نام پژوهشگر: زینب نمازی
زینب نمازی رویا رزاقی
برای بررسی موشکافانه فلسفه مرگ و جاودانگی،ما می توانیم یک مطالعه عمیق از آثار نویسندگانی چون آثار کامو داشته باشیم. کامو فلسه پوچی و و تاثیرات آن را بر زندگی انسان را در قلب آثارش به ما معرفی کرده است.بعد از تحلیل شخصیت اصلی نمایشنامه معروف وی، ما به شکست کلیگولا پی می بریم.ما حضور پررنگ آرزوی جاودانگی ناممکن و برتری سرنوشت را می بینیم.در واقع او تشنه جاودانگی است زیرا که زندانی سرنوشت است. از نظرکامو، او بودنی است که میخواهد به شدن تبدیل شود .بنابراین به جای از بین بردن بی عدالتی، او یک آدم کش ،مجرم بی عدالتمی شود به عبارتی دیگر، طبق نظر کامو، تنها اشتباه کلیکولا شورش تنها طلب اوست. اما ما متوجه جاهطلبی کلیگولا که از حد خود می گذرد می شویم آنچنان که ،نه تنها او خواستار رسیدن به جایگاه خداییست بلکه از آن فراتر می رود.ما در جریان سقوط آدم و حوا بعد از شورششان در مقایل خدا هستیم این نمونه خوبی از یی از دلایل قدرت سرنوشت ومحدودیت انتخابهای ماست. در نهایت کلیکولا به شکست خود اعتراف مد کند وبا شکستن آینه به تجربه پوچی پایان میدهد. در واقع، اوشخصیت ساخته شده درونش را می شکند و بامرگ به عنوان شرایط اجتناب پذیرش مواجه می شود به هر حال ما هنوز هم به جریان بی وقفه بیماری کلیگولایی را در درون رگهای مان واقفیم .