نام پژوهشگر: جعفر طهماسبی آقبلاغی

تحلیل فرمالیستی دیوان أباریق مهشمّه عبدالوهاب بیاتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1394
  جعفر طهماسبی آقبلاغی   عادل آزاد دل

چکیده: نقد ادبی در قرن بیستم، که عنوان نقد نو را به خود اختصاص داده است، بر خلاف نقدهای گذشته که تحت تأثیر ملاحظات اخلاقی، تاریخی یا زندگی نامه ای نگرشی فرامتنی داشتند، به خود متن معطوف می باشد. پیروان نقد نو در نقد شعر، طرفدار بررسی دقیق متن شعر فارغ از عواملی چون طرز تفکر و شخصیت شاعر یا منابع اثر آرا و عقاید اجتماعی و سیاسی و مسائلی که خارج از حوزه موجودیت آن اثر قرار دارند، می باشد. یکی از انواع رویکردهای نقد ادبی قرن بیستم، نظریه فرمالیستی است که در آستانه ی دهه 1920، در شوروی سابق شکوفا شد. رهبران این نوع نظریه ویکتور شکلوفسکی و رومن یاکوبسن بودند. صورتگرایان در درجه ی اول ادبیات را به منزله ی وجه خاصی از زبان می نگریستند و اختلافی بنیادین بین کاربرد ادبی (شاعران) زبان و کاربرد معمولی آن قائل بودند. مطرح شدن مباحثی مانند آشنایی زدایی و برجسته سازی از سوی فرمالیست ها، تحول بزرگی در نقد ادبی قرن بیستم پدید آورد. هدف این پایان نامه، بررسی دیوان أباریق مُهشمّه یِ بیاتی از منظر شیوه های اصلی آشنایی زدایی و برجسته سازی که هنجارگریزی و قاعده افزایی نام دارند، می باشد. بیاتی به عنوان شاعر نوگرا و نواندیش، در دیوان أباریق مهشمّه، که محتوای بیشتر قصاید آن مبارزه و پایداری در برابر زورگویان می باشد، بسیار فراتر از هنجارهای زمان پیش رفته و با دقت و ظرافت فراوان، به ساخت منظومه ای بی بدیل دست زده است. بدین ترتیب، آشنایی با شگردهای به کار رفته توسط بیاتی، در جهت برجسته سازی ادبی اشعار دیوان أباریق مهشمّه، ما را به شناخت راز محبوبیت و شهرت این شاعر والامقام رهنمون می کند . بیاتی با استفاده از انواع هنجارگریزی از جمله واژگانی، نحوی، سبکی، زمانی، معنایی و ... که البته بسامد وقوع هنجارگریزی معنایی و آوایی نسبت به انواع دیگر هنجارگریزی بیشتر است، دست به آشنایی زدایی زده است. همچنین با استفاده از قاعده افزایی در سه سطح توازن آوایی، واژگانی و نحوی، در کنار هنجار گریزی که بسامد بالایی نسبت به قاعده افزایی در شعر بیاتی دارد، شعر خود را برای خوانندگان زیبا جلوه داده و توجه آنها را جلب نموده است.