دراین تحقیق سعی شده است تادومکتب اسلام واگزیستانسیالیسم در حوزه تربیتی مورد مقایسه قرار گیرند.فرآیند تربیت انسان از حرکتی منسجم و معنادار تشکیل شده است. این حرکت، آغاز و انجامی دارد، شامل محرکی به نام فاعل حرکت و موضوعی برای حرکت است، همچنین زمانی را به خود اختصاص می دهد و دارای مرزهای تعریف شده می باشد. ازآنجایی که مسئله تربیت انسان درتمامی مکاتب مورد توجه قرار گرفته است بدون شک پرداختن به این موضوع که انسان در چه مسیری قرار گیرد تابهترین نتیجه تربیت ،متناسب با نیازهای انسانی حاصل گردد،ازاهمیت ویژه ای برخورداراست.تحقیق حاضر در مقام بیان مرزهای حرکت تربیتی است که از آن به مدار و مسافت حرکت تعبیر می شود. برای تبیین بهتری از مسافت حرکت تربیتی از منظر دین اسلام، نگاهی مقایسه ای با یکی از مکاتب فکری غربی یعنی اگزیستانسیالیسم صورت می گیرد.دراین تحقیق تلاش شده است تابا مراجعه به آثار متفکران هریک ازاین مکاتب )اسلام واگزیستانسیالیسم( به روش کتابخانه ای واسنادی درمورد مقوله تربیت انسان که بیگمان یکی از اصلی ترین موضوعات بین مکاتب است مورد بررسی قرار گیرد .وهمچنین نقاط قوت وبرتری دین اسلام برسایر مکاتب بخصوص اگزیستانسیالیسم را بیان می نماید.