نام پژوهشگر: جواد صدیقی زگلوجه
جواد صدیقی زگلوجه رحیم حیدری چیانه
افزایش پایداری سکونتگاههای انسانی در مقابل بلایای طبیعی بویژه زمین لرزه، یکی از اهداف اساسی در برنامه ریزی شهری تلقی شده و از جمله اقدامات ضروری برای ایجاد آمادگی و محافظت زیست گاهها در مقابل سوانح به حساب می آید. گسترش نا همگون شهرها در چند دهه گذشته، معلول تعامل فضایی مکانهای جغرافیایی ، بازتابی از پیشینه تاریخی شهرنشینی در ایران و متاثر از مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بویژه جغرافیایی است. در این فرآیند نظام متعادل و منطقی سکونتگاهی، از یک پراکنش صحیح به یک ناهماهنگی و عدم تعادل تغییر پیدا کرده است. در بُعد زمان، اندازه فیزیکی یک شهر به طور مداوم در حال افزایش است، که همراه با تحلیل رفتن کارایی در برخی بخش ها، مانند مرکز شهر همراه است(ingrim,2006). توسعه فیزیکی شهر، فرآیندی پویا و مداوم است که طی آن محدوده های فیزیکی شهر و فضاهای کالبدی آن در جهات عمودی و افقی، از حیث کمی و کیفی، افزایش می یابند. و اگر این روند، سریع و بی برنامه باشد به ترکیب فیزیکی مناسب و ایمن فضاهای شهری نخواهد انجامید، در نتیجه نظام شهری را با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد ساخت. یکی از این مشکلات توسعه و رشد فیزیکی شهر در مناطق خطر خیز و با آسیب پذیری بالا از منظر بلایای طبیعی و به ویژه زلزله می باشد. شهرها به واسطه ی تجمع و تعدد مولفه های کارکرد انسانی، همواره یک مجموعه ی آسیب پذیر محسوب میگردند. شهر تبریز نیز مبتلا به این مشکل می باشد، تبریز در طی تاریخ 2000 ساله لرزه خیزی کشور، بارها مکان زمین لرزه های متوسط تا قوی بوده است(عباس نژاد و همکاران،1378). طبق اعلام سازمان زمین شناسی تبریز 18 گسل فعال در مناطق مختلف استان آذربایجان شرقی وجود دارد و هر یک از این گسلها خود شامل ده ها گسله هستند که تمام مناطق جمعیتی شهر تبریز را در برگرفته اند از طرفی وجود بافت شهری تقریبا فرسوده ، عدم رعایت کدهای ساختمانی در ساخت و سازها، بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و ناپایداری ناشی از آن ،نداشتن آمادگی لازم برای رویارویی با بحرانهای احتمالی و زمینه افزایش آسیب پذیری بیش از پیش شهر تبریز در برابر زلزله هستند (حسن زاده،1390). شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای توسعه پایدار شهری امری اساسی است(قرخلو و همکار،1388). از چشم انداز جغرافیای شهری و مدیریت شهری، درک فرایند پویای رشد شهری شامل مقایسه زمانی دوره های مختلف تحولات شهر می شود. چنین مقایسه هایی به برنامه ریزان امکان اصلاح یا به روز رسانی طرح های برنامه ریزی آنها به منظور سازگاری با محیط زیست در حال تغییر را می دهد(pang,2007). از این رو بررسی و تحلیل علل توسعه فیزیکی و عوامل موثر بر الگوی توسعه شهری تبریز، به ویژه در دهه های اخیر و نیز توجه به عوارض سوء و نابسامانیهای شهری به وجود آمده در فضای کالبدی شهر، مورد مطالعه قرار گرفته، و روند توسعه شهر و تاثیر آن بر آسیب پذیری در برابر زلزله بررسی شده است. با بررسی و ارزیابی الگوهای توسعه شهر، ضمن نگرشی فضایی بر نکات مثبت و منفی آن، راه نیل به توسعه ای مطلوب و زمینه ای مساعد برای کمک به برنامه ریزی های آتی فراهم می کند(dynes,1999). بررسی روند تکوین تاریخی شهر تبریز ، تحلیل الگوی غالب توسعه شهر و مطالعه وضع موجود شهر و آسیب پذیری مناطق مختلف آن در برابر زلزله، خطوط و محورهای کلی مورد بحث این پژوهش را تشکیل می دهند. از شروع قرن حاضر به ویژه در نیم قرن اخیر آهنگ رشد جمعیت و مهاجرت از یک سو و دخالت عوامل دیگر از سوی دیگر، موجب شده که وسعت و دامنه کالبد شهر تبریز، شدیدا وسعت یابد. روند شهر نشینی در شهر تبریز تا اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی بسیار کند بوده و شهر تبریز در داخل حصار دور شهر قرار داشته است. از سال 1300 هجری شمسی به بعد همزمان با رشد شهر نشینی در اغلب شهر های ایران در پی یک سری تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، شهر تبریز نیز از قالب حصار بافت قدیم خارج شده و با توجه به رشد بی رویه جمعیت و مهاجرت در سال های اخیر توسعه چشمگیری داشته است. از حدود سال 1340 به بعد، شهر تبریز رشد شتابزده و بی سابقه خود را آغاز کرد. در اثر این گسترش بی ضابطه، محدوده وسیعی از اراضی زراعی حاصلخیز و حتی باغات مشجر، زیر پای مساکن شهری، از بین رفتند و مشکلات عدیده ای از جمله افزایش شدید ترافیک در محورهای مرکز قدیمی و تاریخی شهر و توسعه شهر به سمت مناطق پر خطر و آسیب پذیر را به دنبال آورد. توسعه نامتعادل شهر تبریز بیشتر مربوط به سنوات بعد از تصویب طرحهای جامع شهری می باشد. طرح جامع شهر هر چند می بایست جهت دهنده و تعیین کننده مسیر توسعه باشد منتها در عمل باعث افزایش قیمت اراضی زراعی اطراف شهر شده و آنها را به بازار بورس بازی زمینهای شهری کشانده است(زنگی آبادی،1370،4). این عامل موجب افزایش بی ضابطه قیمت ارضی و توسعه بی برنامه و پراکنده شهر شده است. عدم رعایت دقیق ضوابط پیشنهادی و غفلت از آنها، منجر به توسعه بی قاعده شهر در تمامی جهات شده، و راه را برای استقرار سکونت گاه ها در مناطق آسیب پذیر فراهم کرده است. همزمان با توسعه شهر، در تمام جهات، روستاهای مستقر در مناطق زراعی و باغات نزدیک شهر هم رشد سریعی را آغاز نموده و تدریجا فضای سبز اطراف خود را به مساکن پراکنده تبدیل کرده است. تداوم این فرآیند باعث رشد بی برنامه و بیش از حد شهر تبریز شده است. اینک شهر با مسائل و مشکلات بالقوه و بالفعلی مواجه است که آسیب پذیری آن در برابر انواع مخاطرات طبیعی ، به ویژه زلزله از جمله موارد قابل توجه است. بدیهی است مشخصات کالبدی هر سکونت گاه نقش بارزی در میزان آسیب و چگونگی بازتاب های شهر برای بازگشت به وضع عادی بر عهده دارد. این تاثیر متقابل نیز به نوبه خود بر شرایط اقتصادی-اجتماعی و غیره موثر واقع می شود. تلفات جانی، خسارت های اقتصادی و بازتابهای روانی و اجتماعی یک سانحه طبیعی از تبعات ویرانی کالبد یک سکونتگاه به شمار می آید. از طرف دیگر شکل گیری کالبد شهر به شدت تحت تاثیر الگوی توسعه و گسترش شهر در طول ادوار تاریخی خود می باشد(freudenberg,1988). بر این اساس شناخت الگوی غالب توسعه فیزیکی شهرها و بررسی و کشف نقش آن در افزایش و یا کاهش میزان آسیب پذیری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و به ویژه زلزله می تواند افقهای تازه ای را برای مسئولان، برنامه ریزان و سایر علاقه مندان به مسائل شهری به منظور اتخاذ روشهای بهینه در خصوص کاستن از آسیب پذیری شهرها از زلزله پیش رو میگذارد. .با این چشم انداز از مساله پایانامه حاضر تلاش کرده است به سوال زیر پاسخ دهد. الگوی توسعه کالبدی ( فیزیکی) شهر تبریز چرا و چگونه می تواند در آسیب پذیری این شهر از زلزله تاثیر داشته باشد؟ در راستای این هدف در پایانامه حاضر ، شناخت الگوی غالب گسترش فیزیکی شهر تبریز و تاثیر آن در میزان آسیب پذیری و کارآیی شهر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.