نام پژوهشگر: محمد قلیجی
محمد قلیجی عبدالرضا مظاهری
موضوع این تحقیق درخصوص اختلافاتی است که در آراء، عقاید و دیدگاههای دو عارف بزرگ اسلامی یعنی علاء الدوله سمنانی و ابن عربی وجود دارد. هدف پرداختن به این اختلافات است که عمدتاً در زمینه توحید و عقاید وحدت وجودی ابن عربی می باشد. روش کار ابتدا بررسی آثار و نوشته های ابن عربی و شاگردان او در این خصوص و به تبع آن مکتوبات و مخالفت های علاءالدوله سمنانی در این باب می باشد. این مخالفت ها بطور مختصر در دو موضع از نظری? وحدت وجود ابن عربی می باشد:1- ابن عربی در تسبیح حق تعالی عبارت مشهوری دارد که در فتوحات آورده است:«سبحان من اظهر الاشیاء و هو عینها»، علاءالدوله وقتی در محشی فتوحات به این عبارت رسیده، خطاب به ابن عربی می نویسد:«خداوند از حق خجالت نمی کشد. ای شیخ اگر از شخصی بشنوی که می گوید: فضله شیخ عین وجود شیخ است، از او در نمی گذری بلکه بر او خشم می گیری، پس چگونه خردمندی چنین باطل و هذیانی را به خدا نسبت می دهد.به درگاه خدا، توبه بجای آور. توبه ای خالص تا از این گرداب هولناکی که دهریان و طبیعیان و یونانیان و شکمانیان هم از آن دوری می ورزند نجات یابی. 2- ابن عربی از خداوند با عنوان«وجودمطلق» یاد می کند که به هر صفتی متصف می شود،«الوجود المطلق هوالحق المنعوت بکل نعت». و در جای دیگری می گوید:وجود فقط از آن خداست و هر جا صفتی به چیزی می دهیم در واقع مسمای این صفت خداست. علاء الدوله این عبارات را نیز بر نمی تابد ودر حاشیه آنها می نویسد:«ان الوجود الحق هوالحق تعالی لا الوجود المطلق و المقید»، «وجود حق همان خالق تعالی است نه وجود مطلق و نه وجود مقید». در نتیجه شیخ وجود مطلق را مطابق با حق دانسته و برابر دانستن آن با وجود حق تعالی را به شدت منکر می باشد. در این خصوص نظرات مختلفی بیان شده است از جمله ملاصدرا می گوید:«اختلاف آن دو به مناقشات لفظی بر می گردد و حال آنکه در اصول و مقاصد با یکدیگر توافق دارند». او در توجیه اعتراض علاءالدوله و دفاع از ابن عربی می گوید:«وجود به اشتراک لفظی دارای معانی متعددی است و در موارد بسیاری ابن عربی و شاگردش قونوی، لفظ وجود مطلق را برای وجود منبسط بکار برده که نزد عرفا ظلّ است نه مرتبه واجب الوجود». او می گوید: خود علاءالدوله لفظ وجود مطلق را برای واجب الوجود بکار برده، بنابر این نباید از کاربرد آن توسط محی الدین آنچنان برآشوبد.