نام پژوهشگر: فاطمه بزی حسین‌زاده

تحلیل گفتمان زیست محیطی در زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی 1388
  فاطمه بزی حسین زاده   محمد عموزاده

امروزه مسائل مربوط به محیط زیست به دلیل اهمیت زیادی که دارد متخصصین علوم مختلف را بر آن داشته است تا هر یک به سهم خود در جهت حل آن گامی هر چند کوچک بردارند. زبانشناسی زیست محیطی شاخه نسبتاً جدیدی از علم زبانشناسی است که به رابطه بین محیط و زبان می پردازد و سعی دارد با تحلیل تاثیرات متقابل محیط زیست و زبان بر یکدیگر رابطه برخی از جنبه های بحران کنونی محیط زیست را با نظام زبان جستجو کند. صاحب نظران این شاخه معتقدند شناخت بشر از جهان پیرامونش تا حد زیادی از طریق زبان حاصل می گردد و زبان به اندیشه و جهان بینی انسان شکل می بخشد. لذا رویکرد بشر امروز به پدیده های هستی را تا حد زیادی متأثر از ساخت زبان می دانند و معتقدند هر زبان، امکانات خاص خود را برای بیان این پدیده ها به کار می گیرد. در این راستا جستار حاضر با مطالعه متون زیست محیطی از دیدگاه تحلیل گفتمان سعی دارد نقش برخی ساختارهای زبانی در گفتمان زیست محیطی زبان فارسی را در انعکاس دیدگاههای زبانمندان مورد بررسی قرار دهد. این تحقیق قصد دارد با بررسی مشکلات و نارسائی های کلامی در حوزه متون زیست محیطی نشان دهد زبان در شکل دهی و انعکاس دیدگاههای بشر نسبت به محیط زیست نقش دارد و از این طریق به بیان کمبود ها و موانع و همچنین امکانات زبان فارسی در تبیین و برجسته سازی مسائل مربوط به بحران محیط زیست بپردازد. داده های این تحقیق شامل متون مرتبط با محیط زیست انتشار یافته در مطبوعات می باشد. این داده ها مشتمل بر تعداد بیست و پنج متن برگرفته از روزنامه های کثیرالانتشار است که نحوه به کارگیری واژگان و دستور زبان در آنها از دیدگاه تحلیل گفتمان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است که به صورت گزینشی از چارچوب های مختلف زبانشناسی شناختی، زبانشناسی نسبیت گرا و زبان شناسی نقش گرا در تحلیل داده ها استفاده کرده است. متون مورد مطالعه پس از دسته بندی در دو سطح واژگان و دستور زبان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از یافته های این تحقیق حاکی است گفتمان زیست محیطی در حوزه دستور زبان و واژگان دارای نارسائی ها و مشکلاتی است که باعث ناکارآمدی آن در شکل دهی تفکر زیست محیطی گردیده است. این مشکلات عبارتند از: به کار گیری ساختهای دستوری خاص از قبیل گذرایی، مجهول و اسم سازی که باعث مسئولیت گریزی و حاشیه رانی عوامل فرایند های مخرب می شود. همچنین در حوزه واژگان می توان به مشکلاتی از قبیل استفاده وسیع از حسن تعبیر و واژگان نا آشنا در گفتمان های محیطی اشاره کرد. در پایان می توان وجود استعاره های زیست محیطی در زبان فارسی را نکته مثبتی برای رسیدن به ساختارهای محیط گرایانه دانست.