نام پژوهشگر: همایون حاج محمدحینی
نجیبه رحمانی فتانه محمودی
هنر دینی با قرن ها سابقه در ایران در دوره قاجار جای خویش را به هنر مذهبی می دهد؛ این تغییر بزرگ نه چون همیشه در هنر رسمی و درباری که در هنر عامیانه تجسد می یابد. تغییر بستر اجتماعی هنر، برخاسته از روح ملتهب دوره ی قاجار است. ایران قاجاریه، نسبت به ادوار پیش از خود، ایران دیگری بود؛ پر از اشتیاق مردم برای دست یابی به آزادی، برابری، عدالت و غیره. این اشتیاق در زیر پوست اجتماع، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و هنر رسوخ کرد؛ تا قشر عامی در هر عرصه ی به شکل جدی اولین ها را تجربه کند. از این رو هنر عامیانه اولین حضور جدی خود را در قالب هنرهای عامیانه ی چون نقاشی قهوه-خانه ای، نقاشی پشت شیشه، نقاشی بقاع متبرکه، آزمود. محتوای هنر عامیانه، سرشار از مضامین مذهبی است؛ مضامینی که هم از شوق و اشتیاق مذهبی سرچشمه گرفته است و هم از روح سمبولیک مبارزه خواهی که در شکل ترسیم اولیایی چون امام حسین(ع)-اسوه ی مبارزه با ظلم- برمی خاست. این پایان نامه برآن است که با توجه به نظریه بازتاب، به بررسی مذهب در هنرهای عامیانه بپردازد؛ براساس نظریه بازتاب، هنرها، آینه ی دوران خویش می باشند و آن را بازمی تابانند؛ این امر در هنرهای عامیانه دوره قاجار که ارتباط تنگاتنگی با تحولات عصر خویش دارند–بخصوص در بخش مضامین مذهبی- مشهود می باشد. با مطالعه شباهت های ساختاری و مضمونی آثار هنرمندان مختلف به این هدف نزدیک شده؛ بعلاوه با بررسی زندگی هنرمندان طبقه عامه و ارتباط آنان با طبقه خودشان، به شناخت جهان بینی ها و نگرش آنان و هم سلکانشان دست یافته. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که هنرمندان عامیانه، کارگزاران ایدئولوژی طبقه خویش هستند که با کمک هنر آن را نمایش می دهند.