نام پژوهشگر: محسن محسننیا
مریم مساح بیدگلی محسن محسن نیا
هدف اصلی در این پژوهش مطالعه جذب پروتئین های موجود در سرم خون انسان بر روی نانوهیدروکسی آپاتیت سنتزی می باشد. در ابتدا برخی از پارامترهای شیمی فیزیکی مانند دانسیته، ویسکوزیته و هدایت الکتریکی سرم و پلاسمای خون انسان در محدوده دمایی 25 تا 40 درجه سانتی گراد اندازه گیری و با یکدیگر مقایسه شد. در مرحله بعد برای سنتز نانو کریستال های هیدروکسی آپاتیت به عنوان ماده جاذب از روش رسوب گیری از محلول به کمک اشعه مایکروویو که یکی از تکنیکی ترین و سریعترین روش ها برای سنتز این ماده بیولوژیکی می-باشد استفاده گردید. اثر توان مایکروویو روی کریستال های نانوپودر به وسیله آنالیز xrd بررسی و سایز ذرات به کمک معادله شرر تخمین زده شد. ریخت شناسی ذرات سنتز شده توسط sem مورد بررسی قرار گرفت که تشکیل ذرات در مقیاس نانو به کمک این آنالیز تأیید گردید. همچنین مساحت سطح ذرات توسط تست betاندازه گیری شد. در پایان این کار تحقیقاتی از نانوهیدروکسی آپاتیت سنتزی به عنوان ماده جاذب استفاده گردید. که با اضافه کردن آن به نمونه های سرم، اختلاف غلظت محلول، قبل و بعد از اضافه کردن با استفاده از تکنیک uv-visible اندازه گیری شد که این اختلاف، میزان پروتئین های جذب شده توسط نانوهیدروکسی آپاتیت سنتزی را نشان داد. نتایج بدست آمده در درجه حرارت های مختلف با مدل جذب لانگمویر تطبیق داده شد و پارامترهای مدل تعیین و ارائه گردید.
عباس آل غفوری محسن محسن نیا
جاذب های کربنی بطور گسترده در بسیاری از فرآیندها استفاده می شوند. استفاده بهینه از این جاذب ها، نیازمند شناسایی ساختار تخلخل این جاذب ها، نظیر سطح مخصوص، حجم حفره ها و توزیع ابعاد حفره های آن ها می باشد. استفاده از جذب فیزیکی گازهایی نظیر نیتروژن، دی اکسیدکربن، آرگون، هلیوم، متان، بنزن و نونان، یکی از پر کاربردترین تکنیک ها برای تعیین مشخصات این جاذب می باشد. در این کار ایزوترم های جذب نیتروژن (k 77)، دی اکسیدکربن (k 273) و متان (k 298) برای چند نمونه کربن فعال و غربال مولکولی کربنی نانوساختار، اندازه گیری شده است و این ایزوترم ها برای بررسی ساختار تخلخل آن ها بکار رفته است. توزیع اندازه حفرات نمونه ها به سه روش da، ds و hk محاسبه و نتایج بدست آمده با هم مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد نمونه های غربال مولکولی کربنی نیتروژن و متان را جذب نمی کنند در حالیکه دی اکسیدکربن بر روی همه نمونه ها جذب می-شود. همچنین حجم حفره ها و توزیع اندازه حفرات بدست آمده از داده های دی-اکسیدکربن و متان بسیار شبیه و متفاوت از نتایج بدست آمده از داده های نیتروژن می باشد.
محمدرضا معمارزاده محسن محسن نیا
یک سری از پلیمر های زیست تخریب پذیر به همراه نانو کاپوزیت هایی حاوی 1 و 5 درصد نانوذره ی سیلیکا از دی کربوکسیلیک اسید ها و اتیلن گلیکول و طی روش استری شدن و تراکم ساخته شدند. نمونه های ساخته شده توسط روش های 1hnmr, ftir، ویسکوزیته، dsc وsem تعیین ساختار شدند. بررسی رفتار سینتیک تبلور ناهم دمای نمونه ها به وسیله ی تکنیک کالریمتری روبشی تفاضلی انجام گرفت. از مدل های آورامی، اوزاوا و معادله ی ترکیبی آورامی-اوزاوا برای توصیف فرایند تبلور ناهم دما و همچنین تعیین پارامتر های تبلور مربوط به اضافه شدن نانوذره به پلیمر خالص استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده مشخص شد که اضافه کردن نانوذرات سیلیکا باعث تسریع در فرایند تبلور و هسته زایی می شود که این امر به دلیل فعالیت ناهمگنی نانو ذره ی سیلیکا در پلیمر می باشد. مطابق با آنالیز صورت گرفته، مدل اوزاوا برای توصیف فرایند سینتیک تبلور چنین سیستم هایی ضعیف عمل می کند، در حالی که معادله ی ترکیبی آورامی - اوزاوا در توصیف این سیستم موفق عمل کرده است. فرایند زیست تخریب پذیری پلی استرها و نانوکامپوزیت های مربوطه با مشاهده ی کاهش وزن نمونه ها و ویسکوزیته ی ذاتی و مشاهده ی مورفولوژی سطح نمونه ها با تصاویر sem نسبت به زمان در دمای ℃ 37 در دو محیط بافری (7/2 = ph ) و قلیایی (12/0= ph) انجام گرفت. بر این اساس مشخص شد که زیست تخریب پذیری نانو کامپوزیت ها در شرایط قلیایی سریع تر از پلیمر خالص بوده که این امر مربوط به تبلور پایین نانوکامپوزیت ها نسبت به پلیمر خالص می باشد.