نام پژوهشگر: اکبر حاجیزاده
فائزه خسروی ولی الله دبیدی روشن
هدف این پژوهش مطالعه تاثیر 4 هفته بی تمرینی و تمرین مجدد به دنبال 8 هفته تمربن تداومی بر برخی شاخص های هموستازی در موش های صحرایی بوده است. به همین منظور 56 سر موش صحرایی با شرایط وزنی و سنی مشابه (وزن 5±296 گرم و سن 3 ماه) انتخاب و به طور تصادفی به گروه های تمرینی وکنترل (زیر گروه های مربوطه شامل سطوح پایه، مرحله بی تمرینی، مرحله تمرین مجدد) و همچنین گروه تمرینی جدید تقسیم شدند. پروتکل تمرینی ابتدا به مدت 8 هفته و هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. سپس پروتکل بی تمرینی برای مدت 4 هفته و پس از آن پروتکل 4 هفته ای تمرین مجدد اجرا شد.آنگاه خون گیری پروتکل های بی تمرینی و تمرین مجدد در سطوح پایه به دنبال 12 تا 24 ساعت ناشتایی در 3 مرحله با شرایط مشابه انجام گرفت. فیبرینوژن و aptt به ترتیب به روش های clauss و زمان لخته شدن پلاسما بر حسب ثانیه و pai-1 و t-pa نیز به روش elisa اندازه گیری شدند.داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی lsd و t مستقل و برای بررسی تغییرات شاخص های هموستازی بین سه گروه در مرحله تمرین مجدد نیز از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح p≤0/05 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بی تمرینی باعث افزایش قابل توجه مقادیر فیبرینوژن و کاهش غیر معنی دار درaptt شد که این تغییرات در گروه کنترل مشهودتر بوده است. تمرین مجدد 4 هفته ای نیز باعث کاهش قابل توجه فیبرینوژن شد، در حالی که تغییر قابل توجهی در مقادیر aptt ایجاد نکرد. از سوی دیگر 4 هفته بی تمرینی باعث افزایش pai-1 و کاهش t-pa شد اما تمرین مجدد باعث مهار این افزایش شده است. با توجه به ابن نتایج می توان گفت بی تمرینی می تواند بر اثرات مطلوب ناشی از تمرین بر دستگاه انعقادی تاثیر بگذارد، به علاوه تمرین مجدد تاثیر اندکی به ویژه در دستگاه انعقادی می گذارد.
فاطمه صغری ملکی ولی الله دبیدی روشن
هدف این پژوهش بررسی اثرات حاد و مزمن یک دوره تمرین استقامتی فزاینده بر برخی شاخص های دستگاه هموستازی موش های صحرایی نرجوان نژاد ویستار بود. به همین منظور، 48 سر موش صحرایی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل و زیر گروه های مربوطه تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت پیشرونده) تمرین دویدن روی نوارگردان را اجرا کردند. گروه تمرین وامانده ساز نیز دویدن روی نوار گردان بدون شیب را به صورت 5 دقیقه دویدن با سرعت 20 متر در دقیقه، 10 دقیقه دویدن با سرعت 25 متر بر دقیقه و سپس با سرعت 30 متر بر دقیقه تا رسیدن به واماندگی در قبل و پس از 8 هفته تمرین اجرا کردند. خون گیری به دنبال 12 ساعت ناشتایی شبانه، در چهار مرحله پایه، وامانده ساز اولیه ، بعد از 8 هفته تمرین و وامانده ساز ثانویه انجام شد. برای آنالیز آزمایشگاهی مقادیر فیبرینوژن و aptt از روش انعقادی و برای t-pa، pai-1 از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه در اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبیlsd در سطح 0/05 ≥p تحلیل شد. نتایج نشان داد که آزمون های وامانده ساز باعث کاهش مقادیر فیبرینوژن و t-pa و aptt و افزایش مقادیر pai-1 شده است. از سوی دیگر، 8 هفته تمرین استقامتی نیز باعث کاهش پاسخ مقادیر فیبرینوژن و aptt گروه تمرینی به دنبال یک پروتکل وامانده ساز در گروه تمرینی شده است. به علاوه، تغییرات ناشی از آزمون وامانده ساز مقادیر فیبرینوژن و aptt در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل نیز معنادار بوده است. همچنین 8 هفته تمرین استقامتی تغییر معناداری در مقادیر استراحتی aptt و t-paو غیر معناداری در فیبرینوژن و pai-1 در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد کرده است. بر اساس این یافته ها می توان گفت یک جلسه تمرین وامانده ساز باعث تحریک فرایند انعقاد می شود و انجام تمرین استقامتی با شدت متوسط می تواند تاثیر مطلوبی بر خرابی ناشی از تمرینات حاد روی دستگاه هموستازی بگذارد و از بروز حوادث ترومبوزی پیشگیری نماید.