نام پژوهشگر: صادق خوشخو تیتکانلو
صادق خوشخو تیتکانلو علی حسین کشاورزی
محیط رقابتی عصر حاضر، نوآوری را به یک عامل اصلی و کلیدی در موفقیت و اثربخشی کسب و کارها تبدیل کرده است. دراکر (2010)، نوآوری را ابزار خاص کارآفرینان می داند. براساس نظر دراکر، از دهه های پایانی قرن بیستم حتماً نوآوری بیشتری به ویژه از ناحیه کسب و کار و مدیران اجرایی کسب و کار نیاز خواهد داشت. در چنین بازه زمانی که با تغییر سریع همراه است، بهترین روشی که کسب و کار می تواند امید به شکوفایی داشته باشد، نوآوری است. نوآوری در کسب و کارهای ایرانی را می توان از دیدگاه دسترسی افراد کارآفرین به منابع مناسب دانش، اطلاعات و ایده بررسی نمود. صرف نظر از اینکه ایده از کجا نشأت می گیرد مسلماً آنچه که در ایجاد نوآوری و ارائه ایده های نوآورانه نقش مهم و اساسی دارد دانش و اطلاعات است (هولز، 2002). دانش و اطلاعات مورد نیاز برای کشف، ابداع و نوآوری، علاوه بر بهره گیری کارآفرین از اطلاعات موجود، نیازمند تولید، کسب و یادگیری دانش جدید است (هولز، 2002). شبکه های اجتماعی، رویه های مدیریت و آموزش و یادگیری از منابع اصلی یادگیری، و خلق دانش و اطلاعات جدید است (لیبسکیند و دیگران ، 1996). لذا با توجه به اهمیت نوآوری و دسترسی به دانش برای سازمان، به نظر می رسد که ویژگی های فهم و تحقق امکان کسب دانش و بکارگیری آن به عنوان راهی مناسب برای تقویت سازمان و دستیابی به دانش مورد نیاز، ضروری می باشد. کارآفرینی شبکه ای از روابط اجتماعی است، و این ارتباط اجتماعی می تواند رابطه کارآفرین را با منابع، فرصت ها و ایده ها محدود یا تسهیل کند. یکی از این منابع مهم ایده، دانشی است که کارآفرینان از طریق مشاوره با دیگران (شبکه های کارآفرین) به دست می آورند که شامل حوزه خصوصی، شغلی، تجربی، حرفه ای و بازار می باشد(دیده بان جهانی کارآفرینی، 1388). کارآفرینان ایده هایی دارند که باید آزموده شود و آنها دانش، اطلاعات، و شایستگی هایی برای راه اندازی کسب و کار دارند، اما در عین حال نیازمند منابع کسب دانش هستند که بتوانند محصولات و خدماتشان را تولید نموده و ارائه دهند(تیسه ، 1998). کسب منابع دانش کارآفرینان از شبکه های اصلی اجتماعی، رویه های مدیریت و آموزش و یادگیری اثر قـابل توجهـی بر نوآوری کارآفرینان دارد. به علاوه به کارآفرینان کمک می کند تا محصول، فرایند و مدل های کسب و کار را بهبود دهند (تانگ و دیگران ، 2012). همچنین رویه های مدیریت که منبع اصلی دانش کارآفرینانه هستند، کارآفرینان را قادر می سازند که فرصتهای جدید را شناسایی کنند. هاتسوپولوس (1999)، معتقد است که تجربه منبع اصلی دانش است، و تجربه مدیر کارآفرین فرایندی برای یافتن فرصت جدید و ایجاد نوآوری است. از سوی دیگر منابع کسب دانش فوق که کارآفرین در اطراف خود دارد، با هوشیاری کارآفرینانه ارتباط دارد. فرد کارآفرین از طریق هوشیاری کارآفرینانه نسبت به اطلاعات محیط پیرامون خود حساس تر شده و اطلاعات و دانش مفید را جهت کسب ایده مناسب دریافت می کند(کرزنر، 1973). در نتیجه شبکه های اجتماعی، رویه های مدیریت، و آموزش و یادگیری برای نوآوری کارآفرینان خیلی مهم هستند؛ زیرا این موارد برای کارآفرینان در محیط کسب و کار دانش بیشتری را به وسیله هوشیاری کارآفرینانه، فراهم می کنند، و این دانش، کارآفرینان را برای کشف فرصت های جدید هوشیار می سازد (هیندل ، 2006). برخی از اهداف و فعالیت های مدیریت دانش، زیرساختی برای کارآفرینی بوده و با توجه به اینکه اکثر کارآفرینان از پشتیبانی واحدهای مطالعاتی و تحقیقاتی بی بهره اند، وجود سامانه های عمومی و منابع کسب دانش می تواند این خلأ را پر کرده و از طرف دیگر خدمات مدیریت دانش می تواند فعالیت های کارآفرینی متنوعی پدید آورد (دانایی فرد، 1388 :125). کسب دانش در کسب و کار کشاورزی فرآیندی است که از طریق آن دانش جدیدی در اختیار بنگاه ها، موسسات کشاورزی، سازمان ها و افراد مربوطه قرار می گیرد و برای پاسخ گویی به نیازهای فعلی و آینده بنگاه های کشاورزی و دیگر سازمان ها و تحقق اثربخش هدف های آنها ضروری است. کسب دانش از روابط بین سازمان ها سبب پیش بینی نیازهای بازار، فرصت های تکنولوژیکی دقیقتر و گسترش منابع می شود که این باعث بهره وری مناسب از فرصت ها می شود (حسینی خواه، 1385). حرکت در جهت توسعه واحدهای کشاورزی نیز، نیازمند وجود کارآفرینانی در بخش کشاورزی می باشد که با خلاقیت، مخاطره پذیری و استفاده از فرصت های موجود بتوانند تولیداتی با ماهیت کارآفرینانه را در بازارهای رقابتی موجود عرضه نمایند. این فرایندها، عواملی هستند که فرد کارآفرین با ایده های نو، خلاق و شناسایی فرصت های جدید و با بسیج منابع دانشی مبادرت به ایجاد کسب و کار شرکت های نو، سازمان های جدید، نوآور و رشد یابنده می کند که منجر به معرفی محصول، فرآیند و یا خدمت جدیدی به جامعه می شود (احمد پورداریانی، 1380). بنابراین با توجه به نقش موثر روشهای کسب دانش در شکل گیری نوآوری های کارآفرینان در صنایع و موسسات کشاورزی، و توجه به امر کسب دانش و در اختیار داشتن منابع دانشی، که یکی از الزامات اولیه و ضروری در شکل گیری نوآوری های کارآفرینان است، این تحقیق به درک منابع دانش مرتبـط برای شـکل گیری نوآوری کارآفرینان کمک می کند.