نام پژوهشگر: علیرضا قائمی‌نیا

حدوث و قدم از منظر حکیم لاهیجی، تلائمی میان فلسفه و کلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1388
  یاسر تقی زاده طبرسی   علیرضا قائمی نیا

مبحث قدم و حدوث عالم از جمله مباحثی است که مشاجرات بسیاری را میان متکلمین و فلاسفه مسلمان و حتی حکمای غیرمسلمان ایجاد کرده است. صرف نظر از عرفا که معتقد به نظریه معروف وحدت وجود می باشند و از همین لحاظ بحث از علیّت در میان آثارشان چشمگیر نیست (تا جائیکه برای برخی از آنان تصور رابطه علی، امری محال و ممتنع تصور گردیده است) برای سایر نعله های فکری اسلامی، موضوع علیت از اهمیت خاصی برخوردار است و که موجب آراء گسترده در این باب گردیده است. عدم احتیاج عله العلل و به عبارت دیگر باری تعالی به علت، یکی از مسائلی است که گروههای مختلف فکری را به چالش کشیده است. اینکه چگونه است که همه موجودات نیاز به علت دارند و در عین حال علت نخستین از این امر مستثناست یعنی فرق میان علت نخست و سایر علل و معالیل در چیست. راهگشای این مسأله را می توان در امری جستجو کرد که به عبارت «مناط احتیاج به علت» معروف است. از همینجاست: مدخلی بر این نکته که آیا ملاک نیاز به علت حدوث است همانطور که متکلمین برآنند و یا امکان می باشد؟ و چه ایراداتی بر این آراء وارد است؟ همچنین گروهی که عالم را قدیم می پندارند، چگونه عقیده خود را قابل جمع با احتیاج عالم به علت نخستین می دانند؟ مقاله پیش رو، به آرای متکلمین و فلاسفه راجع به حدوث و قدم عالم پرداخته و نهایتاً دیدگاههای حکیم متأله عبدالرزاق لاهیجی را در این باره تبیین می کند.

منطق فازی و پیامدهای فلسفی آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات 1388
  سید امیر سخاوتیان   علیرضا قائمی نیا

منطق فازی یکی از منطق های جدید است که در قرن بیستم پا به عرصه علم نهاد . در محیط اطراف ما حوادث فراوانی دیده می شود که دارای نقاط تحولی است . این نقاط تحولی در واقع مرز خروج از یک مرحله و ورود به مرحله دیگر است . در تمام آن نقاط می توان ابهام را به وضوح مشاهده کرد . به عنوان مثال حسن کچل است را می توان ذکر کرد . در حالی که بیش از نیمی از سرش مو دارد . او نسبت به کچل مطلق ، کچل محسوب نمی شود یعنی این یک قضیه کاذب است . ولی نسبت به کسی که تمام سرش پوشیده از مو است کچل محسوب می گردد پس این یک قضیه صادق است . قضیه حسن کچل است هم صادق و هم کاذب است . در منطق صوری یک قضیه یا کاذب و یا صادق است . پس این قضیه در منطق چه جایگاهی دارد ؟ از اینجاست که منطق فازی رخ نمایان می کند . هر پدیده ای پیامدهای خاص خود را دارد . منطق فازی از این قانون مستثنی نیست و پیامد های خاص به خود را دارد . هنگامی که اندیشه فازی پا به ایران گذاشت ؛ اکثر متفکرین آن را یک دیدگاه نسبی گرا و ایده آلیستی پنداشته اند . در این تحقیق تلاش شد تا یکی از پیامد های منطق فازی از حیث واقع گرایی مورد بررسی قرار گیرد . برای اثبات دیدگاه رئالیستی باید دو مقدمه اصلی بیان شود : نخست وجود عالم خارج از ذهن، دوم امکان درک این عالم خارجی . یعنی ما یک جهان مستقل از ذهن داریم و در عین حال امکان علم به آن نیز وجود دارد . اگر اثبات این دو مقدمه درباره منطق فازی موفقیت آمیز باشد ؛ می توان آن را یک دیدگاه رئالیستی نامید . در غیر این صورت باید آن را ایده آلیستی دانست . لذا تحقیق را در سه بخش سامان می دهیم : بخش اول کلیات منطق فازی است و هدف آن تقریب به ذهن کردن منطق فازی است . بخش دوم پیامدهای هستی شناسی منطق فازی است . هدف فصل دوم بررسی مقدمه اول دیدگاه رئالیستی فازی یعنی وجود عالم خارج از ذهن با ویژگی تحولی و نسبی است . در فصل سوم به معرفت شناسی فازی می پردازم که در آن به دنبال مقدمه دوم رئالیسم یعنی امکان درک عالم خارج از ذهن هستیم و همچنین تأثیرات نگرش فازی بر جهان بینی خود را بیان می کنیم . در نهایت به این نتیجه می رسیم که منطق فازی یک منطق رئالیستی است که تأثیر آن بر زندگی بشر ، نوعی واقع گرایی تشکیکی در جهان بینی است . آنچه در نهایت به اثبات می رسد ، حقایقی عینی است که می توان آنها را در اطراف خود مشاهده نمود . می توان ا وجدان خود درک کرد که عالمی در خارج از ذهن ما وجود دارد و این عالم دارای تحولی دائمی در تمام مراتب خود است. این عالم ذو مراتب قابلیت آن را دارد که متعلق علم ما واقع شود . دیدگاه فازی که مبنای تشکیکی دارد در حقیقت این عالم ذو مراتب و تشکیکی را بیان می کند .

ترجمه و نقد بخش اول کتاب «رجوع به عقل»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1387
  بهجت یایا   علیرضا قائمی نیا

کلی جیمز کلارک فیلسوف غربی معاصر در این کتاب «رجوع بر عقل»، تلاش می کند تا ارتباط بین عقل و ایمان را مشخص سازد؛ ارتباطی که از قرن 18 میلادی، در ذهن روشنفکران قرینه گرا، متزلزل شده و بدین سان بذرهای الحادی را بر نسل امروز پاشیده که یادگار و میراث گذشته است. قرینه گرایی ؛ اعتقاد به عقلانیت یک امر، صرفاً در پس پرده استدلال است و عقیده به خدا را فاقد گواه یا ادلّه کافی می داند. در مقابل این تفکر سه رویه وجود دارد: 1 ـ الهیات طبیعی که می کوشد تا عقلانیت باور دینی را از طریق استدلال ثابت کند. 2 ـ ایمان گرایی که در ضمن پذیرش ضرورت وجود قرینه در زمینه عقلانیت باور، به نبود دلیل کافی در اثبات خدا، اذعان دارد. 3 ـ معرفت شناسی اصلاح شده که عقلانیت را به گونه ای غیر از استدلال خواهی، تفسیر می کند و بر پایه آراء پلنتینگا استوار است. مولف شقوق اول و دوم را مردود می داند و در طی دو بخش کتاب به اثبات گزینه سوم می پردازد. وی در بخش اول به نقد براهین الهیات طبیعی نشسته و مسأله شر را به عنوان قرینه ای علیه خدا، اقامه می کند و در بخش دوم، دلایل خویش را بر پذیرش آراء پلنتینگا و نقدهای وارد بر قرینه گرایی ذکر می کند و بدین سان تصویر جدیدی از عقلانیت ارائه می دهد که نیازمند استدلال نیست. ما در این مختصر به ترجمه و نقد بخش اول کتاب به طور خاص و بیان فشرده ای از ترجمه و نقد بخش دوم می پردازیم. آنچه کلارک از کل بحث خود نتیجه می گیرد، پایه بودن باور خداست. او معتقد است که اشخاص، در رویارویی با استدلال ها، نتیجه ای را می پذیرند که با مبانی از قبل پذیرفته شده آنها هماهنگ است. به عبارت دیگر افراد در استدلال بر اثبات یا ردّ یک گزینه، بی طرفانه قضاوت نکرده و سعی در قبولاندن و پذیرش نظر اولیّه خود می کنند. بدین ترتیب، برهان نسبی بوده و به اشخاص و پیش فرض آنها بستگی دارد. کلارک در تأیید نظر خود، به براهینی استناد می کند که از مشهورترین براهین بوده و همچنان موافقان و مخالفانی دارد. وی، این را دلیلی بر عدم قدرت برهان در اقناع همگان می داند. ما در این رساله درصدد اثبات بی نیاز نبودن باور به خدا از استدلال و بیهوده نبودن آن بوده ایم و کوشیده ایم تا ثابت کنیم براهینی که کلارک به ذکر اشکالات آن می-پردازد، صرفاً ناشی از نارسایی مفاهیم فلسفی غرب بوده و این مسأله، ایرادی به قدرت برهان در ارائه یک نتیجه یقینی، وارد نمی کند. در نتیجه، استدلال بر وجود خدا نیز هیچ اشکالی ندارد و پایه بودن باور خدا، آن گونه که کلارک معتقد است، پذیرفتنی نیست. در قبال مسأله شر نیز راه حل هایی ارائه می شود که نشان دهنده سازگاری وجود خدا با بحث شر است. مولف، در پاسخ گویی به این مشکل، از دفاعیه مبتنی بر اختیار پلنتینگا دفاع می کند، لیکن با بررسی های انجام شده در این موضوع، نارسایی دفاعیه پلنتینگا نیز روشن می شود که کلارک از آن غفلت کرده است. و در مقابل مجموعه ای از پاسخ هایی مطرح می شود که مجموعاً، می تواند پاسخ گوی مسأله شر باشد. آنچه ذکر شد تلاشی است که تحت عنوان مقدمه مترجم، ارائه می شود و ادامه رساله، ترجمه صرف بخش اول کتاب بوده و در راستای امانت داری، سعی در ارائه متنی سلیس و متناسب با توان مترجم، ضمن حفظ معنا و منظور مولف در نگارش متن بوده است و از آنجایی که این کار، اولین قدم در مسیر ترجمه محقق و کارهای آغازین می باشد، حتماً از کاستی هایی نیز برخوردار بوده که دیده عفو و بزرگی، قلم بخشش بر نقصان و نارسایی های طبیعی کار می کشد تا در پرورش و رشد محقق در این زمینه کار علمی، تأثیر بسزایی داشته باشد ان شاء الله.