نام پژوهشگر: مهشید شبانی اباده
مهشید شبانی اباده محمد رضا شریف زاده
واقع نمایی قرن بیستمی ( رئالیسم مدرن -هنر پاپ -هایپر رئالیسم )در پی بازنمایی واقعیت نیست چراکه عکاسی پیش تر این مسئولیت را برعهده گرفته بود. آنچه این واقع نمایی جدید را در حوزه هنرهای تجسمی از واقع نمایی قرن 19 متمایز می کند تحول مفهوم شناخت است. در قرن بیستم طبق اصول فلسفی حاکم ,شناخت حاصل تجربه است. درست در عصری که اعتماد به واقعیت عینی در بحران ارزش هایی انسانی و همچنین جستجوی مفاهیمی عمیق در پشت اجراهای انتزاعی، برای پرداختن به مفهوم، به حذف شیء منجر شده بود, واقع نمایی با اندیشه های جدید با مقاصدی متفاوت ظهور کرد. آثاری که نه تنها بر بستر جریان های هنری در برابر انتزاعی گرایی بلکه استوار بر اتفاقات اجتماعی , پیشرفت های علمی و از همه برجسته تر تحت تأثیر تغییر جهان بینی و فلسفه جدید پدید آمدند. فضای بعد از جنگ جهانی دوم به شکلی متفاوت در اروپا و امریکا، پدیده مصرف گرایی , سطحی نگری همه و همه جرقه هایی از تمایل به بازگشت شی ء به هنرهای تجسمی به حساب می آمدند. اما آنچه به طور مفصل در اینجا بدان پرداخته خواهد شد، تحول در مفهوم شناخت و گسست از ایدئالیسم و پیوستن به رئالیسم است که با شوپنهاور آغاز و در پراگماتیسم ادامه یافت.