نام پژوهشگر: محرمعلی ضیائی دفرازی
محرمعلی ضیائی دفرازی سید محمود سید
دوره قاجار به دلیل نفوذ جریان روشنفکری در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران و تحت تأثیر قرار گرفتن ماهیت سلطنت پادشاهی و استبدادی از آن و نیز عقد قراردادهای استعماری و ننگین اقتصادی – سیاسی از حساس ترین و با اهمیت ترین دوره های تاریخی در ایران است. تغییرات ماهوی و سیاسی حکومت در ایران در دوره قاجاریه به ویژه عصر مظفرالدین شاه معلول عوامل متعددی در داخل و خارج کشور بوده. حکومت پنجاه ساله ناصرالدین شاه میراثی ماندگار برای پادشاه بعد از خود به جای گذاشت. این میراث در دو حوزه سیاسی و اقتصادی یادگاری میمون و مبارک نبود، اوضاع اقتصادی کشور در دوره حکومت ناصرالدین شاه به ویژه در دهه پایانی آن نه تنها نشانی از رشد و توسعه و رونق نداشت، بلکه نشان دهنده سیر واپسگرایانه کشور بود. ایران در عرصه اقتصاد در حکومت ناصری به ویژه در دهه پایانی آن از نمره مثبتی برخوردار نمی شد. در حوزه سیاست نیز کشور شرایط بهتری نداشت، گسیختگی نیروی انسانی، نفوذ گسترده نیروی خارجی، عدم حضور مردان کارآمد در عرصه سیاست، شرایط نامطلوبی برای کشور رقم زده بود. در چنین شرایطی مظفرالدین شاه به سلطنت رسید. دوران سلطنت او هر دو بحران شدت بیشتری یافت. در حوزه اقتصاد وضعیت به مراتب اسفناکتر شد، ایران برای نخستین بار مقروض دولت های خارجی گردید. بدون آنکه وام های به دست آمده گره ای از مشکلات کشور بگشاید، شرایط اقتصادی جامعه موجب نارضایتی اقشار گوناگون اجتماعی گردید و هر روز بر دامنه نارضایتی افزوده گشت، در میدان سیاست نیز اوضاع به مراتب نامساعدتر بود. ضعف شاه و عدم تسلط او بر اوضاع کشور، رقابت سخت و زیان آور عناصر مختلف سیاسی در کشور، عدم شناخت بحران در جامعه، منفعت طلبی و سودجویی، اوضاع سیاسی کشور را به شدت بحرانی کرد، در چنین وضعیتی عنصر خارجی نیز به بهترین شکل در راستای منافع خویش می کوشید و بهره مند می گشت. مجموعه ای از این شرایط بحران را در جامعه عمیق تر می نمود. به تدریج به موج نارضایتی می افزود. دولت مردان به دور از هیچ گونه اندیشه تخته بند منافع خویش بودند و پادشاه نیز در غفلت کلی از اوضاع به سر می برد. مجموعه این عوامل به تدریج زمینه ساز جنبش مشروطیت گردید.