نام پژوهشگر: محمدجعفر پاکسرشت
محمدحسین حیدری محمدجعفر پاک سرشت
هدف این رساله معرفی خودگردانی فردی به مثابه یک هدف تربیتی و بررسی زمینه ها و جایگاه آن در تعلیم و تربیت ایران بوده که عمدتاً با استفاده از روش تحقیق«تحلیلی- انتقادی» انجام شده است. در بخش اول رساله، مسأله اصلی این است که ایده خودگردانی فردی با دو واکنش متفاوت از سوی صاحبنظران تربیتی روبرو شده است: طرفداران خودگردانی آنرا هدفی مثبت ارزیابی کرده که توانایی انتخاب مستقل را در فرد ایجاد می کند، درحالیکه مخالفان آن بر این باورند که در نظر گرفتن خودگردانی فردی به عنوان هدفی تربیتی می تواند منجر به جدایی فرد از جامعه شود. برای تبیین این مسأله، پس مطالعه روندهای تاریخی موثر بر شکل گیری این ایده و بازشناسی مفاهیم و درجات مختلف آن، چنین نتیجه گیری شده است که منشاء بسیاری از اختلاف نظرها درباره این ایده به تعدد مفاهیم و درجات خودگردانی بر می گردد. در این رساله به منظور ارائه الگویی متناسب از خودگردانی فردی، مدل «خودگردانی عقلانی حداقلی» به مثابه الگویی که با ماهیت تعلیم و تربیت به ویژه تربیت اسلامی سنخیت بیشتری دارد، معرفی گردید. در مبحث راهکارهای عملی تربیت فرد خودگردان، نیز بر این نکته مهم تأکید شد که برای نیل به این هدف، آموزش مستقیم کارساز نیست بلکه با زمینه سازی مناسب، می توان شرایط ایجاد این توانایی را مهیا ساخت. در بخش دوم، پس از مطالعه تاریخ اجمالی تعلیم و تربیت ایران از عهد باستان تا انقلاب مشروطه و بررسی اهداف رسمی تعلیم و تربیت ایران، این نتیجه حاصل شد که در تاریخ تعلیم و تربیت ایران، ایجاد روحیه اطاعت و فرمانبرداری بیش از تربیت افراد مستقل و خودگردان مورد توجه بوده است و گرچه در اهداف رسمی تعلیم و تربیت از زمان مشروطه تا عصر حاضر میزان توجه به هدف خودگردانی فردی رشد یافته است اما با توجه به نتایج تحقیق میدانی انجام شده در این رساله، می توان نتیجه گرفت که در تعلیم و تربیت ایران، هدف خودگردانی فردی چنان که باید در حوزه عمل تحقق نیافته است.