نام پژوهشگر: سعید حیادخت
سعید حیادخت مجید وزیری
نهاد مسئولیت به معنی تعهد شخص بر رفع ضرری که به دیگری وارد کرده است متکی به توانایی های تکلیف پذیری و قدرت انتخاب بشر در انجام کارهاست. فی الواقع مسئولیت و به عبارتی الزام به ترمیم و جبران خسارت وارده به دیگران ضمانت اجرایی نقض و تخلف از قواعد اخلاقی مذهبی و اجتماعی است بنابراین مسئولیت کیفری عبارت است از التزام شخص مکلف به پاسخگویی آثار و نتایج زیانبار فردی و اجتماعی جرمی که انجام داده است لذا مسئولیت کیفری از ارتکاب جرم نشات گرفته شده است و زمانی تحقق می یابد که کسی با قصد واراده آزاد مرتکب اعمالی شود که قانوناً جر شناخته شده اند در این رابطه یکی از موارد رافع مسئولیت و یا به نوعی علت موجهه در بروز رفتاری که در شرایط عادی متضمن مسئولیت است بررسی جوانب وحیطه عمل قاعده احسان است مقصود از این قاعده این است که هر گاه شخصی به انگیزه خدمت و نیکوکاری به دیگران موجب وارد شدن خسارت به آنان شود اقدامش مسئولیت آور نیست و شخص محسن ضامن شناخته نمی شود آنچه کاه از عموم احسان و کلی بودن قاعده فهمیده می شود احسان هم دفع ضرر را شامل می شود و هم جلب منفعت را زیرا مفاد قاعده احسان یک حکم عقلی است و امور عقلی تخصیص پذیر نیستند لذا هم جلب منفعت نسبت به شخص احسان است و هم دفع ضرر چه بسا بعضی اوقات در نظر عرف دفع ضرر بیشتر مصداق احسان و قرار می گرد تا جلب منفعت مثل نجت انسان از مرگ و هلاکت حضور این قاعده به متون فقهی اختصاص ندارد بلکه در متون حقوقی و قوانین موضوعه نیز حضوری ملموس دارد ماده 306 قانون و مواد 341 343 345 355 از قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 و ماده 509 و 510 قانون مجازات اسلامی 1392 ناظر به این قاعده است و می توان گفت یکی از نوآووری جدیدی در قانون قانون مجازات اسلامی سال 1392 توجه به قاعده احسان در قالب حقوی مشخص می باشد لذا با توجه به اهمیت این موضوع در فقه اسلامی و به تبعیت از آن در قانون مجازات اسلامی 1392 که در قالب حقوق مشخص و در طی دو مواد مورد توجه قرار گرفته است این موضع در این تحقیق از ابعاد فقهی حقوقی و نظری مورد مطالعه قرار گرفته است