نام پژوهشگر: نواب حجازی
نواب حجازی مهرناز کوکبی
از آن جا که مخاطب قرن بیست و یکم در اثر پیوند و نزدیکی تنگاتنگ و اجتناب ناپذیر با تکنولوژی، تفاوت های عمده از لحاظ بیولوژیکی نسبت با دوران پیشین پیدا کرده است، مغز او دیگر به هر محرکی واکنش نشان نمی دهد و گاهاً اثر دو بعدی توانایی اثرگذاری کافی و انتقال پیام به وی را ندارد. این امر هنرمندان را به آن داشته که به دنبال راه های جدید ارتباط با مخاطب باشند. پیشرفت های تکنولوژیک و ظهور هنرهای جدید به خصوص هنر تعاملی، تغییر جایگاه مخاطب را به همراه داشته است. در کنار ظهور رسانه های جدید، موشن پیکچر (ویدئو آرت) توانسته است هنرمندان معاصر را در برقراری ارتباطی متفاوت تر یاری دهد و به عنوان یک شاخه از هنر جدید رسانه ای نیز محسوب شود. دعوت وی به مشارکت، تأمل و موشکافی بیشتر در درک و دریافت پیام اثر از عناصری است که در ویدئو آرت مورد توجه ویژه قرار می گیرد و تمامی رسانههای نوین از جمله عکاسی،هنردیجیتال،اجرا،سینما را به خدمت میگیرد و با بیش از چهار دهه حضور،هیچ مفهومی را دست نخورده باقی نگذاشته است. قواعد سینما را به رسمیت نمیشناسد چرا که ممکن است آشکارا فاقد روایت،دیالوگ و طرح باشد،.مکان و ارایه ی ویدیوآرت ،عمل مخاطب و بازخورد دادههای حاصل از این تقابل، در این بیان هنری بسیار مهم است. آزادی در انتخاب تکنیک، ویدئو آرت را به هنری مبتنی بر ایده که گاه به محتوا و تأثیر اثر هنری بیش از زیبایی شناختیاش ارج نهاده ، تبدیل کرده است.