نام پژوهشگر: علیرضا بندانی
علی مسلمی مهنی علیرضا بندانی
آگاهی از میزان باقیمانده ترکیبات آفت کش در محصولات کشاورزی، نقش مهمی در سلامت و بهداشت جامعه دارد. در کشور ما یکی از محصولات پر مصرف، خیار می باشد که مصرف سرانه آن در زمره بالاترین محصولات جالیزی است و به دلیل تازه خوری و نیز دوره کوتاه بین زمان سمپاشی تا برداشت محصول، امکان آلودگی بهداشتی را برای انسان دارد. از این رو در این تحقیق، وجود باقیمانده حشره کش پی متروزین که برای کنترل آفات مکنده به کار می رود در میوه خیار، در گلخانه و مزرعه بررسی گردید. در گلخانه رقم رویال 128 و در مزرعه همین رقم بدلیل اینکه این رقم در گلخانه ها و مزارع خیار منطقه جیرفت بیشترین عملکرد را دارد. برای انجام این آزمایش در نظر گرفته شد. برای ارزیابی باقیمانده این حشره کش بوته های خیار در قطعه ای از گلخانه با دز نیم کیلوگرم در هکتار (دز توصیه شده) و یک کیلوگرم در هکتار (دز دو برابر) سم پاشی شد. این عمل در مزرعه نیز تکرار شد. نمونه برداری خیار از قطعات سم پاشی شده به فواصل دو ساعت، یک، دو و سه روز بعد از سم پاشی انجام گردید. پس از استخراج و خالص سازی، باقیمانده موجود در نمونه ها با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا و دتکتور u.v اندازه گیری شد. میزان باقیمانده دو ساعت بعد از سمپاشی در مزرعه، در خیار بدون پوست، خیار با پوست و پوست خیار در دز نیم کیلوگرم در هکتار به ترتیب 1443/0، 3068/0 و 1072/0 میکروگرم بر گرم و در دز یک کیلوگرم در هکتار 1937/0، 3419/0 و 1131/0 میکروگرم بر گرم و در گلخانه نیز در دز نیم کیلوگرم در هکتار به ترتیب 1622/0، 4082/0 و 1118/0 میکروگرم بر گرم و در دز یک کیلوگرم در هکتار 2288/0، 6396/0 و 1794/0 میکروگرم بر گرم به دست آمد. نتایج نشان داد که میزان باقیمانده از یک روند نزولی پیروی می کند، به طوری که مقدار آن بجز در خیار با پوست در گلخانه، در روز اول پس از سم پاشی به زیر حد مجاز (1/0 میلی گرم بر کیلوگرم) رسید. و در خیار با پوست در گلخانه، از روز دوم به بعد به زیر حد مجاز رسید. و از روز سوم به بعد بجز در خیار با پوست گلخانه، باقیمانده پی متروزین قابل اندازه گیری نبود. همچنین این آزمایش ها نشان داد که بین مقدار باقیمانده سم اندازه گیری شده در پوست خیار، با خیار بدون پوست و خیار با پوست در مزرعه، اختلاف معنی داری وجود ندارد، و همین طور درگلخانه بین این سه تیمار اختلاف معنی داری وجود ندارد.
سیما مجیدیانی رضا فرشباف پورآباد
کرم غوزه پنبه helicoverpa armigera hünber (lepidoptera: noctuidae) از آفات مهم گیاهان زراعی و باغی در بسیاری از نقاط جهان می باشد که سالانه خسارت زیادی به محصولات کشاورزی تحمیل می کند. برای کنترل این آفات روش های مختلف زراعی، زیستی و شیمیایی پیشنهاد شده اما با این وجود، بروز مقاومت به آفتکش ها و اثرات سوء زیست محیطی آن ها، نیاز به روش های نوین مدیریتی را الزامی کرده است. ایجاد اختلال در فیزیولوژی گوارش حشرات که از روش های نسبتاً جدید به شمار می رود، معمولاً به صورت بیان ژن های مهارکننده سامانه آنزیمی آفات، در گیاهان تراریخت مورد استفاده قرار می گیرد. برای نیل به این هدف، شناخت ویژگی های آنزیم های گوارشی حشرات و نیز منابع مهارکننده آنزیمی جدید گامی اساسی برای گسترش روش های کنترل فیزیولوژیکی محسوب می گردد. در این مطالعه، برخی ویژگی های بیوشیمیایی آمیلاز گوارشی با استفاده از زیرنهشت نشاسته مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که دمای بهینه فعالیت آمیلاز این حشره حدود c°45 بوده و در اسیدیته 9 بیش ترین فعالیت را دارد. در بررسی های اثر مهارکننده های آنزیمی، سه رقم لوبیا (درخشان، صدری و شکوفا) و سه رقم گندم (افلاک، سیوند و mv17) روی فعالیت آلفا-آمیلاز لارو سن ششم کرم غوزه پنبه مورد استفاده قرار گرفتند. عصاره پروتئینی بذرها با استفاده از کلرید سدیم 1/0 مولار استخراج شدند. نتایج نشان داد که عصاره ارقام مختلف، اثرات متفاوتی روی فعالیت آنزیم آلفا-آمیلاز حشره دارند و روند مهارکنندگی به صورت وابسته به غلظت بود. به این ترتیب که در بالاترین غلظت از عصاره پروتئینی ارقام صدری و درخشان (13 میکروگرم پروتئین) به ترتیب 99/64 و 58/69 درصد از فعالیت آنزیم آلفا-آمیلاز کاسته شد و در پایین ترین غلظت (812/0 میکروگرم پروتئین بر میلی لیتر) فعالیت مهارکنندگی مشاهده شده 32 و 45 درصد بود. رقم شکوفا اثر مهارکنندگی قابل ملاحظهای روی فعالیت آلفا-آمیلاز حشره نداشت. در پایین ترین غلظت عصاره پروتئینی (062/1 میکروگرم پروتئین بر میلی لیتر) در رقم های افلاک و سیوند به ترتیب 79/39 و 75/28 درصد و در بالاترین غلظت مهارکننده (17 میکروگرم پروتئین بر میلی لیتر) به ترتیب 14/51 و 82/39 درصد مهارکنندگی مشاهده شد. در مورد رقم mv17 در بالاترین غلظت (3/12 میکروگرم پروتئین بر میلی لیتر) 86/54 درصد مهارکنندگی و در پایین ترین غلظت (769/0 میکروگرم پروتئین بر میلی لیتر) حدود 83/35 درصد مهارکنندگی مشاهده شد. نتایج به دست آمده نشان داد رقم درخشان تأثیر بیشتری روی کاهش فعالیت آنزیم آلفا-آمیلاز داشت.
سهیلا فاتحی رضا فرشباف پورآباد
بید سیب¬زمینی (lep.: gelechiidae) phthorimea operculella zeller از آفات بسیار مهم گیاهان تیره بادنجانیان در سراسر جهان به ویژه گیاه سیب زمینی می¬باشد. لاروها در طول فصل زراعی در روی شاخ و برگ دالان حفر می¬نمایند اما از این طریق خسارت اقتصادی چندانی وارد نمی¬کنند. خسارت اساسی (گاهی تا 100 درصد) زمانی وارد می¬شود که آفت به غده¬های سیب زمینی در انبار حمله می¬نماید. کنترل شیمیایی آفت مذکور¬ به علت تغذیه لاروها درون دالان¬ها و مخفی بودن آن¬ها، مشکل می¬باشد، از این رو کشاورزان برای مبارزه با آفت، ناچار به استفاده از روش¬های مختلف کنترلی مانند انواع روش¬های زراعی، شیمیایی و زیستی به صورت توام می¬باشند. به علاوه در حال حاضر، استفاده از حشره کش¬های شیمیایی به دلیل اثرات سو، آن¬ها بر محیط و سلامتی انسان¬ها و نیز بروز مقاومت به حشره کش¬ها محدود شده است. از این رو مطالعه آنزیم¬های گوارشی حشرات و تعیین ویژگی¬های آنها فاکتوری اساسی در فرایند مدیریت تلفیقی آفات می باشد زیرا حشرات گیاهخوار برای تغذیه از گیاه و ایجاد خسارت وابسته به آنزیم¬های گوارشی خود می¬باشند. در این مطالعه برخی ویژگی-های بیوشیمیایی آنزیم¬های آلفا-آمیلاز و پروتئاز تام گوارشی معده میانی لارو سن آخر بید سیب زمینی و اثر مهارکنندگی عصاره پروتئینی برخی از بذرهای غلات روی فعالیت آنزیم¬های ذکر شده، با استفاده از سوبستراهای نشاسته و آزوکازئین مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص شد که آنزیم آلفا-آمیلاز در دمای 40 درجه سانتیگراد و اسیدیته 9 و پروتئاز تام در دمای 45 درجه سانتیگراد و اسیدیته 11 بیشترین فعالیت را دارد. عصاره پروتئینی بذر گندم، رقم¬های mv17 و آذر، تریتیکاله، رقم دانکو و چاودار، رقم سناباد با استفاده از سدیم کلرید 1/0 مولار استخراج شد. تمامی عصاره¬های پروتئینی اثر مهارکنندگی وابسته به غلظت بر روی فعالیت هر دو آنزیم ذکر شده نشان دادند. به این ترتیب که در بالاترین غلظت از عصاره پروتئینی گندم رقم mv17 و رقم آذر، تریتیکاله و چاودار (5/1میلی گرم پروتئین/میلی لیتر) به ترتیب 72/59، 63/50، 98/61 و 42/55 درصد از فعالیت آلفا-آمیلاز کاسته شد و در پایین¬ترین غلظت (0937/0 میلی گرم پروتئین/میلی لیتر) به ترتیب 89/12، 62/17، 91/19 و 62/20 درصد فعالیت مهارکنندگی مشاهده گردید. این در حالی بود که عصاره بذرهای ذکر شده در بالاترین غلظت به ترتیب46/42، 34/49، 80/55 و 82/41 و در پایین¬ترین غلظت 56/16، 88/4، 61/11 و 83/8 درصد آنزیم پروتئاز تام را مهار نمودند. در بررسی مهارکنندگی در ژل پلی آکریل آمید، آنزیم آلفا-آمیلاز و پروتئاز تام به ترتیب در حضور نشاسته 1 درصد و ژلاتین 5/0 درصد بدون استفاده از مهارکننده دو باند تشکیل دادند که در بالاترین غلظت از عصاره¬های پروتئینی، هر دو باند فعالیت آنزیم¬های مذکور، حذف یا از شدت آنها کاسته شد. نتایج نشان داد که عصاره پروتئینی بذر¬های ذکر شده قابلیت کاربرد در تولید گیاه سیب زمینی تراریخت مقاوم به بید سیب زمینی را دارا می¬باشند.
اکرم مقدمی مونقی رضا فرشباف پورآباد
در این مطالعه، برخی ویژگی¬های بیوشیمیایی آمیلاز گوارشی بید مدیترانه¬ای آرد مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که دمای بهینه¬ی فعالیت آمیلاز این حشره حدود0c40 بوده و در اسیدیته¬ی 10 بیشترین فعالیت را دارد. در بررسی اثر مهارکننده¬های آنزیمی، اثر سه رقم اهلی گندم از تیره¬ی گرامینه (تریتیکاله، سیوند و سرداری) و سه گونه¬ی وحشی تیره¬ی گرامینه (چاودار، جو وحشی و یولاف) روی فعالیت آلفا-آمیلاز دو سن آخر لاروی بید مدیترانه¬ای آرد مورد استفاده قرار گرفت. عصاره¬ی پروتئینی بذرها با استفاده از کلرید سدیم 1/0 مولار استخراج شد. نتایج نشان دادند که عصاره¬ی بذور مختلف، اثرات متفاوتی روی فعالیت آنزیم آلفا-آمیلاز حشره دارند و روند مهارکنندگی به صورت وابسته به غلظت می¬باشد. به این ترتیب که در بالاترین غلظت از عصاره¬¬های پروتئینی ارقام سیوند و سرداری (13 میکروگرم پروتئین) و رقم تریتیکاله (16 میکروگرم پروتئین) به ترتیب 08/73، 07/71 و 88/65 درصد در لارو سن پنج و 16/58، 14/42 و 25/50 درصد در لارو سن چهار از فعالیت آنزیم کاسته شد. در پایین¬ترین غلظت از این عصاره¬های پروتئینی، ارقام سیوند و سرداری (812/0 میکروگرم پروتئین) و رقم تریتیکاله (1 میکروگرم پروتئین) به ترتیب 93/19، 8/17 و 26/25 درصد در لارو سن پنج و 78/11، 81/12 و 09/10 درصد در لارو سن چهار از فعالیت آنزیم کاسته شد. هم¬چنین در بالاترین غلظت از عصاره¬های پروتئینی بذور یولاف و جو وحشی (10 میکروگرم پروتئین) و بذر چاودار (5/12 میکروگرم پروتئین) به ترتیب 16/55، 86/44 و 54/70 درصد در لارو سن پنج و 94/48، 31/37 و 2/49 درصد در لارو سن چهار از فعالیت آنزیم کاسته شد. در پایین¬ترین غلظت از این عصاره¬های پروتئینی، بذور یولاف و جو وحشی (625/0 میکروگرم پروتئین) و بذر چاودار (781/0 میکروگرم پروتئین) به ترتیب 74/11، 34/5 و 42/25 درصد در لارو سن پنج و 12/11، 95/7 و 41/8 درصد در لارو سن چهار از فعالیت آنزیم کاسته شد.
صادق اسدالهی علیرضا بندانی
چکیده ندارد.
بیتا مهرابی علی اکبر کیهانیان
شته مومی کلزا brevicoryne brassicae جزو آفات کلیدی کلزا در ایران محسوب می گردد و باعث ایجاد خسارت مستقیم از طریق تغذیه از شیره گیاهی وخسارت غیر مستقیم به وسیله انتقال ویروسهای بیماریهای گیاهی مختلف می گردد. در این تحقیق حساسیت این شته نسبت به سموم اکسی دیمتون متیل، پریمیکارب، کلرپایریفوس متیل، ایمیداکلوپراید، تری کلرفن، پی متروزین و تیا- متوکسام که سموم توصیه شده برای کنترل این آفت می باشند،مورد بررسی قرار گرفت. زیست سنجی به روش غوطه وری برگ در محلول سمی، انجام شد. lc50های به دست آمده برای: ایمیداکلوپراید 134/19، اکسی دیمتون متیل 628/19، پریمیکارب 08/28، تیامتوکسام 255/58، کلرپایریفوس متیل 654/59، پی متروزین800/76 و تری کلرفن 964/ 95 پی پی ام بود. که این نتایج نشان می دهند که ایمیداکلوپراید، اکسی دیمتون متیل و پریمیکارب دارای بیشترین تاثیر روی شته مومی کلزامی باشند.فعالیت استرازی شته مومی کلزا با استفاده از سوبستراهای آلفا و بتا نفتیل استات اندازه گیری شد.نتیجه الکتروفورز ژل برای آنزیم استراز نشان داد که شته مومی کلزا دارای استرازهای کمی می باشد در نتیجه حساسیت زیادی نسبت به حشره کش ها از خود نشان می دهد. فعالیت آنزیم استیل کولین استراز سته مومی کلزا با استفاده از سوبسترای استیل تیوکولین آیوداید اندازه گیری شد.سپس آزمون بازدارندگی استیل کولین استراز توسط حشره کش ها صورت گرفت و میزانi50برای هر حشره کش محاسبه گردید.که نتایج این آزمایشات نشان داد که میزان حساسیت استیل کولین استراز به سموم اکسی دیمتون متیل و پریمیکارب بیشتر از سموم کلرپایریفوس و تری کلرفن می باشد و همین موضوع علت تاثیر بیشتر این سموم می باشد. i50 به دست آمده برای حشره کش های اکسی دیمتون متیل، پریمیکارب، کلرپایریفوس متیل و تری کلرفن، به ترتیب برابر 001/0، 00319/0، 614/62 و 310/84 میکرو مولار بود. نتایج زیست سنجی (lc50) و آنزیم سنجی (i50) نشان می دهد که سازو کار مقاومت مبتنی بر استراز واستیل کولین استراز در شته مومی کلزا مشاهده نشد.
نجمه معتضدیان علیرضا بندانی
مشکلات عمده ناشی از مصرف مداوم سموم شیمیایی روز به روز در حال افزایش است. از جمله آن ها می توان به مقاومت آفات در مقابل این سموم ، اثر منفی روی دشمنان طبیعی و اکوسیستم و در خطر افتادن سلامتی انسان می توان اشاره کرد. کشف ترکیبات جدید که انتخابی عمل کند و دوام کمتری نیز در محیط داشته باشد، هم برای محیط زیست و هم برای مصرف کنندگان مواد غذایی کشاورزی فواید زیادی را به همراه دارد. علاوه بر متابولیت های ثانویه با منشا گیاهی که می توانند منشا حشره کش های جدید باشند، مواد استخراج شده از گیاهان مانند عصاره و اسانس نیز می توانند به عنوان جایگزین مناسب سموم شیمیایی در طبیعت در نظر گرفته شوند. در این میان اسانس های گیاهی طیف وسیعی از فعالیت های زیستی را بر حشرات نشان داده اند. سمیت، بازدارندگی تغذیه و تخم گذاری، دورکنندگی و جلب کنندگی از جمله این فعالیت ها هستند. در این تحقیق سمیت سه اسانس از گیاهان دارویی پونه ,mentha longifolia مریم گلی salvia officialis و مورد myrthus comunis روی سه آفت مهم گلخانه ای، شته مومی کلم brevicoryne brassica l.(hemiptera:aphididae)، تریپس پیازthrips tabaci(thysanoptera: thripidae) و کنه دو نقطه ای(tetranychus urticae: tetranychidae) بررسی شد. lc50، lt50 و ٍ ed50 برای هر سه اسانس تعیین شد. در مورد هر سه آفت اسانس پونه سمیت بیشتری را نشان داد و می توان با تحقیقات بیشتر از آن در کنترل آفات مورد نظر استفاده کرد. آزمایشات بر روی کنه دو نقطه ای نشان داد که از بین 3 اسانس، اسانس پونه بیشترین سمیت ( lc50 معادل082/20 میکرولیتر بر لیتر هوا و بیشتربن دورکنندگی(ed50 معادل 477/147 میکرولیتر بر لیتر هوا )را نشان داد. اسانس پونه در مورد شته مومی کلم بیشترین سمیت و مورد بیشترین دورکنندگی را دارا بود( lc50پونه معادل910/24 میکرولیتر و ed50 مورد معادل555/108میکرولیتر بر لیتر هوا است). تریپس پیاز بیشترین مرگ و میر را در مقابل اسانس پونه با 377/37lc50 = میکرولیتر بر لیتر هوا و بیشترین دورکنندگی را در مقابل اسانس مریم گلی با 399/18 ed50 = میکرو لیتر بر لیتر هوا نشان داد.
حمیده طبسیان سلطان رون
حساسیت دو جمعیت شته پنبه aphis gossypii جمع آوری شده از روی دو میزبان پنبه و خربزه در مزارع تربت جام به حشره کشهای پی متروزین، اکسی دیمتون متیل ، ایمداکلوپراید و پریمیکارب در شرایط انکوباتور (دمای22 ± 20درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5 ± 55 درصد و دوره نوری 16 روشنایی و 8 ساعت تاریکی) بررسی شد. آزمایش های زیست سنجی به روش غوطه وری برگ صورت گرفت. میزان lc50 برای حشره کشهای مذکور به ترتیب 452 پی پی ام،1810 پی پی ام، 209 پی پی ام و 1427 پی پی ام در جمعیت شته پنبه جمع آوری شده از روی پنبه و برای جمعیت جمع آوری شده از روی خربزه به ترتیب 625 پی پی ام، 523 پی پی ام، 125پی پی ام و 688 پی پی ام بود. بر پایه مقادیر lc50 ، جمعیت پرورش یافته روی خربزه، 1/6برابر حساس تر به ایمداکلوپراید، 2/7 برابر حساس تر به پریمیکارب، 3/5 برابر حساس تر به اکسی دیمتون متیل و 1/4 برابر مقاوم تر به پی متروزین بود. حشره کش کونفیدور در کمترین غلظت، بیشترین تاثیر را در کوتاه ترین زمان از خود نشان داد و حشره کش پی متروزین کمترین تاثیر را داشت. فعالیت استرازی در جمعیت شته پنبه، هنگامی که از آلفا نفتیل استات بعنوان سوبسترا استفاده شد، 1/6 برابر جمعیت شته جالیز بود و زمانی که از سوبسترای بتا نفتیل استات استفاده گردید، این نسبت 1/3 بود. تفسیر عکسهای حاصل از الکتروفورز بیانگر این مطب بود که شته پنبه دارای استرازهای فراوانتری نسبت به شته جالیز بوده، لذا با انجام سم زدایی بیشتر، حساسیت کمتری نسبت به حشره کش ها از خود نشان می دهد. آزمون بررسی پی اچ نشان داد که پی اچ 7 بهترین محیط را برای فعالیت استرازهای شته پنبه بوجود می آورد. نتایج نشان دادند که نسبت غیر حساس شدن آنزیم استیل کولین استراز شته پنبه نسبت به شته جالیز در مورد حشره کش های اکسی دیمتون متیل و پریمیکارب به ترتیب 3/4 و 1/3 برابر بود. این نتایج دلایل محکمی برای برتری نسبی بسیار زیاد حساسیت شته خربزه نسبت به شته پنبه به این دو حشره کش، به ویژه متاسیستوکس بود.