نام پژوهشگر: کبری نصرالهی

پیدایش ، شکل گیری و رشد شیعه از دیدگاه اسلام شناسان اروپایی ( با تاکید بر شیعه ی امامیه اثنی عشری )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1388
  کبری نصرالهی   علیمحمد ولوی

نگاه افــراد غـــیر مسلــمان به مســلمانان همـــــیشه از ســر کنـــجکاوی و بــررسی یک " واقعیت خارجی " که در جهان پیرامون آنها وجود داشته است ، می باشد . به نظر می رسد که آنان عمدتا ، مسلمانان و تاریخ اسلام را به عنوان یک حقیقت موجود در جهان ، بررسی نکرده اند ، بلکه مانند جهانگردانی بوده اند که به مکانی تاریخی و دارای آثار شگرف باستانی وارد شده اند و در نزد خود شروع به تجزیه و تحلیل این تمدن کرده اند. تمدنی که مختصری از آن در پیش رویشان نمایان بوده است وآنها در حالی که از عظمت آن دچار شگفتی شده اند ، افکاری را از تخیل خود همراه با قراینی که درستی علــت آنها را درک نمی کنند ، با هم ترکیب کرده و تحلیلی ارائه می دهند ، تحلیل و تفسیری که می تواند کنکاشی غیر علمی و غیر حقیقی از واقعیت موجـــود باشد . اما با این حال شــکی نیست که در دهکده ی جهانی امروز هــمین تحلیل ها و تفسیرها می تواند زیربنای روابط ملل مسلمان با غـیر مسلـــمان باشد . علی الخصوص اینکه این تحلیل ها وتفسیرها از آنجایی که مشمول قاعده ی نگاه از بـــیـــرون هســتند ، به چــــیزهــایی تــوجه می کنند که ما به عـــنوان مســـــــلمان به آنـهــا بی توجــهیم . ما به عنوان مسلمان به هر حال یک نگاه " درون دیــنی " به مــسائل داریم و در نتیجه بسیاری از تفاوت ها و اشکالات را نمی بینیم . حال آنکه کسانی که از یک فرهنگ و دین و آیین دیگر می آیند به راحتی متـوجه این مسائل می شوند و در پی کشف عــــلل وعوامل آن می روند و سعی می کنند که توجیهی منطقی برای آن مسائل بیابند که ما به راحتی و بدون پشتوانه ی توجیهی آن را پذیرفته ایم . این شاید بدان دلیل باشد که افراد به هر دینی که معتقد باشند - چه آنهایی که به مسیحیت معتقدند و چه ما که به اسلام پایبندیم - تا وقـتی که در محدوده ی اعتقادات و باورهای خود بحث می کنند ، خیلی چیزها را بدون دلیل می پذیرند . اما به محض اینکه از این دایره خارج می شوند و سراغ دین طرف مقابل می روند انتظار دارند همه ی حرف ها و اعــتقــادات و باورهایشان ، قابلیت اثبات داشـته باشد یا به هر حال تمام قواعد استدلال پذیری بر آنها حاکم باشد این همان چیزی است که ممکن است افراد یک فرقه یا گروه و یا مذهب را نسبت به تحلیل ها و نظریات دسته ی مقابل بدبین کند و باعث شود که آنان انگ عناد و لجاجت و تعصب به تفسیرهای آنان بچسبانند. شیعه شناسی و شیعه پژوهی از جمله مواردی است که در سالهای اخیر بعد از پیروزی انقلاب 57 در ایران و قدرت گرفتن برخی گروه های شیعه در برخی نقاط دیگر ، در غرب روندی رو به تزاید داشته است . البته پررونق شدن این کار و افزایش در آمد از طریق تحقیقات در این زمینه ، اثرات نامطلوب خود را بر آن گذاشته و باعث افت علمی این تحقیقات و بازاری شدن آنها در غرب شده است . افراد نادری هستند که کارهایی قابل توجه و عمیق در این زمینه ارائه می دهند . در حالی که اکثرا توجهشان معطوف مسائل روز و اسلام سیاسی یا جایگاه زن در فرهنــــگ اسلامی و از این قــبیل موضوعات است و به بیشتر رویداد های روز نظر دارند . درواقع باید گفت که هنوز دوره ی پر شکوه و مستدل و مستند اسلام شناسی به طور اعم و شیعه پژوهی به طور اخص ، به قرون قبل علی الخصوص قرن نوزده و اوایل قرن بیستم که شاهد ظهور اسلام شناسانی نامی و محقق بوده است ، تعلق دارد . محققانی که پایه ی اساسی بسیاری از تحقیقات و تفسیرهای پژوهشگران نوین به نظریات و تحلیل های آنان بر می گردد ، بی شک آشنایی با این گروه از اسلام شناسان که نظریاتشان زیر ساخت گفتمان های نوین اسلام پژوهان معاصر غربی است ، اولین گام در جهت آشنایی با دیدگاه های بیرونی در این زمینه است. متاسفانه غرب ، بیشتر مطالعات خود در زمینه تشیع را در عرصه های اجتماعی انجام داده است. به همین دلیل در غرب عمدتا اعمال و رفتار شیعیان به عنوان مبانی نظری مکتب آنان تلقی شده است که همین امر موجب شده مطالعات آنان دارای نقاط ضعف متعددی باشد . اما مسلما پاسخ دادن به خطاهای علمی تنها از طریق پرداختن و تحلیل و تجزیه نوع نگاه کنکاش گر امکان پذیر است تا از این طریق درستی یا عدم درستی نظریات آنان مشخص شود . کاری که با کمال تاسف یا انجام نمی شود و یا در صورت انجام ، فاقد رویکرد عالمانه و روحیه و نهج علمی است ، که همین امر مزید بر انفعال شیعه در عصر کنونی و استمرار عدم شناخت صحیح غرب از تشیع می شود . برخی پژوهشگران غربی تشیع را به مثابه " مجموعه ای از رویدادهای ناگهانی در جامعــه اسلامی " مورد بررسی قرار می دهند و به بخش شیعـــه از مجموعه ی پیکره ی امت اسلامی به عنوان بخشی که در طی زمان و به دنبال حوادث و تحولات اجتماعی معین که موجب شکل گیری و سپس رشد و توسعه ی تدریجی این جریان فکری و مذهبی خاص شده است ، می نگرند . این گروه در پی اثبات عقیده ی خود ، وقایع و تحولاتی را که به پیدایش ، شکل گیری و رشد این پدیده و تولد این جریان فکری منجر شد ، مورد بررسی قرار می دهند و علل و عواملی چند را در این زمینه بر می شمارند . جمع آوری عقاید و نظریات این محققین در این زمینه در یک مجمـــوعه ، فارغ از حب و بغض ها و پیش داوری ها و یا درج علایق ایمانی و جبهه گری های متعصبانه شاید راهی ، فرا روی کسانی باشند که قصد دارند از طریق آشنایی با این نظریات و آراء ، در صدد رفع اشتباهات و تحلیل های نادرست و دلایل آنان برآیند . بدیهـی است که عنایت به چنین تحقیـــقی درباره ی کل اسلام شناسان و آثارشان ، مـجالی به مراتب بیش از این و بـــضاعتی به مراتب فراتر از بنیه ی علمی نگارنده می طلبد که امید است با توجه به ضرورت و اهمیت چنین تحقیقاتی ، دیگر کسان به این امر همت گمارند .