نام پژوهشگر: عباس پناهی
محمدرضا امیری نژاد حسن کهنسال واجارگاه
ظهور تمدن های درخشان در دوره ی (حوزه) فرهنگی مارلیک بی تردید از پیشرفت جوامع بشری در 3000 سال پیش حکایت دارد. اکنون از آنجایی که از منازل مسکونی مردمان دوره ی فرهنگی مذکور کمتر اثری به دست آمده، این پرسش مطرح است که: آیا فقدان سکونت گاه ها، بر کوچ نشین بودن مردمان منطقه دلالت دارد؟ علاوه بر استقرار فصلی،کشف پیکرک گاوهای نر کوهان دار همراه با خیش، به یقین بر کشاورزی و یکجانشینی دلالت دارد. تمدن های حوزه ی فرهنگی مارلیک، اغلب تا ارتفاع 1000 متری در دره ها و حاشیه ی رودخانه ها و بخصوص در قسمت های غربی و شرقی سپیدرود شکل گرفته اند. چوب در معماری بناهای این دوره، نقشی کلیدی بر عهده داشته که با پوسیدگی این عنصر، از بقایای منازل چوبی نیز اثری باقی نمانده است. علی رغم اینکه پژوهش های انجام پذیرفته در راستای شناسایی محوطه های مسکونی بسیار کم اثر بوده، اما تمدن های مارلیک و کلورز بر فراز تپه های مرتفع و با استفاده از آجر، سنگ های رودخانه ای و ملاط گل، نمونه هایی از معماری آن دوران را به بهترین وجه به نمایش گذاشته اند. آب و هوا، موقعیت جغرافیایی، نزدیکی به منابع آب، جنگل، معادن، خاک مناسب و غیره از جمله مهم ترین عواملی است که در انتخاب اقامت گاه های این دوره موثر بوده، به طوری که امروزه نیز بسیاری از روستاها بر روی آثار سکونت گاهی گذشته و یا نزدیک به آن واقع شده اند. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده که با گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بخصوص بررسی های میدانی و با تکیه بر دست آوردهای باستان شناسی شکل گرفته که پس از فیش برداری و طبقه بندی موضوعی، تجزیه و تحلیل داده ها موضوع مورد پژوهش قرار گرفته است. محدوده ی مکانی پژوهش بخش های مرکزی و بویژه رحمت آباد و بلوکات شهرستان رودبار را در بر گرفته و محدوده ی زمانی آن نیز به اواخر هزاره ی دوم و اوایل هزاره ی اول پیش از میلاد باز می گردد.