نام پژوهشگر: اصغر سلیمی
جهانبخش آقاجانی اصغر سلیمی
چکیده آموزش فعالیت محور زبان از طرف خیلی از داعیه داران آموزش زبان دوم بصورتی گسترده مورد حمایت قرار گرفته است . هر چند اختلاف نظر هایی در دیدگاه آنها وجود دارد ، همه آنها معتقدند برای استفاده ی حقیقی از زبان بایستی آموش با یادگیری تعامل داشته باشد . skehan وfoster ( 1999 ) بر این باورند که بایستی تعادلی بین دقت ، روانی پیچیدگی وجود داشته باشد . با در نظر گرفتن مطالعاتی که بر روی فعالیت و ویژگی های آن و همچنین تاثیر آن بر مهارتهای گفتاری و نوشتاری زبان آموزان صورت گرفته است ، اهمیت بررسی و شناخت این فاکتور ها و تاثیرات احتمالی آن بر روی مهارتهای زبان شناختی فراگیران زبان شامل دقت ، روانی پیچیدگی مسئله ای است که در وادی آموزش فعالیت محور کمتر مورد توجه قرار گرفته است . بنا براین تحقق پیش رو در نظر دارد تا تاثیرات اجرای آموزش مبتنی بر فعالیت بر روی کنش زبانی فراگیران زبان شامل دقت ، روانی و پیچیدگی را مورد بررسی قرار دهد . بدین منظور 80 نفر زبان آموز به عنوان شرکت کنندگان این تحقیق انتخاب شدند . سطح مهارت زبانی آنها متوسط و متوسط به بالا بوده و سپس هر یک از این گروه ها به دو گروه تقسیم شدند . سپس در هر سطح مهارت زبانی یک گروه به روش آموزش مبتنی بر فعالیت و گروهی دیگر به روش سنتی به مدت یک ترم تحت آموزش قرار گرفتند . در پایان دوره از تمامی شرکت کنندگان درخواست شد تا مطالبی را بر روی فعالیت تصویری توصیفی به نگارش درآورند دقت ، روانی و پیچیدگی داده های نوشتاری جمع آوری شده با توجه به مقیاسی که توسط ellis در سال 2012 معرفی شده است مورد ارزیابی کیفی قرار گرفتند . برای تحلیل داده ها از t- test استفاده شده است . نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش مبتنی بر فعالیت تاثیر قابل توجهی بر روی مهارت نوشتاری از نقطه نظر دقت ، روانی و پیچیدگی در سطوح زبانی متوسط و متوسط به بالا داشته است . نتایج تحقیق می تواند برای محققان آموزش زبان ، مدرسان زبان و طراحان برنامه های آموزشی کاربرد هایی داشته باشد . کلمات کلیدی : دقت ، پیچیدگی ، روانی ، سطح مهارت ، فعالیت آموزش زبان مبتنی برفعالیت
مهدی روشن اصغر سلیمی
متخصصان و محققان زبان بر این عقیده اند که مسایل و مشکلات عدیده ای در مورد چگونگی تصحیح غلطهای کلاسی زبان آموزان زبان های خارجی بویژه غلطهای شفاهی آنها وجود دارد. یکی از این مسائل و مشکلات عدم توافق آموزگاران و زبان آموزان در برخورد با تکنیکها , نوع و مقدار تصحیح غلطهای زبان آموزان در کلاسها می باشد.این تحقیق بر اساس پرسشنامه ای که با حضور 90 نفر از زبان آموزان مذکر در آموزشگاه زبان انگلیسی پردیسان اجرا گردیده ترجیهات زبان اموزان دوم ایرانی را نسبت به بازخورد اصلاح شفاهی در کلاس در سطوح مختلف و با در نظر گرفتن مسائل ذیل مورد بحث و بررسی قرار می دهد: - ترجیح زبان آموزان ایرانی در مقاطع مختلف تحصیلی نسبت به تصحیح غلطهای شفاهیشان - ترجیح زبان آموزان نسبت به تصحیح نوع غلطهای شفاهیشان - ترجیح زبان آموزان نسبت به تکنیکهای به کار برده توسط آموزگار در تصحیح غلطهای شفاهیشان نتایج بدست آمده از این تحقیق بیان می دارد که زبان آموزان ایرانی به شدت با تصحیح غلطهای شفاهیشان خصوصا در سطوح بالا موافق می باشند. اکثریت به اتفاق زبان آموزان در سه مقطع ابتدائی, متوسطه و پیشرفته تصحیح غلطهای گرامری و لغوی خود را نسبت به تصحیح انواع دیگر غلطهایشان ترجیح می دهند. علاوه بر این زبان آموزان در مقاطع مبتدی متوسطه وپیشرفته تکنیکی را که آموزگار غلطهای آنها را نادیده بگیرد و آنها را تصحیح نکند را نمی پسندند. بیشترین ترجیح زبان آموزان مخصوصا در سطح مبتدی تکنیکهایی می باشد که در آن آموزگار از خود زبان آموز می خواهد تا جمله خود را از نو بیان کند. و در سطوح متوسطه و پیشرفته ترجیح میدهند آموزگار علت غلط بودن پاسخی را توضیح دهد.
اصغر سلیمی عارفه فدوی اصغری
ریسکها در هر کسب و کاری دخیل بوده و بسیاری از مسائل مدیریت پروژه از عدم قطعیتهای مرتبط با ریسکها بوجود می آیند. امروزه ریسکها در پروژه ها از نظر تعداد و تأثیر بیشتر شده اند و سازمانها به مدیریت ریسک برای محافظت از خود در برابر پیامدهای ناشی از ریسکها ( اعم از فنی ، مالی و ...) نیازمبرم دارند. مطالعات متعددی بر روی مدیریت ریسک، دلالت بر این دارد که فرایند مدیریت ریسک، فرایندی سیستماتیک در شناسایی، ارزیابی ، تجزیه و تحلیل و واکنش در برابر ریسکهای پروژه به منظور بیشینه سازی نتایج و وقایع مثبت و کاهش احتمال و یا اثرات وقوع پیامدهای ناگوار بر اهداف پروژه است.در این پژوهش سعی بر آن شده است که فازهای شناسایی ریسکها و ارزیابی کیفی آنها که کلیدی ترین فازهای مدیریت ریسک می باشد در سازمان پروژه محور مدنظر اجرایی گردد. شناسایی و ارجحیت هر ریسک براساس شاخصهای تعیین شده در مقابل سایر ریسکها به سازمانها کمک می کند اولا ریسکهای تاثیر گذار بر سازمان شناسایی و در مورد میزان تخصیص منابع موجود برای مقابله با هر ریسک برنامه ریزی درست و بهینه ای انجام شود. بدین منظور در گام ابتدایی تحقیق با استفاده از مطالعات نظری 93 نوع ریسک (متغییر) استخراج گردید و سپس با استفاده از نظر خبرگان از طریق پرسشنامه و روش دلفی فازی، 51 ریسک بعنوان ریسکهای تاثیر گذار بر سازمان انتخاب شدند. در گام دوم با استفاده از مطالعات نظری و ادبیات پیشینه تحقیق از بین 8 شاخص (معیار) تاثیر گذاری ریسکها، 3 معیار احتمال وقوع،میزان تاثیر،توانایی سازمان در واکنش به ریسک با اجماع نظر خبرگان و با توجه به شرایط محیطی حاکم بر سازمان انتخاب شدند که این معیارها با استفاده از روش آنتروپی فازی وزن دهی شدند. در گام پایانی با استفاده از اخذ نظرات خبرگان از طریق پرسشنامه اهمیت ریسک ها(51 ریسک) بر اساس سه شاخص مورد نظر توسط هر خبره تعیین شد و سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی ارزیابی کیفی ریسکها و رتبه بندی انجام شد. نتیجه گیری کلی در خصوص رتبه بندی ریسکها نشان می دهد که سازمان بایستی در مباحث نیروی انسانی(مبحث جذب افراد تیم پروژه و حفظ افراد کلیدی پروژه در سازمان)، زنجیره تامین (فاز شناسایی و تامین به موقع مواد و تجهزات) و بودجه پروژه ها(تعیین درست بودجه مورد نیاز پروژه ها و تخصیص به موقع بودجه ها) که جزء 10 ریسک اول سازمان می باشند برنامه ریزی و تدابیر ویژه ای نماید.