد معین آموزشی با 108 پاراگراف بیشترین فراوانی را داشته اند. کلید واژه ها: حقوق شهروندی، حقوق سیاسی، حقوق مدنی، حقوق اجتماعی.
فرهاد مرادی عباس حاتمی
چکیده ما در محیط جها نی جدیدی زندگی می کنیم که همه چیز با تکنولوژی پیوند خورده است و ما در هر روز و دقیقه، در تعامل با آن هستیم. رشد تکنولوژی های ارتباطی-اطلاعاتی از نظر کمی و کیفی گستره ارتباطات انسانی را بسط داده و ارکان مختلف حیات اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است. در این راستا می توان به کاربرد روز افزون امکانات موجود در اینترنت در بین اقشار مختلف اشاره کرد . اهل علم به طور کلی و دانشجویان به طور خاص، از مصرف کنندگان اصلی این تکنولوژِی هستند ولی این پدیده در بین دانشجویان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در چند دهه اخیر این تکنولوژی ها بر موقعیت و عملکرد بسیاری از جوامع، سازمانها و افراد اثرات قابل ملاحظه ای گذاشته و به موازات پیشرفت های شگرفی که در این زمینه بوجود آمده است، سرنوشت جوامع، سازمانها و افراد هر روز بیش از گذشته به این فناوری مدرن گره می خورد. بدیهی است که در چنین موقعیتی، تاثیرات استفاده از اینترنت بر نگرش و رفتار های مشارکتی و آگا هی دانشجویان می تواند بخش مهمی از پیامدهای تکنولوژی های ارتباطی را آشکار سازد. در این بررسی ابتدا از بعد توصیفی به این مقوله نگریسته شده است و سپس تاثیر استفاده از وسایل نوین ارتباطی (اینترنت) بر آزادی دانشجویان و جنبه های مختلف آن در بعد ذهنی و عینی از جمله آزادی بیان، اندیشه، مشارکت سیاسی و مدنی و آگاهی سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیر میزان استفاده از وسایل نوین ارتباطی (اینترنت) به عنوان متغیر مستقل انتخاب شده است و در قالب چهار فرضیه تاثیر آن بر متغیر وابسته از جمله آزادی اندیشه، بیان، مشارکت سیاسی و مدنی، آگاهی سیاسی مورد سنجش قرار گرفته است.چارچوب نظری این پژوهش برگرفته از بحث "تکنولوژی اطلاعات" مانوئل کاستلز می باشد. بر اساس یافته های این رساله ارتباط نسبتا معناداری بین استفاده از وسایل نوین ارتباطی و متغیرهای وابسته یاد شده بوده است. چنانکه بیشترین تاثیرپذیری را متغیر آزادی اندیشه با میانگین65/2 و کمترین آن را نیز آزادی بیان با 04/2 داشته است. روش مورد استفاده در این پژوهش ابتدا اسنادی، کتابخانه ای و در مرحله ی بعد پیمایشی است و جهت استخراج و تحلیل داده ها از نرم افزار spss 18 استفاده شده است. کلید واژگان: تکنولوژی نوین ارتباطی- اطلاعاتی، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آگاهی سیاسی، مشارکت سیاسی و مدنی
معصومه صالحی حبیب رضا ارزانی
چکیده تحقیق حاضر کوششی به منظور سنجش میزان اعتماد اجتماعی نسبت به روحانیت و عوامل موثر بر آن است. در این مسیر، کندوکاوی در میان آثار مربوط به روحانیت انجام گرفت؛ که مرور آثار، کمک شایانی برای ارائه فرضیه های تحقیق بود. پس از این مهم، معنای اعتماد اجتماعی و انواع آن مورد بحث قرار گرفت؛ اعتماد اجتماعی، مهترین سازه سرمایه اجتماعی و از مهمترین مفاهیم مطرح در حوزه علوم اجتماعی معاصر است. چرخش ساختار اجتماعی و تغییرات همه جانبه د رعرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه مدرن، و مخاطرات ناشی از تغییرات توجه به این مفهوم را جدی ساخته است ولی این بدان معنی نیست که اندیشمندان کلاسیک بدان توجهی نداشته اند. براین اساس این پژوهش با هدف سنجش میزان اعتماد اجتماعی نسبت به روحانیت و عوامل موثر بر آن انجام گرفته است. بنابراین با توجه به مهمترین دیدگاه های نظریه پردازان کلاسیک و معاصر (دورکیم، وبر، بوردیو، فوکویاما، گیدنز، افه و دیگران) و همچنین تحقیقات داخلی و خارجی چارچوب نظری و فرضیات تحقیق شکل گرفتند. شیوه تحقیق پیمایشی و با نمونه ای به حجم 300 نفر در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام گرفت. حجم نمونه پس از آزمون مقدماتی و محاسبه q,p بوسیله فرمول کوکران انتخاب و به شیوه سهمیه ای انجام و داده ها جمع آوری گردید. بدین ترتیب اعتماد اجتماعی نسبت به روحانیت مورد سنجش قرار گرفته و ارتباط آن با متغیرهای، دینداری، سبک زندگی، کنش سیاسی، علم و دانش روحانیان و نقش اجتماعی روحانیان، مورد بررسی قرار گرفت. برآیند کلی تحقیق نشان می دهد که سطح اعتماد نسبت به روحانیت تا حدی از حد متوسط پایین تر است. و متغیر های ذکر شده همبستگی معنی داری با اعتماد نسبت به روحانیت داشته اند.
الهه امامی عباس حاتمی
اهمیت رأی دادن در انتخابات آزاد و عادلانه همواره در نظام های دموکراسی مورد تأکید اندیشمندان اجتماعی و نظریه پردازان سیاسی قرار گرفته است. در این میان، تحلیل رفتار انتخاباتی یکی از کارویژه های اساسی جامعه شناسی سیاسی انتخابات است که مورد توجه نظریه پردازان شاخه های مختلف نظری از جمله جامعه شناسی سیاسی، روانشناسی سیاسی و اقتصاد سیاسی قرار گرفته است. هر کدام از این شاخه ها و نظریه پردازان مرتبط تلاش می کنند مولفه های موثر بر این فعالیت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و هر کدام از دیدگاه خود نوع و چگونگی رفتار انتخاباتی را توضیح دهند. یکی از مهمترین رهیافت ها در این زمینه رهیاف جامعه شناختی است که در آن سعی می شود گرایشات مختلف فرد بر اساس تاثیر متغیرهایی چون پایگاه اجتماعی و اقتصادی، سطح آموزش، سن، محیط خانوادگی، گرایشات مذهبی، نژاد، جنسیت و...توضیح داده شود. مبتنی بر این رهیافت، جنسیت یکی از عواملی است که بر تصمیم رای دهندگان موثر است. با توجه به این که علاوه بر عامل جنسیت، متغیرها و فاکتورهای بسیاری بر رفتار انتخاباتی افراد جدای از زن بودن یا مرد بودن آنان تأثیر گذارند بنابراین در این رساله با تأکید بیشتر بر الگوی جامعه شناختی می توان تا حدودی الگوهای روان شناختی و اقتصادی را نیز به عنوان چارچوب نظری این تحقیق در نظر گرفت. شناخت عوامل موثر بر رفتار انتخاباتی به خصوص رفتار انتخاباتی زنان از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که می تواند به عنوان یک نیروی تأثیرگذار بالقوه معادلات سیاسی را به ویژه در زمان انتخابات تغییر دهد. به فراخور این اهمیت، تحقیق حاضر درصدد شناخت تأثیر جنسیت بر رفتار انتخاباتی در جامعه آماری مورد مطالعه(شهر اصفهان)می باشد. برای انجام این پژوهش و آزمون شش فرضیه، از روش پیمایش استفاده شد و طی آن 230 پرسشنامه به تناسب جمعیت در بخش های مختلف شهر توزیع گردید. بر اساس نتایج حاصل شده در این تحقیق بین متغیرهای محافظه کاری،گرایش به رفتار تبعی و اهمیت به ویژگی های ظاهری، مذهبی کاندیداها و متغیر جنسیت رابطه معنادار وجود دارد به گونه ای که میانگین زنان برای این متغیرها بیشتر از مردان است. اما میان متغیرهای میزان اهمیت و شرکت در انتخابات، میزان آگاهی های سیاسی و انتخاباتی و گرایش به سیاست خارجی مسالمت آمیز و متغیر جنسیت رابطه معنادار وجود ندارد و میانگین این متغیرها میان زنان و مردان تقریباً یکسان است.
صادق هادیزاده زرگر وحید قاسمی
از ابتدای قرن 21، نگاه توسعه پایدار صرفاً توجه به ابعاد زیست محیطی و یا اقتصادی نیست. بلکه مباحث اجتماعی دریچه ی جدیدی را در رسیدن به توسعه پایدار برای ما گشوده است. پایداری اجتماعی به عنوان یک جزء اساسی از توسعه پایدار مورد توجه ویژه سیاستمداران و برنامه ریزان قرار گرفته است. از آنجا که در فرایند برنامه ریزی شهری توجه به مباحث اجتماعی اجتناب ناپذیر و جزء جدایی ناپذیر طرح های شهری محسوب می شود، با تعیین ابعاد پایداری اجتماعی می توان رویه های موثّر برمباحث اجتماعی جامعه را مورد بررسی و شناسایی قرار داد. به عبارت دیگر، ابعاد پایداری اجتماعی می تواند به عنوان یکی از مهم ترین و کلیدی ترین ابزار در برنامه ریزی و سیاست گذاری های شهری مورد استفاده قرار گیرد. از طرفی گستردگی، پیچیدگی و تنوع شاخص های پایداری اجتماعی و نقش آن ها برجامعه ایجاب می کند تا این شاخص ها برحسب نقش و عملکردشان مورد توجه قرار گیرند، که مشخصاً هر یک دارای ارزش متفاوتی از یکدیگر می باشند. لذا این پژوهش با فرض یکسان نبودن پایداری اجتماعی در سطح محلات شهر مشهد و اینکه با فاصله گرفتن از مرکز شهر میزان پایداری اجتماعی افزایش خواهد یافت؛ و با هدف شناخت و ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی در سطح محلات شهر مشهد صورت گرفته است. برای رسیدن به این هدف پس از شناخت معرف ها و شاخص هایی که بیانگر پایداری اجتماعی است با استفاده از گویه هایی که بیان گر هر یک از این شاخص ها می باشد به سنجش آن در سطح محلات مورد نظر شهر مشهد پرداخته و در ادامه با استفاده از نظر کارشناسان و بکارگیری مدل تحلیل شبکه، وزن هر یک از این شاخص ها در تبیین پایداری اجتماعی سطح محلات تعیین شد. در نهایت محلات مورد نظر را به لحاظ برخورداری از شاخص های پایداری اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته و به ارائه راهکارهایی جهت رسیدن به اصول پایداری در ناحیه مورد مطالعه پرداخته شده است. برای رسیدن به هدف پژوهش، از مدل تحلیل شبکه(anp) و روش دلفی در تعیین وزن هر یک از شاخص ها در جهت تبیین پایداری اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. همچنین روش یافته اندوزی براساس مطالعات کتابخانه ایی و اسنادی و مصاحبه با کارشناسان و مسئولان بوده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه به این نتیجه رسیدیم که، عدالت اجتماعی(136/0=eo)، بعدعینی امنیت(129/0=os) و تعامل اجتماعی(170/0=si)، به ترتیب، بیشترین وزن و در نتیجه بیشترین تأثیر را در تحقق پایداری اجتماعی داشته است. و در بین سه محله مورد مطالعه در شهر مشهد محله گوهرشاد از بیشترین سطح پایداری اجتماعی برخوردار بوده است.
نازیلا قدسیه بهجت یزدخواستی
در هر فرهنگی تفاوتهای جنسیتی راه و رسمی محوری هستند که در آن، انسان ها خود را به عنوان اشخاص می شناسند، روابط اجتماعی را سازماندهی می کنند و سمبلی از پیشامدها و فرآیندهای طبیعی و اجتماعی می باشند. جنسیت به مثابه ی جنبه های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی مرد بودن و زن بودن انگاشته می شود. به عبارت دیگر، جنسیت، نمود ویژگی های مردان و زنان در مواجهه با زندگی اجتماعی و فرهنگ از طریق اجتماعی شدن است. در اغلب جوامع، نهادهایی که «قواعد بازی» را در جامعه تشکیل می دهند، جنبه های جنسیت را تجسم می بخشند. نهاد آموزش و پرورش یکی از مهم ترین نهادهای جامعه است که می تواند در طی دوران تحصیل، مفاهیم بسیاری را برای افراد درونی سازد. مدرسه مکانی است که بعد از خانواده، افراد بیشترین اوقات از عمر خود را در آن سپری می کنند. از آنجایی که امروزه قسمت اعظم فعالیت های آموزشی مدارس در کشورهای در حال توسعه، نظیر کشور ایران و افغانستان، بر محور انتقال محتوای کتاب های درسی تمرکز یافته است، پس می توان نتیجه گرفت که محتوای کتاب های درسی از اصلی ترین منابعی است که می تواند در تشدید و یا تضعیف مرزهای جنسیتی نقش مهمی را ایفا نماید. هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی مفاهیم مربوط به متغیرهای جنسیتی در کتاب های درسی ادبیات (فارسی و دری) دوره ی دبستان و راهنمایی ایران و افغانستان و مقایسه ی دو کشور بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا از نوع کمی می باشد. برای متن ها، پاراگراف و برای تصاویر، هر عکس به عنوان واحد تحلیل مد نظر قرار گرفت. به منظور دست یابی به هدف، محتوای کتاب های درسی دبستان و راهنمایی در هشت بعد اصلی قدرت و ضعف شخصیت، صفات و عواطف، سرگرمی ها، رنگ ها، مشاهیر و مفاخر، خانه و خانواده، فعالیت های مختلف و زبان مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که مردان درصد زیادی را در بعد قدرت شخصیت، صفات و ویژگی های مثبت و منفی و عواطف منفی به خود اختصاص داده اند. سرگرمی های به کار رفته برای آن ها بیشتر است و رنگ غالب مورد استفاده برای آن ها آبی است. غالب مشاهیر و مفاخر را مردان تشکیل می دهند و در فعالیت های متنوعی (شغلی و حرفه ای، هنری، اجتماعی، فنی، حرکتی، شناختی) درگیر هستند. در خانه و خانواده کمتر درگیر کارهای خانگی بوده و در زمینه ی والدگری نیز بیشتر به امور تربیتی می پردازند. زبان مورد استفاده در کتاب های درسی نیز تا حدی به سود مردان به کار رفته است. زنان دارای درصد بسیار کمی از قدرت شخصیت، صفات و ویژگی های مثبت و منفی و عواطف منفی بوده، اما درصد غالب عواطف مثبت در اختیار زنان است. سرگرمی های به کار رفته برای آن ها معدود است و رنگ غالب مورد استفاده برای آن ها صورتی است. مشاهیر و مفاخر انگشت شماری را زنان تشکیل می دهند و از انواع گوناگون فعالیت ها، تنها در عرصه ی هنری (خرده کاری و ساخت اشیاء) به میزان بیشتری بازتاب یافته اند. اکثریت کارهای خانگی بر دوش زنان است و در زمینه ی والدگری نیز بیشتر به توجه و مراقبت از فرزندان می پردازند. هم چنین زبان مورد استفاده در کتاب های درسی نیز تا حدی به زیان زنان به کار رفته است.
مهری شاه زیدی یهجت یزدخواستی
امروزه رسانه ها نقشی غیر قابل انکار در زندگی بشر دارند و تقریباً تمامی ابعاد زندگی او را متاثر از خود ساخته اند. شاید تاکنون هیچ دورانی مانند دوران امروز شاهد تغییر در فرهنگ، ارزش ها و هنجارهای جامعه نبوده است. رسانه ها در امر جامعه پذیر کردن افراد نقش مهمی دارند و بخش عظیمی از جامعه پذیری شامل موارد جنسیتی می شود. به گفته بسیاری از صاحبنظران فمینیست حوزه رسانه، رسانه ها نقش عظیمی در استحکام سیستم مردسالاری دارند و متون رسانه ای نابرابری های جنسیتی را تولید و بازتولید می کنند. صحبت از رسانه و تاثیرات آن به دوران اولیه ظهور رسانه های جمعی باز می گردد و تاکنون نظریه های بسیاری به این موضوع پرداخته اند. برخی از نظریه ها برآن اند که رسانه ها تاثیر فوق العاده ای بر مخاطب دارند و مخاطبان بیش از آنکه فعال باشند، منفعل اند. برخی از نظریه ها نیز مخاطبان را در امر تولید معنا با استفاده از متن رسانه ای چنان فعال می دانند که معتقدند هر مخاطب بنا بر ویژگی های خاص خود می تواند قرائت منحصر به فردی از متن رسانه ای داشته باشد. در این میان مکتب مطالعات فرهنگی موضعی بینابینی را اتخاذ نموده است. بر این مبنا رسانه ها تلاش می کنند معانی خاصی را به مخاطب انتقال دهند ولی مخاطبان نیز منفعل نیستند و فعالانه به امر تولید معنا مبادرت می ورزند. استوارت هال و جان فیسک جزء چهره های شاخص این مکتب هستند. در نظر آن ها متن رسانه ای در ابتدا توسط سازندگان آن رمزگذاری می-شود. استوارت هال معتقد است که مخاطبان در سه جایگاه فرضی این متون را رمزگشائی می کنند: جایگاه قرائت مسلط، توافقی و معارض. جان فیسک نیز سه سطح را برای رمزگذاری متن رسانه ای پیشنهاد می کند: سطح اول(رمز های اجتماعی)، سطح دوم (رمز های بازنمائی) و سطح سوم (رمزهای ایدئولوژیک). این پژوهش بر مبنای این دو نظریه صورت گرفته است. هدف اصلی این تحقیق تحلیل تفاوت های زنان و مردان در رمزگشائی رمز های جنسیتی و عوامل موثر بر آن است. جهت نیل به این هدف 13 سکانس از مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" انتخاب شد. رمزگان استفاده شده در این فیلم در دو مرحله مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله ی ابتدائی پژوهشگر با استفاده از روش نشانه شناسی سکانس های انتخابی را مورد واکاوی قرار داد. در مرحله بعد شیوه های رمزگشایی زنان و مردان مورد بررسی قرار گرفت. در این مرحله 15 مرد و 15 زن با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه نیز با توجه به اشباع نظری تعیین شد. مصاحبه نیمه ساخت یافته نیز به عنوان ابزار گردآوری داده ها به کار گرفته شد. بر مبنای نشانه شناسی صورت گرفته به نظر می رسد که ایدئولوژی زمینه ای به کار گرفته شده در این متن مردسالاری باشد. جهت اثبات این ادعا نکاتی مانند مرد بودن قهرمان فیلم ، مقصر دانستن دو زن، مشروعیت ندادن به اشتغال زنان، تصویر زن به عنوان فتانه و اغواگر، بدیهی دانستن کار خانه داری برای زنان، توجیه چند همسری و در نهایت تبرئه شدن نهائی مرد را عنوان نمود. در زمینه تفاوت زنان و مردان در رمزگشائی رمز های جنسیتی به نظر می رسد زنان و مردان به شیوه-های متفاوت با متن وارد گفتگو می شوند که می تواند ناشی از متفاوت بودن وضعیت اجتماعی زنان و مردان و به تبع آن دغدغه های منبعث از آن باشد. در نهایت به نظر می رسد که در کنار جنسیت افراد، مواردی مانند مشروعیت رسانه، الگو های مصرف رسانه ای، شیوه استفاده از منابع گفتمانی و ایدئولوژی جنسیتی افراد در رمزگشائی رمز های جنسیتی نقشی مهم داشته باشند.
زهرا عابدی مهدی ادیبی
این پژوهش به منظور بررسی و تبیین عوامل استحکام زندگی مشترک زنانی انجام شد که از زندگی مشترک خود رضایت ندارند و دچار سرخوردگی زناشویی شده اند، اما بنا به دلایلی به غیر از مودت و رحمت و عشق و صمیمیت زناشویی به زندگی مشترک خود ادامه می دهند. پژوهش در دو بخش کیفی و کمی صورت گرفت. در بخش کیفی با 30 زن متاهل دارای فرزند، مصاحبه عمیق صورت پذیرفت و با استفاده از تکنیک کدگذاری، مفاهیم و مقوله های اصلی مصاحبه ها شناسایی شد و 11 عامل اصلی برای تداوم زندگی این گروه از زنان مشخص گردید. سپس بر اساس این عوامل، پرسش نامه ای برای سنجش دلایل استحکام زندگی مشترک زنان فاقد رضایت زناشویی تدوین شد که مورد تایید متخصصین امر و اساتید راهنما و مشاور قرار گرفت. در بخش کمی، پرسش نامه رضایت زناشویی اینریچ و پرسش نامه محقق ساخته بر روی نمونه 210 نفری اجرا گردید و با استفاده از نقطه برش پرسش نامه اینریچ، زنان ناراضی(39 نفر) شناسایی شده و پرسش نامه محقق ساخته این زنان، مورد ارزیابی قرار گرفت. در بخش کیفی مشخص شد که زنان فاقد رضایت زناشویی به دلایل مختلف از جمله: 1- وجود فرزندان، 2- وابستگی مالی زن، 3- نگرش های فرهنگی- اجتماعی به طلاق، 4- عدم حمایت اجتماعی از زن مطلقه، 5- ترس از تنهایی و واکنش زنان متاهل و مردان به زن مطلقه، 6- دیدگاه به ازدواج مجدد پس از طلاق، 7- ویژگی های شخصیتی زن به ویژه تقدیر گرایی 8- نگرانی حاصل از مشاهده الگوی زن مطلقه ناموفق، 9- قوانین طلاق، 10- نگرش های خانواده اصلی زن به طلاق و 11- نگرش های دینی، به زندگی مشترک خود ادامه می دهند. در بخش کمی هم رابطه معناداری بین استحکام زندگی این گروه از زنان و عواملی همچون وجود فرزندان، وابستگی مالی زن، نگرش های فرهنگی- اجتماعی به طلاق، ترس از تنهایی و واکنش زنان متاهل و مردان به زن مطلقه، دیدگاه به ازدواج مجدد پس از طلاق، ویژگی های شخصیتی زن به ویژه تقدیر گرایی و نگرش های مذهبی به دست آمد.
وحید قاسمی مراد احمدنسب
اصلاح رتبه ی- یک غیرخطی از مساله ی مقدار ویژه ی متقارن نتیجه ی ارتعاشات ویژه ی ساختارهای مکانیکی با بارهای پیوسته ی کشسان و همچنین محاسبه ی مدهای انتشار در فیبر نوری می باشد. در این پایان نامه ابتدا، وجود و یکتایی مقادیر ویژه اینگونه مسائل را مورد مطالعه قرار می دهیم. سپس سه الگوریتم عددی با اسامی تکرار پیکارد، تکرار نسبت رایلی غیر خطی و روش تقریب خطی متوالی (slam) برای محاسبه ی زوج ویژه ها مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در ادامه، همگرایی عمومی روش تقریب توالی خطی (slam) تحت برخی مفروضات اثبات خواهد شد. نتایج عددی نشان می دهند که در میان روش های بررسی شده، روش (slam) توانمندترین روش است.
وحید قاسمی عباس عباس پور
این پژوهش به منظور بررسی فرسودگی شغلی کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهرستان دورود و رابطه ی آن با عملکرد سازمانی، به روش کاربردی از نظر هدف، و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی-همبستگی دومتغیری انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش، تمام کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهرستان دورود به تعداد 70 نفر بود که 59 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ی فرسودگی شغلی ماسلاچ که در دو بعد فراوانی وشدت تدوین گشته و پرسشنامه ی عملکرد سازمانی اچیو هرسی و گلداسمیت بهره گرفته شد. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 87/0 و 93/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن، و آزمون های t، anova، مان ویتنی و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که فرسودگی شغلی و مولفه های آن با عملکرد سازمانی رابطه ی منفی معنی داری داشتند. تعداد قابل توجهی از کارکنان در مولفه ی خستگی عاطفی و بخصوص در مولفه ی زوال شخصیت در ابعاد فراوانی و شدت در حدود متوسط و بالا و نیز تعداد کمی از آنها در مولفه ی عدم کفایت شخصی در بعد فراوانی در حد بالا و در بعد شدت در حدود متوسط و بالا قرار داشتند. همچنین تفاوت معنی داری در رابطه با جنسیت، سن، وضعیت تاهل، و میزان تحصیلات در فرسودگی شغلی و مولفه های آن وجود نداشت.
اکبر طالب پور علی ربانی خوراسگانی
چکیده : مطالعه حاضر به بررسی انجام کار احساسی و عوامل موثر بر آن در بیمارستان های غرب شهر تهران با استفاده از شیوه پیمایش پرداخته است، جامعه آماری تحقیق شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های؛ ابن سینا، امام خمینی، بابک، جم، رسول اکرم، شرکت نفت، صارم و عرفان با بیش از یکسال سابقه کار در دیماه 1391 بودند که در نهایت با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 315 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های فوق به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جنسیت 67 درصد از پاسخگویان شامل زنان و بقیه شامل مردان بوده است. به منظور مطالعه و بررسی کار احساسی در تحقیق حاضر از ترکیب چهار رهیافت، هوخشیلد، آشفورث و هوم فری، موریس و فلدمن، و گراندی با مفهوم بندی جامعه شناختی احساسات ترنر شده است. متغیر وابسته تحقیق کار احساسی بود و متغیرهای مستقل تحقیق، شامل متغیرهای؛ استقلال کاری، حمایت سرپرستان، حمایت همکاران، انتظارات سازمانی، تجاری شدن مراقبت و درمان، ویژگی های سازمانی و سیستم طبقه بندی سازمان ها بودند، همچنین متغیرهای زمینه ای؛ جنسیت، سن و سابقه کاری بعنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده بودند. در پژوهش حاضر به منظور بررسی کار احساسی، ابتدا ابعاد کار احساسی، کنش های؛ سطحی و عمقی مورد بررسی واقع شده و سپس عوامل موثر بر کار احساسی، کنش های سطحی و عمقی از طریق متغیرهای؛ استقلال کاری، انتظارات بیمارستانی، حمایت همکاران، حمایت سرپرستان، تجاری شدن مراقبت و درمان، سابقه، جنسیت سن، بر اساس تئوری های ارائه شده تحقیق، مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت عواقب ناشی از انجام کار احساسی از طریق دو مفهوم فرسودگی احساسی و رضایت شغلی مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. متغیر وابسته تحقیق با استفاده از دو بعد کنش سطحی و کنش عمقی مورد اندازه گیری قرار گرفت و در مجموع با استفاده از 13 گویه انجام کار احساسی محاسبه شد. متغیرهای مستقل تحقیق نیز با استفاده از شاخص های استاندارد بصورت عملیاتی تعریف شدند. آزمون تحلیل عاملی بر روی گویه های پرسشنامه نشانگر اعتبار سازه ای مطلوب ابزار اندازه گیری تحقیق بود، روایی ابزار اندازه گیری تحقیق نیز که با استفاده از آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت، بسیار قوی بود. با استفاده از مدل رگرسیونی میزان تأثیر هر یک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته سنجیده شد. بررسی مدل رگرسینی تحقیق نشان داد؛ درمجموع متغیرهای مستقل تحقیق در حدود 66درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند و 34 درصد از تغییرات با استفاده از مدل رگرسیونی تحقیق مورد تبیین واقع نشدند، همچنین نتایج تحقیق نشان دادند؛ میزان انجام کار احساسی در بین پرستاران جامعه هدف بالای حد متوسط قرار دارد که در این بین میزان کنش عمقی بیش از کنش سطحی است، حمایت سرپرستان و داشتن استقلال کاری بیشترین تأثیر مثبت را در افزایش کار احساسی داشت ، انتظارات بیمارستانی پرستاران را به انجام وظایف در حیطه وظایف شغلی خود وادار می نماید و از پرستاران انتظار انجام کار احساسی نمی رود، روند تجاری شدن مراقبت و درمان در بیمارستان های مورد مطالعه بالاست که این امر ممکن است در آینده نظام سلامت کشور را با تهدیدات جدی مواجه سازد. کلمات کلیدی: کار احساسی،
مرضیه مهربانی وحید قاسمی
پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی با شکاف جنسیتی در کشورهای مسلمان خاورمیانه صورت گرفته است. در این تحقیق مفاهیم توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی و شکاف جنسیتی به صورت نظری از طریق ارائه مفاهیم، تاریخچه و نظریات مرتبط مورد تحلیل قرار گرفتند. چارچوب نظری تحقیق به صورت تلفیقی است که در آن به رابطه بین توسعه اقتصادی و نابرابری جنسیتی، توسعه سیاسی و نابرابری جنسیتی، و توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی پرداخته شده است. از جمله نظریات مطرح در این پژوهش نظریه بوزراپ، دیدگاه زن در توسعه، دیدگاه جنسیت و توسعه، نظریه رابرت دال، دیدگاه تساوی طلبان و نظریه مرنیسی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل ثانویه می باشد. محقق با مراجعه به بانک های جهانی داده و جستجو در آنها، پایگاه های داده ی مناسب برای آزمون فرضیات خود را استخراج نمود. جامعه ی مورد مطالعه شامل کلیه کشورهای مسلمان خاورمیانه است که محقق به دلیل در دسترس نبودن داده های کافی برای همه ی کشورهای مسلمان خاورمیانه برای متغیرهای تحقیق، مجبور به گزینش کشورهای دارای داده بود. به این صورت که تعداد 11 کشور به طور همزمان برای دو متغیر توسعه اقتصادی و شکاف جنسیتی، تعداد 12 کشور برای دو متغیر توسعه سیاسی و شکاف جنسیتی و تعداد 10 کشور برای دو متغیر توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی دارای داده بودند. در تحلیل آماری این پژوهش ازشیوه های آمار توصیفی و شاخص های آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شده است. با حذف داده های پرت از تحقیق، نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها در پژوهش حاضر به قرار زیر است: در کشورهای مسلمان خاورمیانه بین توسعه اقتصادی و شکاف جنسیتی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین ابعاد دسترسی به بهداشت و توانمندی سیاسی زنان در شاخص شکاف جنسیتی نیز رابطه معناداری با توسعه اقتصادی ندارند؛ اما ابعاد دسترسی به فرصت و مشارکت اقتصادی و دسترسی آموزشی شاخص شکاف جنسیتی دارای رابطه معنادار و مستقیمی با توسعه اقتصادی می باشند. نتیجه دیگر این است که بین توسعه سیاسی و شکاف جنسیتی در کشورهای مسلمان خاورمیانه رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین همه ی ابعاد شاخص شکاف جنسیتی نیز رابطه معناداری با توسعه سیاسی ندارند. نتیجه آخر تحقیق این است که در کشورهای مسلمان خاورمیانه بین توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی رابطه معنادار و معکوسی برقرار می باشد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان می دهد که 75% از واریانس متغیر شکاف جنسیتی توسط متغیرهای مستقل موجود در مدل تجربی تحقیق تبیین می شود. از میان متغیرهای تحقیق، توسعه اقتصادی دارای بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری روی واریانس شکاف جنسیتی می باشد و پس از آن توسعه سیاسی در تبیین متغیر وابسته تأثیر داشته است.
کامران ربیعی وحید قاسمی
با مطالعه ی فرهنگ های مختلف ملاحظه می شود که ارزش ها و نگرش های عمومی همواره با سایر جنبه های زندگی افراد در ارتباط بوده است. شرایط اقتصادی، تجارب تاریخی، محیط جغرافیایی و غیره از جمله عواملی بوده اند که باورهای مردم را شکل داده اند و با تغییر آنها، باورهای مردم نیز دستخوش دگرگونی شده اند. خرافات بخشی از باورهای عمومی است که در همه ی فرهنگ ها یافت می شود و همواره تلقی از ماهیت و چیستی خرافات در حال تغییر بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه ی تأثیر «توسعه ی اجتماعی ـ اقتصادی» بر تغییر تلقی افراد از «امر خرافی» است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی شهروندان 15 سال به بالای استان اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه پژوهش حاضر 6192 نفر بوده که نمونه ها به روش نمونه گیری سهمیه ای و بر اساس سه متغیر سن، جنس و منطقه ی مسکونی در 25 شهرستان و منطقه ی شهری استان اصفهان انتخاب شدند. پرسشنامه و سوالات باز آن از طریق مصاحبه های چهره ـ به ـ چهره تکمیل شدند. پاسخگو لازم بود تا با تأمل و درنگ، باورهای خرافی خود، والدین و شهرستان محل سکونت خویش را اظهار نماید. موارد اظهار شده ابتدا کدگذاری و سپس مقوله بندی و در نهایت وارد نرم افزار spss 16 شده و داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که عامل توسعه نه تنها بر میزان خرافه گرایی اثر منفی اعمال می کند، بلکه در تلقی افراد از امر خرافی و مصادیق آن نیز تغییر و دگرگونی پدید می آورد. نتایج بدست آمده نشان داد که برای سطوح مختلف توسعه تفاوت هایی جدی در تلقی افراد از امر خرافی وجود دارد. در خصوص باورهای خرافی شخصی وجه تشابه هر سه سطح توسعه ی اجتماعی ـ اقتصادی در این بود که پاسخگویان هر سه سطح بیش از هر چیز باورهای مربوط به «اعضای بدن» را به عنوان باورهای خرافی خود بر می شمردند. وجه تمایز آنها اما در نسبت های بدست آمده برای «اعتقادات مذهبی» در میان سه سطح توسعه بود. ملاحظه شد که ساکنین شهرستان های دارای سطح توسعه ی اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر بیش از سایر شهرستان ها باورهای مذهبی خود را مورد بازاندیشی و نقد قرار می دهند. در حالیکه 18.9 درصد موارد مطرح شده در شهرستان های دارای سطح توسعه ی بالا به «اعتقادات مذهبیِ» افراد مربوط می شد، این میزان برای شهرستان های با توسعه متوسط به 5.7 و برای شهرستان های دارای پایین ترین سطح توسعه به 10 درصد افت می کند. همچنین وجه تشابه هر سه سطح توسعه این بود که باورهای خرافی مرتبط با «مراسم های مختلف» برای هر سه سطح توسعه در صدر قرار می گرفت و بیش از بقیه مطرح شده بود. اما تمایز مهمی که میان این سه سطح وجود دارد در نسبت های بدست آمده برای باورهای خرافیِ مرتبط با «مراسم های مختلف» و «اعتقادت مذهبی» موجود در شهرستان است. در حالی که 27.1 درصد تمامی موارد مطرح شده در شهرستان های با سطح توسعه ی بالا مربوط به مراسم های مختلف بوده، این نسبت برای سطح توسعه ی متوسط به 11.6 و برای سطح توسعه ی پایین به 17.4 درصد افت می کند. پژوهش حاضر نشان داد که روند توسعه در استان اصفهان با تناقضاتی همراه بوده است و در پرتو نتایج پژوهش حاضر می توان به تناقضات توسعه در ایران کنونی تا حدودی پی برد. به عنوان نمونه شهرستان شاهین شهر که از سطح توسعه ی متوسطی برخوردار است و به لحاظ سطح سواد شرایط خوبی در استان اصفهان برخوردار است، بالاترین میزان مراجعه به فالگیر و طالع بین را داشته است. شاهین شهر از یک سو پایین ترین میزین دینداری اما از سوی دیگری بیشترین نسبت افرادی را داراست که ادعا کرده اند دست کم یک بار در زندگی خود جن دیده اند. همچنین ملاحظه شد که اگر چه افراد کمتر دیندار، کمتر از سایرین به وجود جن اعتقاد دارند اما نسبت افرادی که ادعا کرده اند دست کم یک بار تا کنون جن دیده اند در میان این دسته افراد بیشتر است. همچنین پژوهش حاضر نشان داد که روند توسعه بر خرافاتی مانند «دود کردن اسفند برای دفع چشم زخم» تأثیر چندانی ندارد و برخی باورهای عامیانه که کارکردی زیبایی شناسانه و مناسکی و کارکردی دارند می توانند همچنان تداوم یابند. مسأله دیگر اینکه نتایج مرتبط به میزان نذر کردن نشان داد که متغیرهای مختلف و حتی عامل توسعه در متافیزیک باوری ایرانیان تغییر چندانی ایجاد نکرده و «تحصیلات دانشگاهی» بیش از سایر متغیرها درک و ذهنیت افراد را تغییر می دهد. در واقع بر خلاف نظریه ی مدرنیزاسیون که بر اساس تجربه ی غرب ساخته و پرداخته شده، در استان اصفهان روند توسعه لزوماً به تقویت عقلگرایی مدرن و بازاندیش و افزایش علم باوری شهروندان منجر نشده است. از همین روی پژوهشگر با طرح مفهوم «عقلانیت دوپاره» بر این باور است که می توان در جامعه ی ایرانی دو عقلانیت مدرن و سنتی را در کنار هم شناسایی کرد که هر دو بر اثر روندهای مدرنیزاسیون شانه به شانه ی یکدیگر رشد کرده و در رابطه ای دیالکتیکی با یکدیگر جامعه ی ایرانی را شکل می دهند و به پیش می برند. تناقضات موجود در جامعه که ذیل مفهوم «عقلانیت دوپاره» قابل فهم است بیشتر متأثر از بی ثباتی ها و ناپایداری های موجود در نظام اجتماعی ایران می باشد. در صورت وجود ثبات اجتماعی، گشایش و امنیت اقتصادی و نیز در پرتو رشد حوزه ی عمومی قدرتمند تناقضات یاد شده می تواند کاهش یابد و جهان زیست ایرانی و جهان معرفتی ایرانیان بیشتر متأثر از عقلانیتی بازاندیش و تأملی باشد تا چیزی دیگر.
صمد عدلی پور وحید قاسمی
گسترش و استفاده روز افزون از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی هم چون شبکه های اجتماعی مجازی ، امروزه منجر به تغییرات عمیقی در سبک و شیوه زندگی افراد جامعه گشته اند. در واقع در دوران حاضر، افراد با موج جدیدی از الگوهای هویت یابی رو به رو شده اند که در گذشته دسترسی به آنها غیرممکن بود. جوانان یکی از مهمترین اقشاری هستند که به دلیل خصوصیات مربوط به دوره جوانی بیشترین تاثیر را از این رسانه های نوین دیجیتالی پذیرا خواهند شد. به همین دلیل هدف نوشتار حاضر بررسی پیامدهای شبکه های اجتماعی مجازی بر هویت اجتماعی جوانان شهر اصفهان است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس و بهره گیری از پرسش نامه اینترنتی محقق ساخته، با تکیه بر آرا اندیشمندان اجتماعی در زمینه هویت اجتماعی و نظریه های استفاده و رضایت مندی، کاشت و ساخت یابی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کاربران جوان شبکه های اجتماعی مجازی شهر اصفهان تشکیل می دهند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که میزان مشارکت و فعالیت کاربران در شبکه های اجتماعی مجازی و میزان استفاده در هر بار متصل شدن به این شبکه ها باعث تضعیف هویت خانوادگی کاربران؛ مدت زمان عضویت و مدت زمان استفاده باعث تضعیف هویت دینی و ملی کاربران، همچنین انگیزه و هدف کاربران در استفاده از شبکه های اجتماعی اینترنتی باعث تضعیف هویت دینی کاربران می شوند. علاوه بر این حضور در شبکه های اجتماعی باعث تقویت هویت مدرن و مصرفی کاربران جوان این شبکه ها می شوند.
الهام کیخایی وحید قاسمی
دنیا از اوایل دهه ی 1980میلادی به تدریج وارد عصر نوینی شده است. امروزه، براساس اعتقاد بسیاری از دانشمندان عرصه های مختلف زندگی اجتماعی انسان چنان دگرگون شده که فهم و چیستی آن با به کارگیری نظریه های دوران قبل از آن عملی نیست. به طوری که عصر نوین حیات بشر معمــولاً با نظریه و اصــطلاحات جدیدی، تبیین می شود. جهانی شدن، عصرانفجار اطلاعات، پست مدرنیسم، جامعه اطلاعاتی، جامعه شبکه ای برخی از این مفاهیم اند. جامعه اطلاعاتی جامعه ای است که در آن دسترسی به اطلاعات، افزایش یافته و اطلاعات اهمیت زیادی در زندگی روزمره پیدا کرده است. در این فرایند رایانه ها به جامعه راه می یابند و سپس رایانه های شخصی به منازل و حوزه های خصوصی افراد خـــانواده وارد می شوند و بزرگ راه اطلاعات را از وسط منازل عبور می دهنــد. وصل شدن رایانه ها به خطـوط تلفن و دسترسی آســـان و نسبتاً کم هــزینه به اینترنت، افراد را به اطلاعات انبوه و جهـــانی متــصل می سازد، بنابراین به سبب گستــرش دامنه تأثیر اینترنت و شبــکه های اجتمـــاعی مجازی، جامعه اطلاعاتی امروزه بعدی جهانی پیــدا می کند و منحصـــر به کشور یا کشورهای خاصی نمی-شود(منتظرالقائم،1381: 228). در این شرایط گسترش و توسعه ی تکنولوژی های ارتباطی در راستای ارائه خدمات سریع و روز آمد، مانند خبر و اطلاعات، زمینه ساز اختلالات و نابسامانی هایی در ساختار فرهنگی و اجتماعی بسیاری از کشورهای مصرف کننده شده است به طوری که چالش های فرهنگی- اجتماعی مهمترین میدان مشکلات پیش رو جوامع خواهد بود. امروزه ممکن است هر جامعه ای با اطمینان اعلام کند که بر مشکلات تاریخی و معاصر ناشی از ارتباطات فائق آمده است، اما در دهه ی آینده یا نهایتاً قرن آینده متوجه خواهد شد که پیشرفت های تکنولوژیک، چه پیامدها، سردرگمی ها و مشکلات پیش بینی نشده ای برایش به ارمغان آورده است. بنابراین با توجه به اینکه جهان و به تبع آن ما (یعنی کشور ایران) وارد عصر دوم رسانه ها شده ایم که برخلاف دوره مدرن و عصر اول رسانه ها، آینده آن به طور کامل قابل پیش بینی نیست به طوری که عصر دوم رسانه ها که در آن بحث رسانه های الکترونیک جدید حاکمیت دارد و «اطلاعات» حرف نهایی را می زند، پدیده ها کــمتر قابل پیش-بینی شده اند این جهان پیامدهای ناخواستنی بسیاری دارد از این رو انجام پژوهش های جدی در حوزه های مختلف متأثر از اینترنت خصوصاً شبکه های اجتماعی مجازی امری ضروری به نظر می رسد از رهگذر چنین مطالعاتی است که می توان آینده نگری کرد و افق پیش روی جامعه را ترسیم نمود . عصر حــاضر با پشت سر گذاشتن دوره صنعت و گــام گذاشتن در عرصه ای که اطلاعات پایه و اساس آن می-باشد، عصری را بسط داده است که در آن جوامع برای توسعه خود می بایست هرچه بیشتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات به نحو مطلوبی استفاده نمایند. از همین روست که اندیشمند بزرگی همچون کاستلز عصر حاضر را عصر اطلاعات می نامد(کاستلز،1380: 103). در ایران نیز با توجه به اهمیت این موضوع در توسعه جــامعه در سال های اخیر به فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه زیادی شده است. اما توسعه این فناوری جدای از فوایدی که برای هر جامعه دارد، زیان هایی هم دارد. شبکه اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی شبکه اطلاع رسانی سریع می باشند که استفاده نادرست از آن در برخی افراد، فواید آنان را به آسیب (ارابه نافرمان و پرشتاب به قول گیدنز) تبدیل می کند. در کشور ما ایران رشد اینترنت در مقایسه با کشورهای پیشرفته قابل مقایسه نیست و بالطبع پیامدهای آن نیز در سطحی که در جوامع پیشرفته وجود دارد به چشم نمی خورد اما همراه با رشد فزاینده اینترنت یکی از مقولاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، چالش های گسترش آن در جامعه است. افزایش تصاعدی ضریب نفوذ اینترنت در ایران و در کنار آن افزایش تعداد ســایت ها، وبلاگ ها، شبکه هـــای اجتماعی مجازی، نیازمند بررسی هــای جامعه-شناختی از منظر آسیب های فردی و اجتماعی است. در واقع با رشد شتابان تکنولوژی های ارتباطات و اطلاعات، بویژه اینترنت و انتقال پرشتاب فعالیت ها و به طور کلی زندگی فردی و جمعی انسان به فضای سایبر و محیط های مجازی، اهمیتی روز افزون یافته و مجازی شدن را به نیروی محرک تغییر محیط زندگی انسان و از آن مهمتر به عامل اصلی تغییر الگـــوهای فکری و رفتاری و به معنــــایی دقیق تر «وجود انســـان» تبـــدیل کرده است (تامپسون،1380: 9). در این شرایط باید توجه داشت که در جامعه در حال گذر ایران که با مسائل عدیده اجتماعی، فکری، فرهنگی و... مواجه است، پژوهش اجتماعی در جهت تولید اطلاعات علمی مورد نیاز در برنامه ریزی های توسعه از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است همانطور که ذکر گردید در جامعه امروز ما، گرایش به اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان سکان دار فضای مجازی چنان رایج شده است که بیشتر خانواده ها، رایانه ی شخصی دارند و اعضای خانواده، بخش زیادی از وقت خود را در استفاده از این فضاها سپری می کنند و فضای مجازی در میان همه گروه های اجتماعی اعم از زن و مرد، پیر و جوان، بی سواد و باسواد از جذابیت خاصی برخوردار است و موجب ایجاد دگرگونی هــایی در جنبه های مختلف زندگی افراد شده است و استفاده از اینترنت و شبکه های اجتمـــاعی مجازی جزء سبــک زندگی آنـان گردیده است، فلـــذا شنـاسایی چالش هــای فرهنگی- اجتماعی شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان عاملی که تأثیر بسیاری بر زندگی افراد و خصوصاً جوانان که بیشتر از هر قشری تحت تأثیر این پدیده قرار می گیرند از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است و شناخت بیشتر در مسائل زیر را در بر دارد: 1) مطالعه و تحقیق در زمینه شبکه های اجتماعی مجازی، به درک و شناخت بهتر این فنــاوری نوین اطلاعاتی - ارتباطی منجر خواهد شد. 2) بررسی و شناسایی چالش های فرهنگی - اجتماعی شبکه های اجتماعی مجازی منجر به شناخت بهتر این چالش ها و تأثیرات آن بر روی جوانان کاربر می شود. 3) بررسی و شناسایی چالش های فرهنگی- اجتماعی شبکه های اجتماعی مجازی باعث دقت در برنامه ریزی صحیح و علمی در رابطه با استفاده از این فناوری نوین ارتباطی می گردد. 4) بررسی و شناسایی چالش های فرهنگی- اجتماعی شبکه های اجتماعی مجازی افق های آینده جامعه را در رابطه با این پدیده شناسایی می نماید.
مرجان کوچکی اباده وحید قاسمی
از آنجا که امروزه بدن و چگونگی نمود آن یکی از عوامل اساسی در ایجاد و ابراز تمایزات اجتماعی بشمار می رود، این پدیده تبدیل به مفهومی پایه ای و مهم در مباحث جامعه شناختی گشته است. بر همین مبنا است که افراد تلاش می کنند با بهره گیری از روش های گوناگون، تغییرات بهینه ای در بدن خویش اعمال نموده و از این طریق کیفیت ظاهری بدن خود را به شکل بارزی به فرم ایده آل و تبلیغ شده ی آن نزدیک نمایند. اما در مسیر نیل به این هدف، عوامل متعددی ایفای نقش کرده و بر شانس موفقیت افراد تأثیر می گذارند. بنابراین کسانی که به هر دلیل از دست یافتن به چنین ایده آلی باز می مانند، علاوه بر احساس شکست و ناکامی، نوعی احساس فشار اجتماعی، افسردگی، شرم و نارضایتی از بدن خویش را تجربه می کنند. پژوهش حاضر تلاشی است که با هدف کشف، تحلیل و بررسی عوامل موثر بر شکل گیری تصویر بدنی منفی در گروه سنی دانشجویان، در هر سه مقطع تحصیلی و به تفکیک جنسیت انجام پذیرفته است. برای این منظور و با هدف کشف لایه های عمیقی از تجربیات و انگیزه های درونی افراد، استفاده از روش تحقیق تلفیقی، به عنوان روش حاکم بر مسیر تحقیق، مد نظر قرار گرفته است. بدین صورت که ابتدا طی پیمایشی با حجم نمونه ی 385 نفری از دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه اصفهان که به صورت نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده اند، پرسشنامه ی استاندارد mbsrq مورد آزمون قرار گرفته و پس از تحلیل داده های به دست آمده تعداد 30 نفر از افراد دارای تصویر بدنی منفی، جهت انجام مصاحبه های عمیق انتخاب شدند. منطق روش شناختی حاکم بر بخش کیفی مطالعه حاضر، که در حقیقت اصلی ترین قسمت آن بشمار می رود، روش نظریه ی زمینه ای است. که طی آن با استفاده از انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته تلاش شده است اصلی ترین عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری تصویر بدنی منفی مورد کندوکاو قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اصلی ترین مقوله در شکل گیری تصویر بدنی منفی، احساس عدم رضایت و یا نارضایتی از تصویر بدنی است که تحت تأثیر عوامل متعددی هم چون، تآثیرات خانواده، عوامل ژنتیک و بیولوژیک، درونی کردن نگرش های جنسیتی، ایده آل سازی رسانه ای، محیط های اجتماعی، پوشش، الگوها و معیارها، انگیزه های ازدواج و ارتباط با جنس مخالف، کسب احترام و توجه و نهایتاً عوامل فرهنگی و اقتصادی شکل گرفته و در تعامل با تکرار تجربه های منفی و ترس و هراس از تجربه ی مجدد آن، ایجاد کننده ی نوعی فشار روانی است که با حالت هایی هم چون، بدخلقی، عصبانیت، افسردگی و مانند آن نمود می یابد. که پیامد نهایی چنین حالتی تلاش برای هماهنگ شدن با معیار های زیبایی و تغییر بدن است.
مجید غفاری سید احمد احمدی
هدف: هدف این پژوهش توصیفی-همبستگی، بررسی روابط بهزیستی معنوی، عدالت زناشویی، عوامل محافظ خانواده و توانمندی خانواده در یک مدل نظری پیشنهادی چند متغیره ی ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد متاهل صاحب فرزند شهر اصفهان در سال 1391، در دهه اول ازدواج با حداقل هشت کلاس سواد و فرزند/فرزندان کمتر از 7 سال بود. سیصد و نود و پنج نفر (273 زن، 122 مرد) در دامنه سنی 17 تا 52 سال (2/5 ± 08/32) با روش نمونه گیری چند مرحله ای از مناطق مختلف سطح شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرم مشخصات دموگرافیک، مقیاس بهزیستی معنوی (swbs؛ پالوتزیان و الیسن، 1982)، مقیاس عدالت زناشویی (mjs؛ غفاری، فاتحی زاده، احمدی، قاسمی و باغبان، 2013)، سیاهه عوامل محافظ خانواده (ifpf؛ گاردنر، هیوبر، استاینر، واسکوئز و سویج، 2008) و مقیاس توانمندی خانواده (fss؛ شام، بولمن، یوریچ و هاچ، 2001) بود. روش های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش مدل سازی معادله ساختاری بود. فرضیه اصلی این پژوهش این بود که توانمندی خانواده از طریق تأثیر مستقیم و غیر مستقیم بهزیستی معنوی (از طریق تأثیر بر عدالت زناشویی و عوامل محافظ خانواده)، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم عدالت زناشویی (از طریق تأثیر بر عوامل محافظ خانواده) و تأثیر مستقیم عوامل محافظ خانواده قابل تبیین است. نتایج مربوط به فرضیه های پژوهش نشان داد که مدل های مفهومی پیشنهادی برای تمام فرضیه های پژوهش برازش مناسبی با داده های پژوهش دارد. مدل مفهومی نهایی 85 درصد واریانس توانمندی خانواده را تبیین نمود. ضریب تأثیر کل عدالت زناشویی بر توانمندی خانواده نسبت به بهزیستی معنوی و عوامل محافظ خانواده بیشتر بود (001/0>p). تفاوت ضریب تأثیر بهزیستی معنوی بر عدالت زناشویی، عوامل محافظ خانواده و توانمندی خانواده در مدل های مفهومی مربوط به برخی از فرضیه های پژوهش بین زنان و مردان معنی دار بود (05/0> p). در کل با توجه به نتایج به نظر می رسد که در حضور عدالت زناشویی تأثیر مستقیم بهزیستی معنوی و عوامل محافظ خانواده بر توانمندی خانواده قوی نیست. تبیین های مربوط به تفاوت ضرایب تأثیر بین زنان و مردان ارائه شده است.
مهدی ژیان پور وحید قاسمی
چکیده همه ی عرصه های دنیایی که در آن زندگی می کنیم از جمله سلامت تحت نفوذ قلمرو بالنده ای از کوشش های انسانی معطوف به هدف قرارگرفته است و زندگی به طور فزاینده ای وابسته به تصمیم خود ماست. در چنین وضعیتی گفتمان مخاطره جای گفتمان تقدیر را می گیرد. همچنین مخاطره ی دسترسی به انتخاب های بیشتر، اعتماد را به عنصری ضروری تبدیل نموده است. این مطالعه در پیوند مفاهیم مخاطره، اعتماد و بدن بدنبال توصیف، تفسیر و فهم تجربه ی بین ذهنی مشارکت کنندگان از اعتماد در یک اقدام مخاطره آمیز و تجربه ی بین ذهنی آن ها از مخاطره ی یک اقدام پزشکی است. بدین منظور در چارچوب پارادایم تفسیری و با بهره گیری از روش کیفی، مصاحبه های عمیق پدیدارشناختی با سیزده نفر از افرادی که جهت انجام جراحی زیبایی اقدام کرده اند صورت گرفت. این افراد که با استفاده از شیوه ی نمونه گیری هدفمند ترکیبی انتخاب شدند، مشارکتی آگاهانه داشته و تضمین های لازم اخلاقی به آن ها داده شد. داده های به دست آمده از این مصاحبه های سه مرحله ای، از طریق دو راهبرد بازخورد مشارکت کننده و زاویه بندی پژوهش گر اعتباریابی شده، با روش هفت مرحله ای کولیزی تجزیه و تحلیل شد. براین اساس در بخش اول پنج کد تبیینی از انواع اعتماد استخراج شد که عبارتند از: اعتماد معیار، اعتماد نیابتی، اعتماد بسته بندی شده، اعتماد در دسترس و اعتماد نهادی شده. فراتر از تفاوت های موجود در این پنج شکل اعتماد، مانند درجه ی عاملیت و سوژه بودگی بیمار، می توان همگی آن ها را در یک سویه بودن(از جانب بیمار) با هم مشابه دانست. این بدان معناست که در تمام تجارب اخذ شده سوژه ها با پیش فرض گرفتن «لزوم کسب اعتماد» تلاش کم وبیش یک جانبه ای برای ساختن این پدیده به خرج داده اند. در بخش دوم، تجربه ی مخاطره به مثابه ی تجربه ای بین ذهنی، مشتمل بر پنج کد تبیینی شامل بنیادهای امکان تجربه ی مخاطره، تجربه ی جدالی، تجربه ی زنجیره ای، تجربه ی ترغیب شده و تجربه ی تجهیزشده توصیف و تفسیر شده است. این پنج کد تبیینی با ملاحظه ی محدودیت های تعمیم در مطالعات کیفی، می توانند ورود یا عدم ورود به (انصراف از) میدان مخاطره که در این مطالعه در سطحی به میدان فوتبال آمریکایی و در سطحی دیگر به میدان راگبی تشبیه شده، را توضیح دهد. واژگان کلیدی: اعتماد، مخاطره، جراحی زیبایی، پدیدارشناسی
سید صمد بهشتی وحید قاسمی
امروزه انرژی به عنوان یکی از مهمترین ملزومات توسعه کشورها محسوب می شود و اهمیت آن در زندگی انسانها به حدی است که برخی نظریه پردازان اجتماعی معتقدند که باید تغییرات انرژی و تکنولوژیک را محور مرکزی تغییرات و تحولات فرهنگی قرار داد و همچنین بیان می کنند که همه جوامع برای بقا احتیاج به تکنولوژی هایی برای صرفه جویی انرژی دارند. ایران کشوری است با منابع غنی و نیز سطح بالایی از میزان مصرف انرژی در مقایسه با سایر کشورهای جهان. این سطح استفاده از منابع انرژی علاوه بر خطر نابودی آنها، پیامدهای منفی متعددی در ابعاد مختلف زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد. از اینرو محقق به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر مصرف حامل های انرژی در این کشور پرداخته است و برای تحدید موضوع، تنها عوامل اجتماعی موثر بر مصرف برق را در بین خانواده های اصفهانی مطالعه کرده است. روش تحقیق این پژوهش، روش تحقیق ترکیبی است، با استفاده از طرح ترکیبی متوالی کمی- کیفی. به این صورت که بار عمده تحقیق روی بخش کمی مطالعه است. برای این منظور محقق با مبنا قرار دادن روش های کمی تحقیق و با استفاده از پیمایش و به کار گیری پرسشنامه برای جمع آوری داده ها از بین 400 مشترک در بین مشترکین برق خانگی شهر اصفهان اقدام نموده و در مرحله بعد برای تکمیل یافته های بخش کمی به روش کیفی تحقیق روی آورده است و به صورت هدفمند به مصاحبه نیمه ساختمند با پانزده نفر از مصاحبه شوندگان پرداخته است. برآورد رگرسیونی عوامل اجتماعی موثر بر مصرف انرژی نشان می دهد که این عوامل قادرند یازده درصد واریانس میزان مصرف برق خانواده ها را تبیین کنند. آزمون مدل مسیر متغیرهای تحقیق نیز نشان می دهد عواملی که بیشتر بعد کنشی و رفتاری دارند مثل سبک زندگی، کنش های طرفدارانه محیط زیستی و نیز پایبندی به انجام کنش های صرفه جویانه سهم بالاتری در تبیین واریانس متغیر وابسته دارند. متغیر مهم دیگر در این میان، میزان مساله قلمداد کردن مصرف بی رویه برق از سوی مصرف کنندگان است. این یافته ها نشان می دهند که برای دست یابی به الگوی بهینه مصرف برق در بین خانواده ها باید نخست با تعریف مصرف بی رویه برق به عنوان یک مساله اجتماعی زمینه را برای تغییر رفتار مصرف کنندگان فراهم کرد تا تغییر نگرش های آنان. واژه های کلیدی: تغییر نگرش ها، سبک زندگی،کنش صرفه جویانه، رفتار زیست محیطی، مدل جامعه شناختی مصرف بهینه برق
علی کریمی حبیب رضا ارزانی
هدف از این پژوهش توصیف و تبیین جامعه شناختی عمومیت تقلید از مراجع دینی در بین جوانان 29-20 ساله شهر لردگان بود. در این تحقیق از روش پیمایش استفاده شده است. شیوه نمونه گیری سهمیه ای است و حجم نمونه انتخاب شده 224 نفر است. به منظور جمع آوری اطلاعات لازم پرسشنامه ای توسط محقق با 17 سوال تنظیم و در بین پاسخگویان توزیع گردید و پس از جمع آوری اطلاعات پاسخگویان با استفاده از روش ضریب فی و ضریب کرامر، آزمون t مقایسه میانگین یک جامعه، آزمون t مقایسه میانگین گروههای مستقل، و آزمون مقایسه میانگین چند جامعه (anova) به تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی معناداری فرضیه ها پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فقط 9/4 درصد جوانان مذکور از مراجع دینی تقلید می کنند و همچنین 33/5درصد آنها نسبت به موضوع تقلید شناخت درستی دارند. این پژوهش نشان داد که بین دو متغیر عمل به تقلید جوانان و عمل به تقلید والدین رابطه معنادار وجود دارد، اما بین هر یک از متغیرهای جنس، سن و تحصیلات با متغیرهای عمل به تقلید و شناخت نسبت به موضوع تقلید رابطه آماری معناداری وجود ندارد. در پایان عوامل موثر در پایین بودن میزان شناخت و عمل به تقلید بررسی و در دو بخش عوامل تاثیرگذار درون سازمان دین و بیرون از سازمان دین مطرح گردید. نتایج کاربردی این مطالعه می تواند نهادها و سازمان های مذهبی را در اتخاذ سیاست ها و برنامه ریزی هایی که دینداری و گرایش به دین را در بین جوانان نهادینه نماید کمک کند.
مریم مکتوبیان بهارانچی وحید قاسمی
مطالعه احساس ناامنی زنان در محیط کار با استفاده از رهیافت کیفی (تفسیرگرایی اجتماعی) هدف پژوهش حاضر می باشد، در این راستا با 37 نفر از زنان شاغل(پرستاران بهیاران و کمک بهیاران) در بیمارستان های خصوصی و دولتی شهر اصفهان مصاحبه گردید. روش پژوهش حاضر روش شناسی کیفی است و از تکنیک مصاحبه عمیق و نیم ساخت یافته، مشاهده، مشاهده مشارکتی استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، تکنیک های نظریه داده بنیاد مورد استفاده قرارگرفت. این روش شامل پنج رویه است و در نهایت با استفاده از مقوله های حاصل از سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) به یک الگوی پارادایمی دست یافته شد. یافته های بدست آمده در قالب شرایط علّی، استراتژی ها و پیامدها ارائه گردید. چرخه معیوب اجتماعی شدن، منش اجتماعی، دست های ناتوان قانونی و ویژگی های حاکم بر کادر درمانی از مهم ترین دلایل و شرایط علّی احساس ناامنی زنان از سوی مردان می باشد. ویژگی های محیطی- فردی و بن بست های اجتماعی، به ترتیب به عنوان شرایط مداخله گر و شرایط زمینه ای در این پژوهش محسوب شدند. شگردهای مواجهه؛ و فرسایش (روانی، اجتماعی، شغلی، اعتقادی و خانوادگی) نیز در قالب استراتژی ها و پیامدهای چنین مسئله ای کشف گردیدند. بدین ترتیب با تحلیل مصاحبه های 37 نفر از زنان شاغل در بیمارستان ها(پرستار، بهیار و کمک بهیار)، خط داستان احساس ناامنی زنان در بیمارستان با استفاده از نظریه داده بنیاد و با در نظر گرفتن مفاهیم اولیه و مقولات محوری، در قالب هسته مرکزی ضعف در بسترهای اجتماعی، قانونی و سازمانی کشف شد.
مهدی جهان بین وحید قاسمی
رشد و گسترش شهرها در کنار افزایش تعداد اتومبیل¬ها¬ رفته¬رفته منجر به تسلط سفرهای سواره به پیاده در نظام عبور و مرور شهری شده است. پیاده¬مداری از رویکردهایی است که در دهه¬های اخیر در ارتباط با مشکل تسلط خودرو در شهرها در پیش گرفته شده تا در جهت افزایش سهم پیاده¬روی در نظام حمل ونقل شهری به خصوص برای فواصل کوتاه به جای استفاده از اتومبیل گام بردارد. پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی است، در شهر یاسوج در راستای تقویت قابلیت پیاده¬مداری در این شهر باهدف تدوین فاکتورهای تأثیرگذار بر قابلیت پیاده¬مداری و تحلیل میزان اهمیت آنان، تحلیل روابط میان فاکتورهای محیطی و فاکتورهای فردی پیاده¬مداری و همچنین تدوین راهکارهای اجرایی در راستای تقویت قابلیت پیاده¬مداری شهر یاسوج انجام شده است. برای این کار از یک سو فاکتورهای فردی از طریق پرسشنامه ارزیابی شدند و از سوی دیگر فاکتورهای محیطی از طریق تحلیل نقشه های وضع موجود شهر به دست آمدند و روابط میان آن ها بررسی شدند. نتایج این پژوهش حاکی از آن بوده که در شهر یاسوج، تغییر در عوامل محیطی پیاده¬مداری بر فاکتورهای فردی موثر بر قابلیت پیاده¬مداری تأثیرگذار بوده است و از میان 5 فاکتور محیطی، کیفیت زیبایی شناسانه با ضریب همبستگی 0.944 تأثیرگذارترین عامل محیطی بر فاکتورهای فردی بوده است.
وحید قاسمی سعید محرمی پور
سامانه ایمنی حشرات به دو بخش واکنش های سلولی و هیومرال تقسیم می شود که با مشارکت یکدیگر دفاع مستحکمی در برابر عوامل مهاجم تشکیل می دهند. . هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر دما و دو تنظیم کننده رشد حشرات، پیری روی پاسخ ایمنی لارو شب پره مدیترانه ای آرد در برابر دو قارچ بیمارگر می باشد. بر اساس مطالعات میکروسکوپی، پنج مورفوتیپ اصلی شامل پروهموسیت، پلاسماتوسیت، گرانولوسیت، انوسیتوئید و اسفرولوسیت در همولنف این شب پره شناسایی شد. نتایج نشان داد که تعداد کل سلول های خونی با افزایش سن لاروی به صورت معنی داری افزایش پیدا کرد و در مرحله پیش شفیرگی به حداکثر مقدار خود رسید. پلاسماتوسیت ها و گرانولوسیت ها بیشترین جمعیت سلول های خونی را در تمام مراحل لاروی به خود اختصاص دادند. در مقایسه با دماهای 27 و 4 درجه سلسیوس، قرار دادن لاروهای سن پنجم آلوده به اسپور جدایه های قارچی در دمای 40 درجه سلسیوس باعث افزایش تعداد کل سلول های خونی، جمعیت پلاسماتوسیت ها، میزان تشکیل گره، فعالیت آنزیم فنل اکسیداز و متعاقب آن افزایش میزان زنده مانی آن ها شد. برخلاف اثر متوقف کننده پیری پروکسیفن روی سامانه ایمنی این حشره، کاربرد متوکسی فنوزاید روی لاروهای آلوده به اسپور قارچ باعث افزایش تعداد کل سلول های خونی، جمعیت پلاسماتوسیت ها، میزان تشکیل گره و فعالیت آنزیم فنل اکسیداز شد. به طور کلی، نتایج نشان داد که بخشی از واکنش های سامانه ایمنی توسط دما و ترکیبات شبه هورمونی تنظیم می شود. این امر نگرش جدیدی برای فهم بهتر پاسخ ایمونولوژیک حشرات به آلودگی های قارچی فراهم می آورد.
فرزانه قانع وحید قاسمی
داغ ننگ پدیده ای است ساختگی و وابسته به زمان و مکان، فشار اجتماعی موذیانه ای که جامعه بسته به فرهنگ مسلط آن را خلق و بر پیشانی کسانی می زند که از هنجارهای مرسوم جامعه تجاوز کرده اند. توجه بیش از حد به نقش ازدواج در جامعه ی ما، به ویژه در مناطقی که ارزش های سنتی و مردسالارانه هنوز تاثیرگذار است، برای هویت یابی زنان، منجر به قرار گرفتن دخترانی که از سن مطلوب ازدواج از نگاه جامعه گذر کرده اند در معرض داغ ننگ ناشی از تجرد می شود. این پژوهش ابتدا با هدف رسوخ به بطن دنیای دختران مجرد ?? سال به بالا و دست یافتن به واقعیت محض و ملموس تجربه زیسته ی آنان با اتخاذ روش کیفی به شیوه ی پدیدار شناسی به دنبال کنکاش در خصوص مفهوم داغ ننگ ناشی از تجرد در سطح درونی شده می باشد. یافته های پژوهش حاکی از حضور پر رنگ داغ ننگ برآمده از تجرد در تجربه زیسته ی افراد مورد بررسی است. مرحله دوم پژوهش با هدف سنجش پدیده ی داغ ننگ تجرد در روابط رودررو و میدان کنش متقابل با افراد عادی به شیوه ی پیمایش به دنبال کنکاش در نگرش افراد در باب تجرد دختران ?? سال و بالا تر می باشد. در این راستا با بهره گیری از نظرات گافمن و بوردیو و همچنین نظریه یادگیری اجتماعی و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای به تفکیک سن و جنس و منطقه سکونت ???نفر از افراد ??-?? ساله ی شهر یزد با ابزار پرسشنامه به آزمون درآمدند. یافته های این پژوهش حاکی از حضور پدیده ی داغ ننگ اجتماعی تجرد در قریب به ??درصد از افراد مورد مطالعه دارد. بدین معنا که نیمی از افراد ??-?? ساله ی شهر یزد دارای باور ها و عقاید کلیشه ای منفی نسبت به دختران مجردی هستند که جرمشان گذر از سن ایده آل ازدواج از نگاه افراد جامعه ای است که در آن می زیند، باورهایی داغ زننده که به طور باالقوه احتمال قوی بروز کنش هایی منفی علیه گروه داغ خورده توسط آنان را هشدار می دهد.
وحید قاسمی رحیم حیدری چیانه
امروزه جایگاه صنعت گردشگری در برپایی رفاه عمومی و عدالت اجتماعی، از طریق ایجاد شغل برای کشورها، به قدری پر اهمیت است که بسیاری از کشورهای مستعد گردشگری در این زمینه سیاست های درخوری در راستای توسعه این صنعت تدوین و تبیین کرده اند. با توجه به احساس نیاز اساسی کشور به اشتغال و همچنین توسعه یافتگی کشور ترکیه در سال های اخیر در صنعت گردشگری، پژوهش حاضر در راستای اهداف 1- بررسی سیاست های توسعه گردشگری در ایران و ترکیه؛ 2- بررسی روابط اجتماعی بین جامعه میزبان و مهمان در کشورهای ایران و ترکیه و تأثیر آن بر توسعه گردشگری این کشورها مورد مطالعه قرار گرفته است. در جهت دستیابی به اهداف این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. با استفاده از نظر کارشناسان 8 عامل مهم و موثر در بررسی روابط اجتماعی بین میزبان و مهمان تعیین شده است، همچنین از طریق طرح پرسشنامه از گردشگران دو کشور ایران و ترکیه نظرسنجی به عمل آمده و سپس با به کارگیری نرم افزارهای آماری spss و excel و آزمون های آماری ( students t-test, anova, chi-square test) نسبت به مقایسه آن ها اقدام شده است.یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تعامل متناسب اجتماعی بین جامعه میزبان و مهمان، احترام به فرهنگ جامعه میزبان، اطلاع رسانی از فرهنگ و اجتماع جامعه میزبان، مهمان نوازی و استقبال مناسب، رفتار پلیس، تعامل فرهنگی و مراسم و وقایع ویژه در توسعه گردشگری جوامع میزبان پر اهمیت و تاثیرگذار است و باعث توسعه گردشگری می شود. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر کشور ترکیه با استفاده از نهادینه سازی فرهنگ گردشگری، آگاه سازی جامعه خود نسبت به شکوفایی اقتصادی گردشگری، بالا بردن ظرفیت مهمان نوازی افراد جامعه، نهادینه کردن آموزش های لازم در استقبال از گردشگر، بسترسازی برای مشارکت مردم در صنعت گردشگری، استفاده حداکثری از پتانسیل فرهنگ برای جذب گردشگر نسبت به آماده سازی افراد جامعه خود و با ایجاد وب سایت های گردشگری متنوع و چند زبانه، شبکه های تلویزیونی، انتشار انواع کتاب های راهنمای گردشگری، ترجمه این کتاب ها، راهنما ها و بروشورهای تبلیغاتی به پنج زبان زنده دنیا، تبلیغ آداب¬و رسوم و فرهنگ خود، برگزاری جشن های خاص فرهنگی و فستیوال های بین المللی، شرکت در نمایشگاه های عرضه و معرفی خدمات گردشگری برای جامعه مهمان در بعد سیاست های اجتماعی- فرهنگی گردشگری گام های موثری برداشته است که باعث رونق بیش از پیش صنعت گردشگری در این کشور شده است. با توجه به نتایج از پژوهش، کشور ایران هم با دارا بودن پتانسیل های بالقوه در بعد اجتماعی-فرهنگی گردشگری می تواند با سیاست گذاری های هدفمند و استفاده از تجارب ترکیه به اهداف برنامه چشم انداز 1404 برسد. اما آنچه که می توان برای گردشگری ایران بیان کرد، اینکه تصویر ذهنی مناسبی در ذهن گردشگران در رابطه با ایران وجود ندارد.
نصیبه شفیعی بهجت یزدخواستی
هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر اشتغال زن بر روی میزان استحکام خانواده و نیز بررسی تاثیر رضایت شغلی در زنان شاغل بر روی عوامل تحکیم خانواده در شهر شهرضا بوده است. شیوه¬ی انجام پژوهش پیمایشی بوده و برای اجرای آن، پرسشنامه¬ی شاخص بی¬ثباتی ازدواج (احتمال طلاق) و پرسشنامه¬ی محقق ساخته¬ی سنجش میزان عوامل تحکیم خانواده، بین 150زن شاغل متاهل در سه گروه که دارای بیشترین فراوانی بودند ( 50نفر فروشنده، 50نفر کارمند و 50نفر فرهنگی) و نیز 150 زن خانه¬دار توزیع و جمع¬آوری شده است.
حجت مقدسی علی اکبر پویان
ترکیب داده¬ها یا همجوشی داده¬ها ، منجر به تولید داده¬های مطلوب¬تر می¬گردد. بالاترین سطح از ترکیب داده¬ها یا استنتاج معمولا موجب افزایش صحت تصمیم گیری در مورد محیط مسئله می¬شود. هدف این پایان نامه مطالعه روی تئوری دمپستر-شفر به عنوان یکی از الگوریتم¬های قدرتمند در زمینه¬ی استنتاج است. هرچند این تئوری یکی از توسعه¬های تئوری بیزین بوده ولی تفاوت¬هایی در زمینه¬ی دیدگاه حل مسئله بین¬آن¬ها وجود دارد. این پایان نامه با ارائه¬ی یک راهکار مناسب، مبتنی بر یک الگوریتم بهینه¬سازی(مانند الگوریتم ژنتیک)، کارایی دمپستر-شفر برای انجام استنتاج، را افزایش می¬دهد. استناج می¬تواند موجب بهبود عملکرد ابزارهایی مانند شبکه¬های چند رسانه¬ای حسگر بی¬سیم گردد. یکی از کاربردی¬ترین ابزارهای چندرسانه¬ای حسگر، شبکه¬¬های همپوشان دوربین¬ می¬باشد(شبکه های حسگر بصری همپوشان). این شبکه¬ها برای شناسایی رخداد خاصی در یک محیط تعبیه می¬شوند. استنتاج در سطح این شبکه¬ها باعث افزایش قابلیت اطمینان نسبت به آن¬ها می¬شود. خانه¬های هوشمند سلامت یکی از طرح¬های پژوهشی، برای حمایت از افراد کهنسال و معلول است. تشخیص افتادن افراد روی زمین، یکی از چالش¬های مربوط به این خانه¬ها هست. در قسمت مطالعه¬ی موردی این پایان نامه سعی شده، قابلیت اعتماد استنتاج، در شبکه¬ای از دوربین¬های همپوشان (که به منظور شناسایی افتادن افراد به کار گرفته می¬شوند( افزایش یابد. در نهایت نیز با کمک همین روش بهترین دوربین¬ها با ضرایب اعتماد مناسب برای تشخیص افتادن افراد شناسایی شدند .
اکرم هاشمی وحید قاسمی
فحشاء رفتاری است که به دلیل مخالفت قواعد عام عمل جمعی، به جامعه آسیب می زند. از این رو است که آن را آسیب اجتماعی دانسته اند. از سویی به دلیل دست کشیدنِ فرد از یکی از مهم ترین اصول اخلاقی، انحرافی اخلاقی محسوب می شود. برای جلوگیری از گسترش آن بایستی به ریشه یابیِ آن و بررسی و دلایل گسترش آن در سطح جامعه پرداخت. این نوع انحراف را غالب مکاتب اخلاقی، فعلی غیراخلاقی تلقّی می کنند. از میان آسیب های اجتماعی، فحشاء بیشتر معلول علل جامعه-شناختی است و از میان علل جامعه شناختی، فقر فرهنگی، اعتیاد و فقر اقتصادی در گرایش به آن موثر بوده و از این میان، به دلیل وجود عنصر امرار معاش در آن، این فعل با توانایی و امکانات فرد در تلاش برای رسیدن به یک زندگیِ آبرومند و شایسته، ارتباطی مستقیم دارد. کلید واژه ها: اخلاق ـ آسیب اجتماعی ـ فقر ـ فحشاء
فاطمه امری بهجت یزدخواستی
چکیده ندارد.
زهرا احمدی رنانی وحید قاسمی
چکیده ندارد.
اسماعیل صالحی رسول ربانی خوراسگانی
چکیده ندارد.
زهرا حق شناس علی ربانی
چکیده ندارد.
مصطفی میرزایی ورزنه محمد عبداللهی
چکیده ندارد.
مهناز فرهمند مهدی ادیبی
چکیده ندارد.
معصومه شرقی ثانی وحید قاسمی
چکیده ندارد.
راحله حسینی محمود جلالی
چکیده ندارد.
فرهاد شایگان فرد وحید قاسمی
چکیده ندارد.
مهری کاظمی وحید قاسمی
چکیده ندارد.
مجتبی بحری پور مهدی ادیبی سده
چکیده ندارد.
بهرام بیات مهدی ادیبی
چکیده ندارد.
محمدباقر علیزاده اقدم وحید قاسمی
چکیده ندارد.
یعقوب احمدی وحید قاسمی
چکیده ندارد.
مریم نادعلی نجف آبادی وحید قاسمی
چکیده ندارد.
نعیمه رحمانی مهدی ادیبی
چکیده ندارد.
مریم قاسمی پور وحید قاسمی
چکیده ندارد.
لیلا زمان سوسن باستانی
هدف تحقیق حاضر واکاوی تاثیر رسانه های جدید اینترنت و ماهواره بر رفتار اجتماعی جوانان در سه بعد رفتار در خانواده، رفتار با دوستان و همسالان و مشارکت اجتماعی جوانان می باشد. در این پژوهش میزان و نوع استفاده جوانان از اینترنت و ماهواره بر شکل گیری رفتار اجتماعی جوانان موثر فرض شده است. فرضیات پژوهش با روش پیمایش مورد آزمون قرار گرفتند. جامعه آماری تحقیق را جوانان 15 تا 29 سال ساکن شهر اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه برابر با 400 نفر است که برای انتخاب آنها از نمونه گیری خوشه ای با احتمال متناسب با حجم استفاده شده و سپس با ابزار پرسشنامه،اطلاعات جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تاثیر میزان و نحوه استفاده از اینترنت و ماهواره بر ابعاد مختلف رفتار اجتماعی متفاوت است. در ضمن اینترنت و ماهواره تاثبر یکسانی بر مشارکت اجتماعی جوانان ندارند. نحوه استفاده از اینترنت بویژه نوع سایت های مورد استفاده بر بر مشارکت جوانان در سازمان های غیر دولتی، فعالیت های داوطلبانه و مشارکت سیاسی آنان تاثیر مثبت دارند. اما استفاده از ماهواره بر مشارکت در ngo ها، تاثیری ندارد و با مشارکت سیاسی جوانان رابطه منفی دارد. رابطه متغیرهای زمینه ای، مانند سن، جنسیت و وضعیت تاهل، با میزان و نحوه استفاده از اینترنت و ماهواره و همچنین ابعاد مختلف رفتار اجتماعی جوانان نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.