نام پژوهشگر: اسماعیل علی خانی
محسن ابراهیمی محمد تقی یوسفی
خلود نفس یکی از مباحث مطرح در میان اندیشه ها و تفکرات گوناگون است. در این بین ادیان ابراهیمی و به خصوص دین اسلام و مسیحیت، بخش قابل توجه ای از تعالیم خود را در رابطه با این اصل قرار داده است. اصلی که بیان می-کند برای دریافت پاداش و مجازات اعمال، انسان پس از مرگ در عالمی دیگر ، به حیات شخصی خود ادامه می دهد. و حیات انسان را شامل سه مرحله دنیا ، برزخ و عالم آخرت می دانند . فیلسوفانی هم چون علامه طباطبایی و توماس آکویناس با الهام گرفتن از وحی و مدد گرفتن از عقل در صدد اثبات جاودانگی مطلوب ادیان اسلام و مسیحیت و رد اقسام دیگر آن بر آمده اند و رساله حاضر در صدد بررسی دیدگاه فلسفی این دو اندیشمند در این مسئله می باشد . وجود چارچوب های کلی مشترک میان این دو فیلسوف ، با وجود اختلاف ها، زمینه مناسبی برای بررسی تطبیقی دیدگاه آنان فراهم آورده است که تاکید بر ترکیب انسان از مجموع نفس و بدن و استفاده از اصول فلسفه ارسطو یکی از مهم ترین وجوه اشتراک این دو دیدگاه می باشد . با این حال آکویناس درتاکید مدوام بر اصل وحدت نفس و بدن و رد دو گانه انگاری افلاطون سعی در توجیه عقلانی آموزه های مسیحیت درباره جاودانگی می کند در حالیکه علامه طباطبایی با تبیین اصول حکمت متعالیه همانند حرکت جوهری، میان این دو نظر آشتی می دهد و معاد جسمانی را بر همین اساس تبیین می کند. از ثمرات مهم بحث، یافتن دیدگاه مشترک کلی میان این دو اندیشه در تبیین عقلانی جاودانگی ادیان ابراهیمی است به نحوی که در بررسی تطبیقی مشخص می شود که عمده دیدگاه این دو اندیشمند دارای هماهنگی قابل توجه می-باشد