نام پژوهشگر: مریم حسننژاد
مریم حسن نژاد محمدرضا کهنسال
اولین پروژه بین¬المللی ترسیب کربن در ایران با همکاری سازمانهای بین¬المللی در راستای تحقق سه هدف جذب کربن اتمسفری از طریق احیای مناطق بیایانی (هدف جهانی)، ارائه مدلی برای افزایش بهره¬وری اراضی مناطق خشک و بیابانزدایی با مشارکت مردم (هدف ملی) و بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی و کاهش فقر جوامع محلی (هدف محلی) در منطقه حسین¬آباد غیناب شهرستان سربیشه استان خراسان جنوبی، در مساحتی به وسعت 144 هزار هکتار و مشتمل بر حدود 800 خانوار به اجرا درآمده است. در مجموع پروژه ترسیب کربن سه هدف عمده جذب کربن اتمسفری از طریق احیای مناطق بیابانی (هدف جهانی)، ارائه مدلی برای افزایش بهره¬وری اراضی مناطق خشک و نیمه خشک و بیابانزایی از طریق احیای مراتع تخریب شده با مشارکت مردم (هدف ملی) و بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی جوامع محلی، کاهش فقر و نهایتاً بهبود شاخص توسعه انسانی منطقه اجرای پروژه (هدف محلی) را دنبال می¬کند. در مطالعه حاضر تلاش شده، برخی فعالیتهای پروژه که در راستای دستیابی به اهداف محلی آن مورد اجرا قرار گرفته است، از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. به منظور ارزیابی عوامل موثر بر عضویت روستاییان در گروههای توسعه، مشارکت اعضای گروهها در برنامه¬های آموزشی و نیز فعالیتهای حفاظتی-ترویجی و عوامل موثر بر دریافت وام توسط اعضای گروهها از پروژه از الگوی لاجیت دو گانه و به منظور ارزیابی عوامل متمایزکننده گروههای توسعه از روش تجزیه و تحلیل تمایزی استفاده شده است؛ همچنین با استفاده از روشهای اقتصاد مهندسی، به ارزیابی آموزشهای اشتغالزای اجرا شده از سوی پروژه پرداخته شده و با استفاده از روش تصمیم¬گیری چند شاخصه آنتروپی سیاستهای انگیزشی طراحی شده در مطالعه حاضر در راستای توانمندسازی جوامع محلی مورد بررسی و امکان¬سنجی قرار گرفته¬اند. نتایج مطالعه نشان داده که از میان سیاستهای انگیزشی مطرح شده در مطالعه، بالاترین درصد موافقت مردم محلی مربوط به سیاست سازمان محور توسعه و ترویج استفاده از انرژیهای نو و کمترین درصد موافقت این جوامع مربوط به سیاست سازمان محور سیستم جریمه¬های نقدی در ازای تخریب منابع طبیعی می¬باشد. همچنین به اعتقاد مردم محلی سیاست آموزش¬محور ارائه تسهیلات و آموزش به زنان و افراد کم¬بضاعت از اثرگذارترین و سیاست سازمان محور ارائه خدمات و تسهیلات در راستای جایگزینی دامهای سبک به جای دام سنگین کم اثرترین سیاست انگیزشی در راستای توانمندسازی جوامع محلی و حفاظت از مراتع می¬باشند. همچنین نتایج حاکی از سطوح بالای توجیه-پذیری اقتصادی اجرای آموزشهای اشتغالزا در میان کلیه طبقات درآمدی خانوارهای منطقه بوده است، البته نتایج نشان¬دهنده کاهش توجیه¬پذیری اقتصادی این برنامه¬ها در طبقات بالای درآمدی نسبت به طبقات پایین درآمدی جامعه می¬باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل تمایزی نشان داده که برخی متغیرهای شکل¬دهنده ساختار گروههای توسعه روستایی به طور معنا¬داری در سه گروه اختلاف داشته که خود ناشی از تفاوت در عملکرد این گروهها می¬باشد. براساس نتایج حاصل، متغیرهای وضعیت اسکان، تجربه فعالیت در مشاغل مختلف، درآمد خالص سالانه، سن و جنسیت از جمله مهمترین عوامل اثرگذار بر مشارکت روستاییان در فعالیتهای مختلف پروژه (متغیرهای معنی¬دار در الگوهای لوجیت) بوده¬اند.