نام پژوهشگر: اعظم پاکراه
اعظم پاکراه حسین رضویان
چکیده تحلیل گفتمان به شاخه ای از زبان شناسی اطلاق می شود که هدف آن توصیف واحدهای زبانی مرتبط و معنی دار فراتر از سطح جمله است.یکی از مباحث تحلیل گفتمان، تحلیل متن است. در تشکیل متن، علاوه بر روابط ساختاری میان اجزا درون جمله شماری روابط فرا جمله ای نیز قابل درک است که از طریق عوامل انسجام همانندارجاع، جانشینی، حذف، تکرار، هم معنایی، تضادمعنایی، شمول معنایی و با هم آیی نمود صوری پیدا می کند. در این پایان نامه پس ازمعرفی عوامل انسجام و انواع آن، تلاش شده است تا به این سوال پاسخ داده شود که آیا ژانر یا نوع نوشتار در شیوه و میزان کاربرد عوامل انسجام تأثیر دارد. برای پاسخ به این سوال انسجام واژگانی، دستوری و ادات ربط در کتابهای مونسون و سیروس در اعماق به عنوان نمونه متن ادبی و نقد ادبی به عنوان نمونه متن علمی نوشته سیروس شمیسا بررسی شده است. نتایج تجزیه و تحلیل آثار مذکورنشان می دهد که از میان انواع انسجام دستوری در هر دو نوع متن علمی و ادبی، ارجاع از بیشترین بسامد و حذف و جانشیی از کمترین بسامد بر خوردار است. همچنین از میان عوامل انسجام واژگانی در هر دو نوع متن، تکرار دارای بیشترین بسامد است. میزان بسامد ادات ربط در متون علمی بیشتر از متون ادبی است. نویسنده در متن علمی برای اهداف آموزشی و به منظور قابل فهم کردن نکات دست به تکرار میزند. همچنین شمول معنایی دارای کمترین بسامد است. علت عدم کاربرد این رابطه معنایی در متن علمی، ماهیت متن علمی و نیاز آن به صراحت است، در حالیکه یک متن ادبی به چنین صراحتی نیاز ندارد.