نام پژوهشگر: آتوسا حاجی حسین
آتوسا حاجی حسین مریم دولو
ریزش قیمت سهام پدیده ای است که در آن قیمت سهام دچار تعدیل شدید ، منفی و ناگهانی می شود. همواره برای پدیده ریزش قیمت سهام دو علت اصلی شناخته می شود: اول مدیریت شرکت که به دلیل انگیزه های خودخواهانه (در جهت منافع شخصی خود) و یا خیرخواهانه (در جهت اهداف سازمان ) اقدام به بیش نمایی عملکرد شرکت از طریق به تعویق انداختن در انتشار اخبار بد و نیز تسریع در انتشار اخبار خوب می نماید و دوم سیستم حسابداری و استفاده از آن در جهت این اقدام مدیریت می باشد ، که به مدیریت اجازه انجام اقدامات فوق را می دهد. تحقیقات محققین در زمینه علت وقوع این پدیده دلایلی نظیر تمرکز سهامداران بر اثرات بازخورد نوسانات بازار، ناهمگنی عقاید سرمایه گذاران ، مدیریت سود، عدم شفافیت اطلاعات مالی ، ارزیابی غیر واقعی تحلیل گران از عملکرد شرکت ، فرار از مالیات ، استمرار پروژه های با ارزش فعلی منفی و نگرانی های شغلی مدیران را به عنوان پاره ایاز دلایل وقوع این پدیده معرفی می نمایند. توانایی سرمایه گذاران برای نظارت بر مدیریت و عملکرد شرکت تابعی از میزان سرمایه گذاری آن ها است. با افزایش مالکیت آن ها در یک واحد تجاری، عدم تقارن اطلاعاتی بین سهامداران و مدیریت کاهش یافته و به دنبال آن دستکاری اطلاعات توسط مدیران مشکل می شود. اندازه ریزش قیمت سهام در واحد های تجاری که درصد مالکیت سهامداران نهادی در آن ها بالاست ، به میزان قابل ملاحظه ای کمتر است. به عبارت دیگر هر چه سطح سرمایه گذاری آن ها بیشتر باشد، نظارت بر مدیریت بهتر انجام می شود و این یک ارتباط مستقیم است. سرمایه گذاران نهادی از طریق نظارت بر مدیریت مانع از انباشته شدن اخبار بد می شوند، در نتیجه ریسک سقوط قیمت سهام که در نتیجه رسیدن به یکباره این اخبار به بازار صورت می پذیرد، کاهش می یابد.همچنین نظارت سرمایه گذاران نهادی بر مدیریت و عملکرد شرکت موجب می گردد که اطلاعات خاص شرکتی بیشتری برای سرمایه گذاران و تصمیم گیرندگان در مورد سهام شرکت ، وجود داشته باشد در نتیجه سرمایه گذاران به جای پیروی از بازار و صنعت ، با توجه به اطلاعات خاص شرکتی در مورد سهام شرکت تصمیم گیری می کنند. در چنین شرایطی ارتباط بین بازده شرکت با بازده بازار و صنعت کمتر شده و همزمانی قیمت سهام کاهش می یابد. در این پژوهش برای اندازه گیری ریزش(سقوط) قیمت سهام از دو مدل کیم و همکاران(2011) و چن و همکاران(2001) و برای اندازه گیری همزمانی قیمت سهام از مدل پیوتروسکی و رولستون(2004) در فاصله سال های 1386-1391 برای شرکت های بورسی عضو نمونه استفاده شده است .در تحقیق حاضر شواهدی ارائه می گردد که وجود سرمایه گذاران نهادی احتمال رخ دادن سقوط (ریزش) قیمت سهام و همزمانی قیمت سهام را کاهش می دهد.