نام پژوهشگر: سارا خوردبین
سارا خوردبین ارسلان گلفام
پژوهش حاضر به بررسی ساخت بند موصولی در زبان فارسی در چارچوب نظریه ی دستور شناختی می پردازد. این پژوهش، تحقیقی توصیفی- تحلیلی است که پس از معرفی اصول بنیادین رویکرد مورد نظر، به بررسی و تحلیل داده های زبان فارسی می پردازد. لانگاکر (2008) بندهای موصولی از دو نوع فاعلی و مفعولی را بر اساس مفاهیم شناختی مانند منظر و برجستگی مورد بررسی قرار داده است. طبق این اصول در داده های مورد بررسی زبان فارسی بندهای موصولی فاعلی، از نظر تولیدی و درک از سادگی بیشتری برخوردارند در حالی که بندهای موصولی مفعولی از پیچیدگی بیشتری در تولید برخوردار می باشند. همچنین، نقش هسته ی بند موصولی در داده های زبان فارسی طبق الگوی پیشنهادی کومری مورد ارزیابی قرار می گیرد. می توان گفت الگوی دستوری هسته ی بندهای موصولی در زبان فارسی تا حدی با الگوی شناختی آن همپوشی دارد و بیشترین بسامد تولیدی مربوط به بندهای فاعلی می باشد. در این پژوهش رده شناسی بندهای موصولی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. از آنجایی که زبان فارسی، زبانی پسرو می باشد، تنها دو نوع راهبرد حفظ ضمیر و خلاء در آن کاربرد دارد. این دو راهبرد در زبان فارسی در توزیع تکمیلی یکدیگر قرار دارند به عبارتی در هسته بندهای فاعلی امکان بکارگیری ضمیر وجود ندارد و کاربرد آن به غیر دستوری شدن جمله می انجامد. در هسته ی بند مفعولی کاربرد ضمیر، اختیاری و در نوع متممی و مضاف الیهی معمولاً کاربرد ضمیر الزامی است اما گاهی بنا به شرایط کلامی امکان حذف آن نیز وجود دارد.