نام پژوهشگر: یوسف افسانه
یوسف افسانه قاسم مختاری
تحلیل ارتباط بین فرهنگ و زبان ملّت ها و بررسی آن در زمان حاضر، به صورت گسترده ای رواج یافته است و بررسی تطبیقی در دنیای ادبیات در شمار پژوهش های مفید و ضروری محــسوب می شود. ابوالعتاهیه و ناصر خسرو از جمله نامداران ادبیات عربی و فارسی هستند که ابداع و نوآوری آنان در اشعار حکیمانه، زاهدانه و ... موجب تفاسیر مختلفی از سوی محققان شده است. از آنجا که این دو ادیب در تعامل با یکدیگر نبوده اند و فاصله زمانی زیادی بین ادبیاتشان وجود دارد و مدرکی دال بر آشنایی ناصر خسرو با اشعار ابوالعتاهیه به دست نیامده، اساس این تطبیق بر پایه ی مدرسه-ی ادبیات تطبیقی آمریکایی قرار دارد. رساله ی حاضر با بررسی و واکاوی اشعار ابوالعتاهیه و ناصر خسرو، سعی دارد تا به بررسی مضامین مشترک اخلاقی، تأثیر شرایط اجتماعی وادبی، منابع دینی وآموزه های اخلاقی دراشعاراین دو ادیب وهمچنین به تأثیرپذیریشان ازقرآن ونهج البلاغه بپردازد. از نوشته های ابوالعتاهیه و ناصرخسرو، چنین برمی آید که هر دو، با غم و اندوه سرشار وچشم هایی که با خارسرمه شده اند، چنان می گریند واز روزگار، به گونه ای می نالند که گویی سرشان به تنشان سنگینی می کند. اصلی ترین مقوله ی اجتماعی و ادبی که در نوشته های هر دو شاعر یافت می شود، مرگ هراسی و نکوهش روزگار است که مهمترین مضمون و هدف مشترک تمامی سروده های حزن آلود ابوالعتاهیه و ناصر خسرو است که هر دو به صورت گسترده و متنوع، به تبیین آن پرداخته اند و در جای جای آثار خود، خواننده را به روی گردانی از دنیا و مشکلات آن سوق می دهند.