نام پژوهشگر: علی‌اکبر محمدی گراشی

مبانی و روشهای فهم قرآن از دیدگاه اهل بیت (ع)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده علوم انسانی 1388
  علی اکبر محمدی گراشی   غلامحسین اعرابی

با توجه به انحرافی که بعد از وفات رسول اکرم(ص) و برکناری "اهل بیت(ع)" از صحنه سیاسی و اجتماعی صدر اسلام رخ داده، جریان فهم قرآن نیز از مسیر حقیقی خود خارج گشت و گرفتار دو رویکرد نادرست گردید. نخست جمود بر ظواهر کتاب و فراتر نرفتن از معنای ابتدایی آیات و افتادن در ورطه تجسیم و تشبیه و دیگری تأویل گرایی بی ضابطه که هیچ ارتباطی با ظاهر قرآن نداشته و با روح اسلام ناب در تعارض بود و پیامدهای ناگواری را به همراه داشت. و نظر به تأثیر انقلاب اسلامی و توجه بیش از پیش جهان اسلام به اندیشه ناب شیعی در ابعاد مختلف، ضرورت پرداختن به "مبانی و روشهای فهم قرآن از نگاه اهل بیت(ع)" احساس گردید. در این تحقیق به بیان ویژگی، شأن و عظمت قرآن، ضرورت فهم آن و نیاز قرآن به مفسر از دیدگاه آیات و روایات پرداخته و با تبیین مقام و موقعیت علمی اهل بیت(ع) به اثبات حجیت سنت ائمه(ع) از دید آیات و روایات مورد قبول فریقین پرداخته و آنان را بدلیل داشتن علم الکتاب و عصمت به عنوان مفسران و شارحان حقیقی قرآن معرفی نموده تا زمینه پذیرش آموزه های آنان فراهم گردد. دیگر اینکه به حجیت خبر واحد از نگاه اهل بیت(ع) پرداخته و در صورت داشتن شرایط اعتبار که از مهمترین آن موافقت حدیث با قرآن است، در بیان مفاهیم وحیانی معتبر می باشد. اهل بیت(ع) دارای مبانی متقن در فهم و تفسیر قرآن بوده که از میان روایات تفسیری آنان اهم مبانی (12 مبنا) به شرح زیر استخراج گردید. "وحیانی بودن الفاظ قرآن، قابل فهم بودن قرآن، حجیت ظواهر قرآن، نزول قرآن بر قرائت واحد، حجیت عقل در فهم قرآن، اعتقاد به بطون و لایه های متعدد معنایی، زبان جامع و الهی- انسانی، جامعیت قرآن، جهانی و جاودانگی قرآن، حکیمانه بودن قرآن، محکم و متشابه بودن قرآن و عدم تحریف قرآن، که همه اینها به عنوان اصولی مسلم و زیربنایی بوده و روش تفسیری آنان بر این مبانی استوار گردیده است. در یک نگاه روش ائمه(ع) در فهم قرآن به سه بخش کلی شامل: روش تفسیری، روش تطبیقی یا بیان مصادیق، و روش تأویلی یا باطنی تقسیم گردیده است، که هر بخش شامل روشهای مربوط به خود بوده و از ضوابط و قواعد و معیارهای روشنی پیروی می کنند. نکته اساسی این است که همه این مبانی و روشها هماهنگ با روح کلی معارف و مفاهیم قرآنی بوده که خود حاکی از همراهی قرآن با عترت(ع) دارد و تبلور عینی حدیث ثقلین را نشان می دهد.