. برای هدایت الکتریکی خاکبه فرکانس و اثر آن توجهی نشده است و عملیات اندازه گیری نقطه ای و طولانی است.در تحقیق حاضربا یک آنتن دیپل که به صورت افقی،موازی و نزدیک خاک قرار گرفته است استفاده شده و در یک بازه فرکانسی10 تا 25 مگاهرتز که مربوط به رنج مناسب آنتن دیپل حاضر است، بررسی ها را انجام می دهیم

با توسعه سیستم های مخابراتی و نیاز به آنتن هایی با ابعاد کوچک، خواص چند بانده و بهره بالا، آنتن های مایکرواستریپ با توجه به مزیت های مختلف آن از جمله وزن و هزینه کم و قابلیت مجتمع سازی با مدارات مجتمع مایکروویو بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. از این رو طراحی آنتن هایی با ساختار مناسب، نحوه تغذیه و پلاریزاسیون بهینه از جمله مسائلی است که در یک طراحی مناسب باید مد نظر طراحان قرار گیرد. هدف از این تحقیق بررسی (آنالیز یا سنتز) یک نمونه از آنتن مایکرواستریپ با شکاف u شکل برای کار در فرکانس 5/3 گیگاهرتز است که مناسب برای کاربرد های wimax می-باشد. کار اصلی که در این پژوهش انجام گرفته است عبارت است از پیدا کردن ابعاد و مکان هندسی بهینه شکاف u شکل بر روی پچ طوری که خصوصیات تشعشعی مورد نظر حاصل گردد.

در کانال های بی سیم به دلیل وجود پارامتر هایی نظیر محوشدگی و نویز، عملکرد کانال در طول زمان تغییر می کند. در چنین شرایطی ارسال سیگنال ها بدون درنظر گرفتن ویژگی های لحظه ای کانال نتایج مطلوبی را به دنبال ندارد. یکی از اقداماتی که باید در راستای بهبود کارایی این شبکه ها صورت بپذیرد تخصیص بهینه توان به هر یک از زیرکانال ها متناسب با شرایط آن زیرکانال است. سیستم های چند آنتنی در مخابرات بی سیم کمک می کنند تا با ایجاد چند زیرکانال موازی ظرفیت کانال افزایش یابد. استفاده از الگوریتم تخصیص بهینه توان واترفیلینگ در شبکه های بی سیم چند آنتنی مبتنی بر رله موضوع مورد بررسی در این پروژه است. در این پژوهش با در نظر گرفتن یک شبکه شامل یک فرستنده، یک رله و یک گیرنده که هریک دارای چند آنتن هستند الگوریتم واترفیلینگ در چند حالت مختلف اجرا شده است. نتایج نشان می دهد پیاده سازی این الگوریتم یک مرحله در فرستنده و یک مرحله در رله، موجب بهبود ظرفیت کانال می شود.

شبکه رادیوی شناختگر به دنبال ارائه روشی در جهت استفاده بهینه از طیف فرکانسی است. چند روش برای استفاده از رادیوی شناختگر وجود دارد. در روش زیرگستر، ارتباط بین کاربران ثانویه در حضور کاربران اولیه، همزمان و بر روی یک طیف فرکانسی یکسان و همچنین با تضمین اینکه تداخل حاصل از یک سطح آستانه بیشتر نباشد، امکانپذیر میباشد. در این پایاننامه با آگاهی از اینکه تعداد کاربران تخصیص یافته در روش روگستر بیشتر میباشد، روش زیرگستر به دلیل مزایای آن در سهولت پیادهسازی استفاده شده است. همچنین قدرت با?ی مخابرات مشارکتی در حل مشکل توان کم ارسالی و محدوده پوشش کم مدل زیرگستر به دلیل شرط دمای تداخل منجر به معرفی شبکههای شناختگر مبتنی بر رله شده است. اخیراً روش شکلدهی پرتو با بهینه کردن توان ارسالی گرههای میانی برای کم کردن تداخل پیشنهاد شده است.

کنترل توان در شبکههای سلولی بیسیم بدلیل محدودیت منابع انرژی و همچنین بالا رفتن تداخل ناشی از بالا بردن توان و تاثیر غیر رضایت بخش آن بر برون دهی سیستم، قابل توجه است و باید مدیریت گردد. ازطرفی کنترل توان در پاسخ گویی به نیاز روز افزون به نرخ ارسال داده بالا در شبکه های بیسیم داده نقشی مهمی را ایفا میکند. بالا بردن برون دهی بسیار وابسته به مدیریت تداخل است. کنترل توان هم از دید کاربر و هم از دید سیستم تعریف می شود: از دید کاربر با هدف حفظ کاربر با حداقل برون دهی قابل پذیرش صورت می پذیرد در حالیکه از دید سیستم بمنظور بیشینه کردن مجموع برون دهی سیستم است. در این پایان نامه هدف ما بهبود الگوریتم dtpc که تلفیقی از دو الگوریتم opc و tpc است، تعریف شد و در نهایت و پس از انجام شبیه سازی های انجام شده به این نتیجه رسیدیم که الگوریتم dtpc به مقدار زیادی الگوریتم های کنترل توان موجود را بهبود بخشید و نه تنها در مقایسه با opc حداقل sir قابل پذیرش را برای تمام کاربران تضمین کرد بلکه در مقایسه با tpc برون دهی سیستم را نیز بطور قابل توجهی افزایش داد. به علاوه همان گونه که در الگوریتم opc با افزودن شرط محدودیت توان شرایط بطور قابل توجهی بهبود یافت می توان این شرط محدودیت توان که ما را به شرایط عملی نیز نزدیک تر می کند به روی الگوریتم dtpc اعمال نمود و آن را بهبود بخشید .

تقریبا از زمان پیدایش یکی از نمادهای برجسته قرن بیستم، یعنی خودرو، دانشمندان و مهندسان در حال شناخت و بازتولید الگوهای تحرک خودرویی هستند. این تلاش ها با عمومیت خودروهای شخصی و بروز اولین ترافیک قابل تامل تر شدند. در اواسط قرن بیستم، یک دامنه تحقیقات جدید بنام تئوری ترافیک، با هدف درک ارتباط بین سرعت، جریان و چگالی ترافیک برای یک برآورد کارآمد از زیرساخت های حمل ونقل و برای کمک به حل مشکلات ترافیک مطرح شد. تقریبا در همان زمان نماد دیگری از قرن بیستم یعنی کامپیوتر ظاهر شد و دامنه تحقیقات جدیدی با نام شبکه های کامپیوتری و اینترنت مطرح شد. تحرک در آن زمان با توجه به تعداد و سایز کامپیوترها حاشیه ای محسوب می شد، اما با کوچک شدن پردازنده ها و پیدایش منابع سیار انرژی، این شبکه ها توجه زیادی را به خود جلب کردند

شبکه های همتا به همتا با توجه به مقیاس پذیری بالا و تحمل پذیری خطای بیشتر نسبت به روش های دیگر توزیع محتوا، از قبیل سرویس گیرنده/سرویس دهنده و چندپخشی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. در این پایان نامه جریان سازی ویدیو، که بیش از نیمی از ترافیک شبکه ی اینترنت امروزی را به خود اختصاص داده است، را بر روی این شبکه ها مورد بررسی قرار داده ایم. یکی از تکنیک های موثری که کیفیت سرویس جریان سازی ویدیو را در شبکه های همتا به همتا افزایش می دهد، جریان سازی محلی است. بدین معنی که تبادل تکه های ویدیو میان همتاها با اولویت مجاورت بیشتر میان آنها صورت گیرد و ترافیک به صورت محلی جریان یابد. هدف ما ارائه ی معیار جدیدی جهت سنجش میزان مجاورت همتاها، جهت زمان بندی سمت گیرنده، تحت عنوان "فاصله ی دریافت" است که برابر مدت زمان دریافت اطلاعات از گره ی همسایه ای خاص می باشد.