این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مهارت ارتباطی و رضایت زناشویی زنان پلیس انجام شده است که پژوهشی از نوع همبستگی می باشد.جامعه آماری شامل کلیه زنان پرسنل نیروی انتظامی تهران بزرگ وحجم نمونه 300 نفر از این جامعه می باشد که بصورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.با استفاده از روش رگرسیون و همبستگی پیرسون به تحلیل داده ها پرداخته شده است، یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مهارت ارتباطی و رضایتمندی زناشویی زنان پلیس رابطه معنادار وجود دارد. با توجه به تحلیل یافته ها بوسیله رگرسیون و همبستگی پیرسون ، بین مولفه های مهارت ارتباطی (مهارت کلامی، مهارت شنود، مهارت بازخورد) و رضایتمندی زناشویی زنان پلیس رابطه مثبت معنادار وجود دارد.

چکیده هدف از این تحقیق « بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با انگیزش شغلی دبیران دبیرستانهای دولتی دخترانه شهر تهران » بود که سوال اصلی پژوهش_آیا بین اطلاعاتی که مربوط به فرهنگ سازمانی و انگیزش شغلی در جامعه آماری بدست می آید رابطه وجود دارد ؟_ به همین امر اختصاص داده شده است. جامعه آماری عبارت بوده از کلیه دبیران دبیرستانهای دولتی دخترانه شهر تهران که نمونه ای بالغ بر 375 نفر از معلمان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای سهمیه ای از این جامعه انتخاب شده است. تحقیق حاضر از نظر نوع توصیفی است و با توجه به سوال تحقیق (مساله ) که در پی پاسخگویی به این سوال است که آیا بین اطلاعاتی که مربوط به فرهنگ سازمانی و انگیزش شغلی در جامعه آماری رابطه وجود دارد و محقق نوع رابطه مثبت منفی را با محاسبه همبستگی تعیین نموده است لذا از روش همبستگی سود جسته است . ابزار جمع آوری اطلاعات علاوه بر روش کتابخانه ای از روش میدانی و استفاده از پرسشنامه محقق ساخته نیز بوده است. از توصیف وتحلیل داده ها ، از آمار توصیفی و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره سود جسته است . نتایج نشان داده اند که بین فرهنگ سازمانی و انگیزش شغلی دبیران همبستگی بالایی به صورت مستقیم وجود دارد و نیز در تبیین مولفه های انگیزش شغلی ؛ عواملی همچون الگو های ارتباطی، هویت سازمانی، سیستم پاداش ، انسجام و یکپارچگی در سازمان و نیز سیستم کنترل نقش تبیین کننده تری داشته اند. کلید واژه: فرهنگ سازمانی، انگیزش شغلی، دبیرستان های دخترانه، دبیران شهر تهران

چکیده کلی هدف از انجام این پژوهش رابطه ویژگی های شخصیت وسبکهای تفکر در دانش آموزان دختر دبیرستانی در سطح منطقه 6 آموزش و پرورش تهران می باشد . 5 فرضیه در این پژوهش مطرح شده است.جامعه اماری کلیه دانش آموزان دختر که در سال آخر متوسطه در مدارس منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 89-90 در حال تحصیل می باشند. نمونه گیری تصادفی از طریق پرسشنامه سبک تفکر استرنبرگ و واگنر و پرسشنامه نئو فرم کوتاه وتجدید نظر شده(مک گری و کاستا )می باشد . به توصیه استاد راهنما روایی و اعتبار تست از بین 30 ارزیابی شد و مورد تائید قرار گرفت. حجم نمونه با توجه به کل آمار دانش آموزان 306 نفر برآورد شد که در سه رشته دبیرستانی علوم انسانی علوم تجربی و ریاضی مشغول به تحصیل می باشند . پژوهش از نوع همبستگی و ازنتایج آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از میانگینها و نمودارها وجداول توصیفی و از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه و سپس آزمونهای تعقیبی توکی به مقایسه و استنباط و تجزیه وتحلیل پرداخته شد .و در نهایت نتایج بدست آمده موئد آن است که ویژگی شخصیت توان پیش بینی سبک تفکر را داراست.یعنی از روی ویژگی شخصیت و سبک تفکر دانش آموزان می توان گرایش به رشته تحصیلی مورد علاقه او را پیش بینی کرد بدین ترتیب که با توجه به 5 فرضیه حاضر در این پژوهش یعنی سه سبک کارکردی تفکر که از بین 13 سبک تفکر توسط پژوهشگر انتخاب گردید و هر کدام ازاین سه سبک کارکردی یعنی قانونگذار قضاوتی و اجرایی با 8 سوال در تست برای هر یک از پارامتر ها ,در مجموع24 سوال با مقیاس لیکرت از 1 تا 7( کاملا موافقم تا کاملا مخالفم)نمره گذاری شد .همچنین برای 5 ویژگی شخصیت برونگرا,دلپذیر ,با وجدان,انعطاف پذیر,روان نژندهر کدام در تست نئو 12 سوال در مقیاس لیکرت از 1تا5 و دامنه نمره ها از صفر تا 48 است0در مجموع 60 سوال).که پس از بدست آوردن شاخص های توصیفی میانگین و انحراف استاندارد در سه رشته تحصیلی و مقایسه میانگینها در مورد سبک تفکر سبک اجرایی بیشترین مقدار ,و در مورد ویژگی شخصیت برونگرایی بیشترین و روان نژندی کمترین میانگین راداراست که در تبیین فرضیه ها بطور گسترده در این تحقیق پرداخته شده است.

هدف تحقیق: بررسی رابطه بین رضایت شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان شهرداری منطقه 15 تهران از دیدگاه خود آنها در سال 1390 می باشد. جهت انجام تحقیق نمونه ای شامل تعداد 116 نفر از کارکنان مرد استخدام رسمی با تحصیلات دیپلم و بالاتر منطقه 15 شهرداری تهران بر حسب جدول کرچسی و مورگان، که به شیوه تصادفی طبقه ای نسبتی چند مرحله ای انتخاب گردید. این تحقیق از نوع توصیفی است و از روش زمینه یابی یا پیمایشی سود جسته است. برای اندازه گیری از دو پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه اول مربوط به سنجش رضایت شغلی کارکنان در پنج بعد (ماهیت کار، حقوق و مزایا، ارتباطات بین همکاران، ارتقاء شغلی و رضایت از سرپرست) و پرسشنامه دوم مربوط به سنجش خلاقیت سازمانی کارکنان (پرسشنامه خلاقیت تورنس). برای تحلیل داده ها، در بخش توصیف داده ها از آماره های توصیفی همچون، فراوانی، میانگین، انحراف معیار،چولگی و کشیدگی استفاده شده و در بخش آزمون فرضیات و داده ها از آماره های آزمون استقلال خی دو، آزمون کالموگروف اسمیرنف و آزمون کروسکال والیس استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین رضایت شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان در جامعه آماری مورد نظر رابطه معنادار وجود دارد. یعنی با افزایش رضایت شغلی خلاقیت کارکنان افزایش می یابد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از آنست که در مجموع، کارکنان در جامعه آماری مورد نظر با میانگین اکتسابی 2.93 از 5 در حد متوسط از شغل خود رضایت دارند و با میانگین اکتسابی 3.24 از 5 دارای حد متوسطی از خلاقیت می باشند.

بسمه تعالی دانشگاه آزاد اسلامی : واحد تهران مرکزی دانشکده : روانشناسی و علوم اجتماعی ××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××× کد شناسایی پایان نامه : 10121212892019 نام واحد دانشگاهی: تهران مرکزی کد: 101 عنوان پایان نامه: بررسی رابطه بین توانمندسازی کارشناسان واستقرار مدیریت کیفیت جامع ( tqm ) در بخش ستادی وزارت آموزش و پرورش از دیدگاه کارشناسان آن وزارتخانه تاریخ شروع پایان نامه: 30/11/1389 تاریخ اتمام پایان نامه: 26/8/1390 نام ونام خانوادگی دانشجو: صادق طیبی شماره دانشجویی: 88064980900 رشته تحصیلی: مدیریت آموزشی (علوم تربیتی) استاد /استادان راهنما: دکتر مصطفی عسکریان استاد/استادان مشاور: دکتر محمود جمالی آدرس : کرج- خ.فرهنگیان- کوچه ساحل- پلاک 10 –واحد11 تلفن : 2706862 چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): به منظور غلبه برشرایط نامطمئن پیچیده و پویا تنها راهی که پیش روی سازمان ها قرار دارد،داشتن نیروی انسانی توانمندی است که بتواند محصول یا خدمتی با کیفیت ارائه دهد. بنابراین در این تحقیق به :"بررسی رابطه بین توانمندسازی کارشناسان واستقرار مدیریت کیفیت جامع(tqm)در بخش ستادی وزارت آموزش و پرورش از دیدگاه کارشناسان آن وزارتخانه"،پرداخته شده است.اما به منظورپاسخ یابی به سئوال تحقیق ؛ چه رابطه ای بین توانمندسازی کارشناسان واستقرار مدیریت کیفیت جامع در بخش ستادی وزارت آموزش پرورش،وجود دارد؟از دو پرسش نامه های موجود : توانمندسازی و مدیریت کیفیت جامع،استفاده گردید. جامعه آماری در این تحقیق 140 نفراز کارشناسان و حجم نمونه طبق جدول کرجسی و مورگان 103 نفر تعیین شد.. این تحقیق از روش همبستگی سود جسته است و روش نمونه گیری تحقیق ؛ تصادفی طبقه ای نسبی.با این حال 99 پرسش نامه جمع آوری و تحلیل داده ها( که بوسیله نتایج تحلیل آمارتوصیفی وآمار استنباطی ونیز نرم افزارspss ) نشان داد که همبستگی ما بین متغیرها مثبت و معنا دارr = 0/70) ) بوده و ضریب تعیین 50 درصد 50 % ) = v) تعیین شد. برای محاسبه همبستگی فرضیه اصلی و تمامی فرضیه های فرعی از همبستگی پیرسون استفاده شد. (این چکیده به منظور چاپ در پژوهش نامه دانشگاه تهیه شده است) نظر استاد راهنما برای چاپ در پژوهش نامه دانشگاه مناسب است ? تاریخ وامضا: مناسب نیست?

هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی دبیران دبیرستان های نظری دخترانه دولتی منطقه 18 شهر تهران است. جامعه ی آماری شامل کلیه دبیران دبیرستان های نظری دخترانه دولتی منطقه 18 شهر تهران (730 نفر) می باشد.نمونه تحقیق 250نفر و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبتی تعیین شده است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و ابزار تحقیق پرسشنامه کیفیت زندگی کاری (پایایی78/0) براساس الگوی والتون و پرسشنامه تعهد سازمانی (پایایی 89/0) آلن و مایر می باشد. به منظورتجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی وآمار استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن و t در گروه های مستقل) استفاده شده است. نتیجه این تحلیل نشان داد که رابطه مثبت و معنا داری بین کیفیت زندگی کار و تعهد سازمانی دبیران دبیرستان های نظری دخترانه دولتی منطقه 18 شهر تهران وجود دارد. همچنین بعد جوسازمانی (rho=0/47) بیشترین ارتباط و بعد توسعه ی قابلیت های انسانی (29/0= rho) کمترین ارتباط را با تعهد سازمانی دبیران دارند. از دیگر نتایج این تحلیل ارتباط مثبت و معنادار بین کیفیت زندگی کاری و ابعاد تعهد سازمانی دبیران است همچنین بعد تعهد عاطفی دبیران (54/0 rho=) بیشترین ارتباط را با کیفیت زندگی کاری آنها دارد. همچنین تفاوت معناداری بین تعهد سازمانی دبیران برحسب سابقه کاری آنها مشاهده نشد.

چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین شیوه های فرزند پروری با شادکامی و خودکارآمدی دانش آموزان دختر دبیرستانی بوده است که بر روی 327 دانش آموز پایه ی سوم در رشته های ریاضی – فیزیک ، علوم تجربی و انسانی که به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند انجام شده است. ابزار پژوهش جهت سنجش شیوه های فرزند پروری والدین پرسشنامه ی شیوه های فرزند پروری با مریند با پایایی 72/0 و جهت سنجش شادکامی پرسشنامه ی شادکامی آکسفورد با پایایی 78/0 و جهت سنجش خودکارآمدی پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و همکاران با پایایی 71/0 مورد استفاده قرار گرفت و جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه با شادکامی و خودکارآمدی رابطه ی مثبتی وجود دارد که هبستگی آنها به ترتیب (213/0 ) و ( 251/0) است و بین شیوه های فرزند پروری مستبدانه با شادکامی و خودکارآمدی رابطه ی منفی وجود دارد که همبستگی بین آنها به ترتیب ( 137/0-) و ( 152-) است . هم چنین بین خودکارآمدی و شادکامی نیز رابطه ی مثبتی مشاهده شد که همبستگی بین آنها ( 64/0) بود . و بین شیوه ی فرزند پروری سهل گیرانه با خودکارآمدی و شادکامی دانش آموزان رابطه ی معنی دار مشاهده نشد . کلید واژه ها : شیوه های فرزند پروری ، خودکارآمدی، شادکامی

چکیده پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین نگرش دینی و سبک های مقابله ای با شادکامی است که در مورد 375 دانش آموز دختر دبیرستانی در 3 رشته تحصیلی ریاضی، علوم تجربی و علوم انسانی انجام شده که در منطقه 2 تهران و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. متغیرهای مستقل عبارت بودند از نگرش دینی و سبک های مقابله ای و شادکامی نیز متغیر وابسته بودند.برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش از روش های آماری شامل شاخص های توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین شادکامی و سبک مقابله ای کارآمد (مسئله مدار) همبستگی مستقیم و بین شادکامی و سبک مقابله ای ناکارآمد (هیجان مدار) همبستگی معکوس وجود داشت. بین شادکامی و نگرش دینی، همبستگی معنا داری وجود نداشت. همبستگی بین نگرش دینی و سبک مقابله ای مسئله مدار مثبت بود و بین نگرش دینی و سبک مقابله ای هیجان مدار، همبستگی معنادار نبود.

هدف از این تحقیق" برررسی انگیزش شغلی کارشناسان براساس نظریه دیوید مک کللند در اداره کل درمان غیرمستقیم سازمان تامین اجتماعی استان" میباشد. نمونه آماری بااستفاده ازجدول مورگان وبه روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 240 نفر کارشناس از جامعه آماری تعیین گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه ای براساس نظریه مک کللند تنظیم اعتبارآن سنجیده وپایایی آن طبق محاسبه آلفا کرانباخ انجام گردید همچنین علاوه برآمارتوصیفی از آزمون اسپیرمن کراسکال والیس ورگرسیون استفاده شده. نتایج بدست آمده نشان داد که از 5فرضیه موجود4 فرضیه تایید گردید یعنی بین نیاز به کسب موفقیت قدرت واحترام وانگیزش شغلی - مسولیت پذیری همبستگی وجود دارد ولی میان این سه نیاز وسن وسنوات کاری افراد رابطه ای وجودندارد

در این پژوهش « همبستگی هوش هیجانی با تعهد سازمانی کارکنان دفتر مرکزی جهاددانشگاهی» بررسی شده است. برای اجرای پژوهش 92 نفر از کارکنان به شیوه نمونه‏ گیری طبقه ای نسبتی انتخاب و آزمون هوش هیجانی برادبری وگریوز و آزمون تعهد سازمانی آلن و ما‏یر بر روی آنها اجرا شد.پس از جمع‏ آوری داده‏ها، فرضیات تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد آزمون قرار گرفت.نتایج نشان داد که بین هوش‏ هیجانی با تعهد سازمانی همبستگی وجود ندارد . ولی در خصوص فرضیه رابطه هوش هیجانی با مولفه های تعهد سازمانی (تعهد عاطفی ،تعهد هنجاری و تعهد مستمر ) تنها «بین هوش هیجانی با مولفه تعهد هنجاری کارکنان دفتر مرکزی همبستگی منفی وجود دارد». به این معنی که هر چه هوش هیجانی افراد بیشتر باشد، مولفه تعهد هنجاری در آنها کمتر است. (p>0/05) همچنین‏ یافته‏ های جانبی تحقیق نشان داد: آگاهی اجتماعی اعضای فوق لیسانس بیش از اعضای لیسانس می باشدو مدیریت روابط اعضا با سابقه کار 10 تا 19سال بیش از سایرین می باشد(p>0/05). و در متغیرتعهد سازمانی، مشاهده شد که میانگین تعهد هنجاری اعضای لیسانس بیش از اعضای فوق لیسانس است.(p>0/05)

امروزه سازمان ها در محیط جهانی بسیار رقابتی عمل می کنند و مدیران برای ارتقاء بهره وری و موفقیت سازمان هایشان در چنین محیطی دست به ساز و کار های مختلفی می زنند. در سال های اخیر آنچه به عنوان عامل موثر در ارتقاء بهره وری سازمان مورد توجه قرار گرفته است داشتن کارکنانی متعهد به سازمان است که فراتر از وظایف رسمی خود تلاش می کنند. محققان سازمانی از چنین رفتار هایی تحت عنوان رفتار شهروندی سازمانی یاد کرده اند. بدین جهت هدف این پژوهش بررسی تاثیر گذاری فرهنگ سازمانی بر شکل گیری رفتار شهروندی سازمانی است. تحقیق از نوع توصیفی است و از روش زمینه یابی استفاده شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه فرهنگ سازمانی استیفن رابینز ( پایایی 85/0) و پرسش نامه محقق ساخته ی رفتار شهروندی سازمانی ( پایایی 72/0) می-باشد. تعداد نمونه 216 نفر از کارشناسان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش می باشد که به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند . برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است . یافته های تحقیق حاصل از معادلات ساختاری نشان می دهد که فرهنگ سازمانی بیشترین تاثیر را بر شکل گیری وفاداری سازمانی دارد . علاوه بر این فرهنگ سازمانی بر شکل گیری نوع دوستی ، وجدان کاری ، مشارکت سازمانی ، نزاکت و اطاعت سازمانی تاثیر مثبت دارد. همچنین طی محاسبات انجام شده در مدل های معادلات ساختاری جوانمردی از مولفه های رفتار شهروندی سازمانی نیست و باید از مدل حذف گردد.

هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه شیوه های فرزند پروری والدین و وابستگی به دیگران با مسئولیت پذیری فرزندان می باشد. روش انجام پژوهش، از نوع همبستگیبوده است.جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران بوده اند. بدین منظور تعداد 400 نفر از دانش آموزان بصورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه سبک فرزند پروری باوم مریند(1982)، پرسشنامه مسئولیت پذیری ثنایی وهمکاران(1381) و پرسشنامه وابستگی به دیگران هرشفیلد ( 2005) اجرا گردید و به منظور تحلیل یافته های پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.تحلیل یافته هانشان داد که با95درصد اطمینان می توان نتیجه گرفت که بین سبک های فرزند پروری(سهل گیرانه ومقتدرانه) با مسئولیت پذیری رابطه مثبت معنادار وبین سبک مستبدانه با مسئولیت پذیری رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین بین سبک های فرزند پروری(سهل گیرانه و مقتدرانه) با وابستگی رابطه منفی معنادار و بین سبک مستبدانه با وابستگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد.

چکیده در پژوهش حاضر،اثر بخشی آموزش مبتنی یرکامپیوتر بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان دختر بررسی شد.برای این منظور ،60 دانش آموز در دو کلاس30 نفره از بین کلاسهای پنجم دبستانهای دخترانه استان قم به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . که یک کلاس به عنوان گروه آزمایشی با روش آموزش برنامه ای مبتنی بر کامپیوتر آموزش دیدند و کلاس دیگر به عنوان گروه گواه آموزش را به شیوه سخنرانی دریافت نمودند و از آزمونی محقق ساخته برای پیش آزمون و پس آزمون اول و دوم استفاده شد. تجزیه وتحلیل های آماری باروشهای آمار توصیفی و استنباطی با آزمون تحلیل واریانس مختلط با یک عامل درون گروهی ( مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) و یک عامل بین گروهی ( دو گروه آزمایش و کنترل) صورت گرفت و نتایج نشان داد که آموزش برنامه ای ریاضی با کامپیوتر بر یادگیری درس ریاضی گروه آزمایش که این برنامه را دریافت کرده اند در مقایسه با دانش آموزان گروه کنترل که این برنامه را دریافت نکرده اند تاثیرداشته است بطوری که موجب افزایش یادگیری و یادآوری درس ریاضی گروه آزمایش شده است.

زمینه و هدف: از آنجا که قلب یکی از مهم ترین و حساس ترین اعضای بدن آدمی است، آسیب به آن بر وضعیت روحی و روانی فرد تأثیر نامطلوب می گذارد. بررسی های متعددی که انجام شده، نشان داده است که رفتارهایی چون افسردگی، اضطراب و استرس های زندگی، زمینه ساز بیماری های قلبی است و از سوی دیگر رویداد بیماری قلبی نیز همین پاسخ های رفتاری را پدید می آورد، عدم توجه به استرس ها و واکنش های روانی مبتلایان، سبب توسعه بیماری آنان می گردد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و نگرش های ناکارآمد در بیماران قلبی است که منجر به بهبود بیماری دراین افراد می شود. روش بررسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه انتظار و با استفاده از گمارش تصادفی است. نمونه این پژوهش را 60 بیمار قلبی (مراجعه کننده به بخش قلب ccu بیمارستان های استان مازندران شهرستان ساری تعداد 60 بیمار قلبی از بیمارستان حضرت زهرا (30 نفر شامل 15 زن و 15 مرد ) و بیمارستان شفا (30 نفر شامل 15 زن و 15 مرد) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش(30 نفر) و لیست انتظار(30 نفر) گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های نشانگان استرس، اضطراب کتل، افسردگی بک و پرسشنامه مقیاس نگرش های ناکارآمد می باشد و به منظور بررسی نتایج از آزمونهای تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی درسطح (99?= ?) در کاهش استرس و اضطراب، افسردگی و نگرش های ناکارآمد در بیماران قلبی موثر است و همچنین تفاوت معنی داری بین زنان و مردان در سطح 95? در مورد متغیر افسردگی مشاهده شد. اختلاف بین زنان و مردان در دیگر متغیرها معنا دار نشد. نتیجه گیری: با توجه به آن که آموزش ذهن آگاهی نمرات اضطراب، افسردگی، نگرش های ناکارآمد و استرس بیماران قلبی را در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معناداری کاهش داده است می توان به اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب، افسردگی، نگرش های ناکارآمد و استرس بیماران قلبی پی برد و لذا می توان این روش درمانی را برای کاهش مشکلات روانشناختی این بیماران توصیه کرد.

هدف از انجام این تحقیق تعیین تاثیرمسولیت پذیری بر نافرمانی مقابله ای کودکان 7-11 ساله شهر تهران بوده است.در این پژوهش از روش آزمایشی ( پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شده است.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر 7-11سال شهر تهران که به مراکز مشاوره مراجعه نموده اند و در انها تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای داده شده است تشکیل می دهند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل 30 نفر از مراجعین مراکز مشاوره که به در دسترس انتخاب و در مطالعه شرکت داده شد ه اند و بصورت تصادفی در دوگروه کنترل( 15 نفر) و ازمایش( 15 نفر) جایگزین شده اند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه علایم مرضی کودکان(csi4) فرم بوده است. به منظور تحلیل داده ها ازکواریانس استفاده گردیده است. تحلیل نتایج نشان دادکه با 95 درصد اطمینان می توان گفت که آموزش مسولیت پذیری در کاهش نافرمانی مقابله ای کودکان موثر است.

هدف از این تحقیق «بررسی رابطه هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر سال دوم رشته ریاضی فیزیک دبیرستان های نظری دولتی شهر یزد» می باشد. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 202 نفر دانش آموز از جامعه آماری تعیین گردید. ابزار تحقیق، پرسشنامه استاندارد 33 سئوالی هوش هیجانی شوت و همکاران بود که چهار مولفه ی تنظیم هیجان، ارزیابی از هیجان ها، مهارت های اجتماعی و کاربرد هیجان ها را، که پتریدس و فرنهام در این پرسشنامه تعیین نمودند مورد سنجش قرار داد، اعتبار آن نیز توسط کارشناسان سنجیده شد و پایایی آن طبق محاسبه آلفاکرانباخ (72%) انجام گردید. همچنین جهت دستیابی به هدف مورد نظر، علاوه بر استفاده از آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی، از آزمون x2، آزمون t گروه های مستقل، کروسکال والیس، مان ویتنی و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین مولفه ی تنظیم هیجانات، ارزیابی هیجانات، بهره برداری از هیجانات، مهارت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تا حدودی رابطه وجود دارد، بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با توجه به در قید حیات بودن پدر، فقط در مولفه تنظیم هیجان ها ارتباط معنادار وجود دارد، بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با توجه به ناحیه آموزشی، قد حیات بودن مادر و سطوح مختلف درآمدی در تمامی مولفه ها (تنظیم هیجان ها، ارزیابی از هیجان ها، مهارت اجتماعی و کاربرد هیجانات) رابطه وجود دارد.

هدف از این تحقیق بررسی نگرش کارشناسان ادارات کل استان فارس نسبت به پذیرش نظام مدیریت کیفیت جامع (t.q.m)براساس چرخه دمنیگ در سال 86-1385 می باشد. جامعه تحقیق عبارت بود از : کارشناسان ادارات کل استان فارس که از این جامعه به حجم 34804 نفر نمونه ای با حجم 340 نفر با استفاده از جدول مورگان و به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و اطلاعات تحقیق از طریق پرسشنامه بررسی نگرش کارشناسان ادارات کل استان فارس نسبت به پذیرش نظام مدیریت کیفیت جامع (t.q.m)براساس چرخه دمنیگ که در قالب مقیاس لیکرت ساخته شده و یازده اصل مدیریت کیفیت فراگیر را می سنجد جمع آوری گردید . با توجه به محاسبات آمار توصیفی و استنباطی این نتیجه کلی حاصل شد که کارشناسان ادارات کل استان فارس نسبت به پذیرش نظام مدیریت کیفیت جامع (tqm) نگرش مثبتی دارند ولی این نگرش بین زن و مرد با تفاوت معنی دار است.

هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه سلامت عمومی،خودکارآمدی و تعهد سازمانی معلمان ورزش با معلمان ریاضی دوره متوسطه درشهرقزوین بود،بدین منظور تعداد 100 معلم (50نفرمعلم ورزش و 50 نفر معلم ریاضی و هرگروه شامل 25نفرزن و 25نفرمرد ) به عنوان نمونه اماری ازطریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس سلامت عمومی (1979)،خودکارآمدی (1989) و تعهد سازمانی (1990)پاسخ دادند.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ازروشئ های مختلف آمار توصیفی وآزمون t استفاده شد.نتایج نشان داد بین سلامت عمومی ،خودکارآمدی وتعهد سازمانی معلمان ورزش با معلمان ریاضی تفاوت معنی داروجود ندارد.همچنین یافته های جانبی نشان می دهد درمقیاس تعهد سازمانی معلمان ریاضی زن از معلمان ریاضی مرد بالاتر بودندوتفاوت معنی داربود.

پژوهش حاضر،هدف مقایسه انواع کارکردهای اجرایی در دانش آموزان مبتلا به adhd، اختلال پرخاشگری و عادی انجام شد.جامعه مورد پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان دختر و پسر مبتلا به adhd،پرخاشگر و عادی در محدوده سنی 11-7 که دوره ابتدایی، سال تحصیلی 90-89 در مدارس عادی شهر ارومیه مشغول به تحصیل می باشد.و نمونه مورد بررسی در این پژوهش 21 نفر دانش آموز مبتلا adhd، 21 نفر مبتلا به اختلال پرخاشگری،21 نفر دانش آموز عادی می باشد که برای نمونه گیری دانش آموزان عادی از روش خوشه ای چند مرحله ای، برای نمونه گیری از دانش آموزان پرخاشگر و adhd از روش غربالگری استفاده شد،بدین منظور از روش علمی-مقایسه ای استفاده شد. و برای تشخیص اختلال adhd از آزمون تشخیص کانرز و برای تشخیص اختلال پرخاشگری از آزمون 4-csi استفاده شد و برای ارزیابی کارکردهای اجرایی(برنامه ریزی، انعطاف پذیر و میزان توجه) به ترتیب از آزمون کارت های ویکانسن و آزمون عملکرد پیوسته استفاده شد. به این منظور داده های جمع اوری شده با نرم افزار spss و روش تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نشان داد که: • کارکرد اجرایی میزان توجه در دانش آموزان مبتلا به adhd و اختلال پرخاشگری در مقایسه با دانش آموزان عادی تفاوت معنی دار ندارد. • کارکرد اجرایی برنامه ریزی و انعطاف پذیری بین دانش آموزان adhd،پرخاشگر عادی تفاوت وجود دارد. • در زمینه کارکردهای اجرایی(برنامه ریزی و انعطاف پذیری) بین دانش آموزان مبتلا به adhd و اختلال پرخاشگری در مقایسه با دانش آموزان عادی تفاوت معنا دار وجود دارد.ولی در زمینه توجه بین دانش آموزان adhd پرخاشگر و عادی تفاوت معنی دار وجود دارند

هدف پژوهش حاضر، مقایسه انعطاف پذیری شناختی در کودکان مبتلا به اختلال سلوک، اختلال اضطرابی و adhd است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر و پسر محدوده سنی 7 تا 11 سال، در سال تحصیلی 93-94 در مدارس عادی منطقه یک شهر تهران بودند. در پژوهش حاضر جامعه آماری به سه گروه کودکان مبتلا به اختلال سلوک، اختلال اضطرابی و adhd تقسیم شدند. در پژوهش حاضر برای هر گروه 30 نفر نمونه در نظر گرفته شد که در مجموع نمونه پژوهش 90 نفر بودند. پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه آزمون علائم مرضی کودکان و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین بودند. نتایج نشان داد بین میانگین نمرات گروه اختلال سلوک، گروه adhd و اختلال اضطرابی در انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. گروه با اختلال adhd نسبت به دو گروه اختلال سلوک و اختلال اضطرابی انعطاف پذیری شناختی پایین تری دارند. گروه اختلال سلوک نیز نسب به گروه اختلال اضطرابی انعطاف پذیری شناختی پایین تری دارند.

هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس ارزیابی مسائل دوران نوجوانی و رابطه آن با عزت نفس است. جامعه آماری، دانش آموزان دوره متوسطه شهر قم و روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای است. اندازه نمونه 400 نفر می باشد و همه ازمودنیها به پرسشنامه مسائل دوران نوجوانی اسپرینگر و پرسشنامه عزت نفس کویز اسمیت پاسخ داده اند. در این پژوهش اعتبار پرسنامه مسائل دوران نوجوانی از طریق الفای کرونباخ برابر 88 بدست امد. روایی سازه پرسشنامه با تحلیل عاملی بررسی شد، مقدار نونه برداری (kmo) برابر 85 بود. نتایج تحلیل عاملی با چرخش واریماکس انجام شد و بعد از چرخش چهار عامل روی هم رفته نزدیک به 70/38 درصد از واریانس را تبیین نمودند. این پژوهش نشان دادتفاوت معنی داری بین مسایل دوران نوجوانی و هم چنین عزت نفس دختران و پسران نوجوان وجود ندارد و همچنین رابطه مسایل دوران نوجوانی با عزت نفس بررسی شد که ضریب هبستگی برابر 48 درصد بدست آمده که نشانگر رابطه منفی و معنا داری بین مسائل دوران نوجوانی و عزت نفس می باشد. یعنی هر چه مسایل دوران نوجوانی افزایش پیدا کند، عزت نفس کاهش پیدا می کند. کلید واژه: مسائل دوران نوجوانی- عزت نفس- ویژگی های روان سنجی