نام پژوهشگر: مهدی لک‌زایی

نسبت بنیادگرایی در جهان اسلام و اخلاق جهانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1391
  سارا دهقانی   حسن اسلامی اردکانی

تغییرات گسترده ای در سطح جهان در حال رخ دادن است که تمام جهان را به هم مرتبط کرده است. از این تغییرات به جهانی شدن یاد می کنیم. جهانی شدن از اقتصاد به فرهنگ و دین و سیاست کشیده شد و همه حوزه های زندگی انسان را در بر گرفت و بحران هایی، نظیر خاص گرایی های فرهنگی، در فرهنگ و هویّت ایجاد کرد. بنیادگرایی دینی یکی از این خاص گرایی های فرهنگی است که ابتدا در میان پروتستان های آمریکا، و در پی بحران ناشی از تعارض نظریات جدید علمی، به ویژه نظریه داروین، با نص کتاب مقدّس، شکل گرفت؛ در جهان اسلام، نخستین بار، در پی استعمار غربی، و دخالت و تهاجمات گسترده آن و نیز تشدید مسئله اسرائیل، با هدف احیای دین، از دل اخوان المسلمین و در مصر به وجود آمد. سید قطب را می توان، پدربنیادگرایی در جهان اسلام و عرب خواند. علاوه بر این، خشونت و جنگ های جهانی، نیاز به نوعی توافق عملی بنیادین بر اساس ارزش های الزام آور و تعهدآور اخلاقی را آشکار کرد. این توافق اخلا قی را، اخلاق جهانی می نامیم. از آنجایی که اکثر مردم جهان دیندارند و هدف ادیان اخلاقی کردن جامعه است، اخلاق جهانی با ابتنای بر دین تهیّه شده و می کوشد با تکیه بر مشترکات ادیان و فرهنگ ها، به ویژه قاعده زرین، از طریق گفت وگو صلح جهانی را محقق کند. بدین منظور دو بیانیه مهم از سوی هانس کونگ و لئونارد سویدلر منتشر شده است. نخستین بیانیه را هانس کونگ در 1993 با همکاری بیش از صد نفر از متألهان ادیان مختلف در پارلمان ادیان جهان به تصویب رساند و یک سال پس از او سویدلر بیانیه دیگری صادر کرد. اخلاق جهانی و بنیادگرایی (به خصوص در جهان اسلام)، هر دو محصول تفکر مدرن و وابسته به دین هستند، اما به نظر می رسد با یکدیگر تعارض هایی دارند. وجوه اشتراک و تعارض این دو بیان می شود. دغدغه این نوشتار تبیین این مسئله، بررسی علل آن و طرح راه حل هایی برای رفع این تعارض است.