نام پژوهشگر: سمیه اصحابی
سمیه اصحابی حسین سلیمی
مفهوم جامعه مدنی سالهاست که یکی از دغدغه های شخصی من بوده،به همراه صدها علامت سوال که یکی از آنها چرایی فقدان و ضعف جامعه مدنی در کشورهای خاورمیانه است ودر پاسخ به این پرسش، ایده های خامی را در ذهن خود داشته ام واین پژوهش فرصت مناسبی بود برای چالش و سنجش این ایده ها.که برخی از اینها در این تحقیق به مرحله ی پختگی و قوام رسیدند. قبل از اینکه یافته های خویش را از این پژوهش عنوان کنم. می بایست مختصری به مفهوم جامعه مدنی پرداخته شود. زیرا این مفهوم ساختار اصلی این نوشته را تشکیل می دهد.جامعه مدنی دال بر قسمتی از جامعه است که متمایز از دولت و شامل شبکه ای از نهادهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،تربیتی،حرفه ای و مذهبی می شود. اندیشمندان زیادی در این زمینه مباحث نظری مبسوطی را ارائه داده اند؛مانند هگل،کانت،مارکس و هابرماس که به مفهوم مالکیت خصوصی و نقش آن در پیدایش جامعه مدنی در غرب توجه دارد. اندیشمند دیگری بنام ادوارد شیلد است که به اعتقاد وی ویژگی اصلی جامعه مدنی،استقلال داخلی مجامع و نهادهای خصوصی است. کثرت گرایی جامعه مدنی شامل بخش های نسبتاً خود مختار اقتصاد،مذهب،فرهنگ و فعالیت های فکری در مقابل یکدیگر است.جامعه مدنی مستلزم وجود دولت است و لازم است که دولت از نظر حوزه ی فعالیت محدود باشد و قوانینی را اجرا کند که کثرت گرایی جامعه مدنی را حفظ کند. آگوست ریچارد نورتون جامعه مدنی را عرصه ای می داند که تعدادی از گروهها،انجمن ها، باشگاهها،صنف ها، سندیکاها،فدراسیون ها،اتحادیه ها، احزاب، برای ایجاد سپری میان دولت و شهروندان جمع می شوند. بنابر این جامعه مدنی برای نشان دادن نیروها، سازمان ها، احزاب و ساختارهای سیاسی ، تربیتی،داوطلبانه و حرفه ای مثل سازمان های حقوق بشر وجنبش های شازادی زنان، به کار برده می شود.اما مهمترین وجه این سازمان ها، استقلال آنها از حکومت است.