نام پژوهشگر: فاطمه طباطبائی
فاطمه طباطبائی جلال مرامی
پایان نامه حاضر با عنوان «اسلوب تأکید غیرمصطلح در علم نحو با نمونه های قرآنی» به ذکر تأکیدهای مصطلح و شرح و بررسی آنها پرداخته و سپس مواردی را که در علم نحو دلالت بر تأکید دارند ولی به طور رسمی و جداگانه معرفی نشده اند توضیح می دهد و تحلیل می نماند؛ علاوه بر این، در هر مبحث (مصطلح یا غیرمصطلح) نمونه های نحوی و شواهدی از قرآن کریم نیز ذکر می شود. ب- مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: در این پایان نامه از منابعی مانند: حاشیه الصّبان از صبّان، المفصل فی النحو از زمخشری و النحو الوافی از عباس حسن، البهجة المرضیة از سیوطی، أوضح المسالک و شرح قطر الندی و بل الصّدی از ابن هشام و غیره استفاده شده است. همچنین سعی شده است به سؤالهایی نظیر: ساختار تأکیدهای غیراصطلاحی چگونه است؟ آیا بازگشت آنها به تأکیدهای مصطلح است؟ و به چه اسلوبی از اسلوبهای تأکید مصطلح بازمی گردند؟ پاسخ داده شود. پ- روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: این تحقیق به شیوۀ کتابخانه ای است؛ داده های علم نحو در کتابهای مختلف نحوی جمع آوری و از جهت تأکید بررسی شده اند؛ پایان نامه هفت فصل را دربرمی گیرد؛ فصل اول به تأکیدهای مصطلح در علم نحو می پردازد؛ فصل دوم آنچه را که در بخش مرفوعات به تأکید مربوط می شود بررسی می کند که عبارتند از خبر دادن با موصولات، ضمیر شأن، ضمیر فصل، بازگشت ضمیربه جملۀ بعد از آن؛ فصل سوم مواردی از منصوبات را که جزء تأکید محسوب می شوند تحلیل می کند، مثل: حال، تمییز، استثناء و غیره؛ فصل چهارم شامل دو بخش اضافۀ لفظ به خودش و حروف جر می باشد؛ فصل پنجم توابع،واز آن نعت، بدل و عطف بیان را بررسی می کند؛ در فصل ششم افعال و جملاتی که به گونه ای به تأکید مربوط می شوند از جمله قسم، جمله معترضه، کان و غیره مورد بررسی قرار گرفته اند؛ و فصل هفتم به برخی از مواردی که از قوانین و معیارهای نحوی برای جلب توجه مخاطب و التفات او به سخن خارج شده اند مانند، نعت مقطوع، تغییر اعرابی و «واو» بین موصوف و صفت می پردازد. ت- نتیجه گیری و پیشنهادها: پس از بررسی مباحث می توان به سه نتیجه رسید: 1. در علم نحو مباحثی وجود دارد که تأکید درآنها به شیوه تکرار است، مثل بدل، به دلیل آنکه بدل در حکم مبدل منه است و اگر مبدل منه حذف شود می توان بدل را به جای آن قرار داد و در معنای جمله خللی وارد نمی شود. پس بدل تکرار مبدل منه است و اگرچه این تکرار لفظی نیست ولی یک معنا با دو لفظ ذکر می شود. 2. در علم نحو مواردی وجود دارد که کلام از قانون نحوی و معیاری که ذهن خواننده یا شنونده بر اساس آنچه که در کتابهای نحوی وارد شده است عادت کرده است خارج می شود، و این خروج انگیزه ای برای توقف و توجه شنونده به کلام و سوق دادن او به جستجو برای یافتن علت و سبب است که در نهایت سخن در جان او واقع شده و تأثیر می گذارد و تأثیر و تمکین کلام نیز هدف اصلی تأکید است. 3. مواردی وجود دارد که خود بر تأکید دلالت می کنند و یا اگر در اسلوب خاصی قرار گیرند به معنای تأکید به کار می روند، مانند اسلوب قسم که برای تأکید جمله خبری بعد از خود به کار می رود و یا حروف جر زائد که تأثیری جزء تقویت و تأکید در کلام ندارد. تأکید میدان وسیعی دارد که در هر علمی به شیوه های مختلف ذکر می شود و به علم نحو اختصاص ندارد و جا دارد که محققین به آن بپردازند و مواضع آن را تبیین کنند.