نام پژوهشگر: مهربان شفیعی
مهربان شفیعی جلال سخنور
در این تحقیق "فردیت" شخصیتهای دو اثر برگزیده ی ساموئل جانسون، راسلس پرنس ابیسینا و تراژدی آیرنه از طریق تئوری "فردیت" دلوز و گواتری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با در نظر گرفتن میل شخصیتها بر اساس تولید مطلوب دلوز و گواتری در اثرراسلس پرنس ابیسینا نتیجه نشان میدهد که میل در شخصیت راسلس و همقطارانش نه تنها ریشه در کمبود و یا فقدان ندارد بلکه به آنها انرژی و تحرک بخشیده، به انگیزه ی شخصیتها در راه تحقیقشان می افزاید. همچنین در این تحقیق معلوم شد که ارتباطات و عوامل اجتماعی علت اصلی سرکوب میل راسلس و همسفرانش میباشد، زیرا ماهیت آزاد گونه ی میل با شرایط اجتماعی سازگار نیست و عدم این سازگاری با سرکوبی میل به شخصیت تجربه میبخشد و از هر تجربه"فردیت" جدیدی ساخته میشود. این ایده در تراژدی آیرنه ساموئل جانسون با بکارگیری تولید اجتماعی دلوز و گواتری تاکید بیشتری می یابد تا "فردیت" شخصیتها درارتباط با عوامل اجتماعی ملموس تری بررسی شوند. در این اثر نیزمشاهده شد که میل تمامی شخصیتها با الگوی میل سلطان مهمت شکلگیری میشوند. بنابراین، شخصیتها با تسلیم میل خود به میل سلطان که به منزله قوانین اجتماع آنها است به وظایف اجتماعی خود عمل کرده اند. این نتیجه حاکی از آن است که میل شخصیتها با اهرمهای جامعه سرکوب شده و "فردیت" آنها بر اساس همان سرکوبی شکل میگیرد.