نام پژوهشگر: خدیجه برومند
مریم زمانی بهجت یزدخواستی
ارضاء نیازهای جنسی در حد اعتدال به عنوان یکی از نیازهای طبیعی، موجب سلامت انسان است و از بیماریهای جسمی و روانی مربوط به آن جلوگیری می کند. داشتن رفتار جنسی صحیح تأثیر زیادی بر سلامت فرد و خانواده داشته و تحقق یک خانواده سالم آشکارا در گرو برخورداری اجزاء آن از سلامت روان و داشتن رابطه مطلوب با یکدیگر است. داشتن رابطه جنسی نامناسب و غیر ارضاء کننده نه تنها مفید نخواهد بود بلکه تأثیر منفی نیز بر تمام جنبه های کیفیت زندگی فرد خواهد گذاشت. عوامل زیادی در طول زندگی یک زن عملکرد جنسی او را به مخاطره می اندازند که از جمله می توان به بیماریهای مزمن اشاره کرد. بیماریهای مزمن با تأثیر گسترده ایی که بر توانایی افراد می گذارد و با توجه به طولانی بودن دوره بیماری و اثرات و پیامدهای ناشی از بیماری نقش عمده ایی در کاهش کیفیت زندگی افراد ایفا می کند. در تحقیق حاضر با اکاء به تئوری سلسله مراتب نیازهای مازلو که داشتن رابطه جنسی خوب و سالم را از نشانه های خود شکوفایی می دانست و معتقد بود که برای افزایش رضایتمندی افراد باید ابتدا سعی کرد نیازهای اولیه و پایه او را تأمین کرد و وی نیازجنسی را جزء نیازهای پایه فرد می داند که در افزایش کیفیت فرد موثر است، به بررسی تأثیر بهبود اختلالات جنسی زنان مبتلا به ام.اس بر افزایش کیفیت زندگی آنان پرداخته شده است. ابزار سنجش در این پژوهش شامل دو پرسشنامه 54 سوالی کیفیت زندگی بیماران ام.اس و 19 سوالی سنجش اختلالات جنسی زنان می باشد. نتایج حاصل از این مطالعه که به روش نیمه آزمایشی و روی دو گروه کنترل و آزمایش صورت گرفته است موید معنی دار بودن رابطه بین شاخص های اختللات جنسی و کیفیت زندگی می باشد.