نام پژوهشگر: علی پرچمی
علیرضا بهرامی علی پرچمی
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ی تأثیر زمان و روش های گوناگون پایدارسازی و رنگ آمیزی بر روی ویژگی های هیستومورفیک نواحی گوناگون در مری گوسفند بوده است. جهت انجام این پژوهش، 5 رأس گوسفند ماده ی بالغ از نژاد لری بختیاری انتخاب و پس از کشتار، مری از بافت های اطراف جدا شده و از هر یک از نواحی ابتدایی، میانی و انتهایی،3 نمونه در محلول فرمالین 10% و محلول بوئن، غوطه ور شد. بعد از گذشت24 و 48 ساعت و 1هفته،1 نمونه ازظرفهای حاوی فرمالین و محلول بوئن، خارج و30 اسلایـد بافتی تهیه و با رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین، ورهف و کاسون تری کروم رنگ آمیزی شد.ضخامت اسلایدها با استفاده از میکرومتر چشمی به وسیله ی میکروسکوپ نوری در هر یک از پارامترهای زیر در نواحی مجزا اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در استفاده از پایدارکننده فرمالین،افزایش معناداری در ضخامت لایه ی اپیتلیوم میانی نسبت به لایه های دیگر مشاهده و همچنین ضخامت لایه ی ابتدایی نسبت به لایه ی انتهایی افزایش داشته که از لحاظ آماری معنادار نبود(سه مورد استثناء).در سه روش رنگ آمیزی ضخامت لایه ی میانی با افزایش زمان افزایش یافته اما از دیدگاه آماری معنادار نیست(سه مورد استثناء). مقایسه ی سه روش رنگ آمیزی در زمان های یکسان، نشان داد که ضخامت اپیتلیوم در نواحی مذکور، در رنگ آمیزی کاسون تری کروم بیش از دو شیوه ی رنگ آمیزی دیگر بوده(سه مورد استثناء) و در رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین در مقایسه با رنگ آمیزی ورهف افزایش ضخامت لایه ی اپیتلیوم دیده شده اما از دیدگاه آماری معنادار نبودند(یک مورد استثناء).در هنگام استفاده از محلول بوئن، ضخامت لایه ی اپیتلیومی در ناحیه ی میانی به طور معناداری از دیگر نواحی بیشتر بوده و افزایش در ناحیه ی ابتدایی نسبت به انتهایی هم دیده شد که از لحاظ آماری معنا دار نبود. مقایسه ی سه روش رنگ آمیزی در زمان های یکسان، نشان داد که ضخامت اپیتلیوم در نواحی مذکور، از دیدگاه آماری تفاوت معناداری را نشان نمی دهند.در استفاده از فرمالین، در هر سه شیوه ی رنگ آمیزی و زمان های مورد مطالعه، ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط از ناحیه ی بالایی مری به سوی ناحیه ی پایینی به طور معناداری افزایش و ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط در هر سه روش رنگ آمیزی، مشابه بوده و ضخامت این لایه در هر سه ناحیه ، با افزایش زمان از 24 به 48 ساعت، به طور معناداری افزایش و از 48 ساعت به 1 هفته به طور معناداری کاهش می یابد. مقایسه ی روش های رنگ آمیزی در زمان های یکسان، نشان داد که ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط در نواحی مذکور مورد مطالعه از الگوی مشابهی پیروی نکرده و از دیدگاه آماری معنادار نیستند.در هر سه شیوه ی رنگ آمیزی و زمان های مورد مطالعه در استفاده از محلول بوئن ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط از ناحیه ی بالایی مری به سوی ناحیه ی پایینی به طور معناداری افزایش و در هر سه روش رنگ آمیزی، هیچ گونه افزایش معناداری(سه مورد استثناء) در لایه ی پارین زیر مخاط ،همزمان با افرایش زمان دیده نشد، که در مقایسه با پایدار سازی با فرمالین، ضخامت این لایه به صورت معنا داری در زمان های 24و 1 هفته افزایش یافته است. بعد از پایدارسازی بوسیله ی فرمالین افزایش ضخامتِ لایه ی ماهیچه ای از لایه ی ابتدایی به انتهایی دیده شد که از لحاظ آماری معنادار نبود.در هر سه روش رنگ آمیزی کاهش ضخامت لایه ی ماهیچه ای همزمان با افزایش زمان دیده شد که از لحاظ آماری معنادار نبود(چهار مورد استثناء).تغییرات ضخامت ماهیچه ای هیچ گونه قرابت معناداری با نوع رنگ آمیزی نداشتند.نتایج همچنین نشان داد که، بعد از پایدارسازی بوسیله ی مایع بوئن،ضخامت لایه ی ماهیچه ای، افزایشی از لایه ی ابتدایی به سمت انتهایی داشته که از لحاظ آماری معنادار نبوده است.در تمام روش های رنگ آمیزی افزایش معناداری در ضخامت لایه ی ماهیچه ای همزمان با افزایش زمان (سه مورد استثناء) دیده نشد.تغییرات ایجاد شده در ضخامت لایه ی ماهیچه ای هیچ گونه قرابت معناداری با انواع روش های رنگ آمیزی نداشته و همچنین ضخامت لایه ی ماهیچه ای نسبت به فرمالین، افزایش معناداری نداشته است(چهار مورد استثناء).
پیمان فرامرزی علی پرچمی
در این تحقیق از 8 رأس الاغ با محدوده وزنی و سنی یکسان بهره گرفته شد و حیوانات به طور کاملا تصادفی در دو گروه تیمار (دریافت دارنده نانو ذرات سلنیوم) و شاهد تقسیم شدند. سپس حیوانات تحت مراقبت درمانگاهی و آزمایشگاهی قرار گرفته و سلامت آن ها تأیید شد. در این هنگام طی دو مرحله اقدام به نمونه برداری از ماهیچه سرینه با سوزن نمونه برداری g14 شد تا سطح پایه بیان ژن hsp90 مشخص گردد. سپس نانوذره سلنیوم تهیه شده به روش شیمیایی به میزان 5/0 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن طی 10 روز به گروه تیمار (4 رأس) و آب مقطر به گروه شاهد خورانده شد و در پایان این دوره حیوانات وادار به راه رفتن (10 دقیقه)، تمرین سنگین (چهار نعل به مدت 15 دقیقه) و ساده (راه رفتن به مدت 15 دقیقه) شدند. نمونه برداری از ماهیچه قبل از القاء ورزش و همچنین در زمان های 2 ، 24 و 72 ساعت پس از ورزش انجام و نمونه ها بلافاصله در تانک اذت مایع تا زمان انجام آزمایش نگهداری شدند. بیان ژن توسط روش rt-pcr نیمه کمی به انجام رسید و نتایج توسط نرم افزار uv-tech به صورت کمی ثبت شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری نتایج از روش سنجش تکراری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون های تکمیلی توکی (tukey test) و dunnets method در سطح 05/0>p بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که با القاء ورزش در گروه شاهد از میزان بیان ژن hsp90 در زمان های 24 و 72 ساعت پس از ورزش به طور معناداری کاسته می شود و این در حالیست که القاء ورزش در گروه دریافت دارنده نانوذره سلنیوم (تیمار) در طول مدت پس از ورزش تغییرات چندانی ندارد. این یافته ها حکایت از تأثیر مثبت تجویز خوراکی نانوذره سلنیوم بر جلوگیری از تغییرات فاحش بیان ژن hsp90 دارد که به نوعی مسئول حمایت سلول در برابر تخریب های القاء شده از سوی استرس هاست. کلمات کلیدی: سلنیوم، نانوذرات، الاغ، پروتئین شوک حرارتی 90، بیان ژن