نام پژوهشگر: یاشا عباسی
یاشا عباسی حبیب الله دانایی
برخلاف جوامع صنعتی که کار مبتنی بر توانمندی های جسمی کارگران انجام می گیرد، در جامعه اطلاعاتی، توانمندی های ذهنی، اطلاعات و دانش کارگران اطلاعاتی است که به کار معنا می بخشد و بدین دلیل است که مفهوم «دورکاری» نیز معنا خواهد یافت. دورکاری، در واقع یک انتخاب است راجع به روش انجام کار، که به کارکنان اجازه می-دهد تمام یا قسمتی از کارشان را خارج از محیط کاری انجام دهند. به عبارتی دقیق تر، دورکاری یکی از ابزارهایی است که در دوران جدید می تواند به افزایش بهره وری در سازمان های دولتی و خصوصی و همچنین، رفاه جامعه کمک نماید. لذا، با توجه اهمیت و جایگاه مفهوم دورکاری، پژوهش حاضر به ارزیابی استراتژیک عوامل مرتبط بر استقرار نظام دورکاری در استانداری البرز خواهد پرداخت، تا بتوان با آگاهی از وضعیت بسترهای راهبردی، سازمان مذکور در راستای بهبود نظام دورکاری یاری نمود. بدین منظور، با توجه به عوامل راهبردی شناسایی شده، شش فرضیه تدوین گردیده است. رویکرد پژوهش از نوع توصیفی/پیمایشی و جامعه آماری آن، شامل کلی? کارشناسان و مدیران ذیربط استانداری البرز بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 134 مورد انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها طبق نظر خبرگان تأیید گردیده است و همچنین، مقدار آلفای 82/0 نشانگر مطلوبیت پایایی پرسشنامه های توزیعی می باشد. و در نهایت، به منظور تحلیل فرضیه های پژوهش از آزمون های آماری استفاده شده است. یافته های پژوهش موید آنست که از مجموع شش عامل راهبردی مورد بررسی، عوامل اقتصادی و سیاسی اثرگذار نبوده و سایر عوام تأثیرات قابل ملاحظه ای بر استقرار نظام دورکاری داشته که به ترتیب اولویت عبارتند از؛ 1) عوامل فرهنگی، 2) عوامل مدیریتی، 3) عوامل آموزشی و در نهایت، 4) عوامل اجتماعی.