نام پژوهشگر: هادی حیدرینیا
نرگس امین زاده هادی حیدری نیا
سنّت سفرنامه نویسی از دیرباز به ویژه در دو قرون اخیر، توسعه و رواج قابل توجّهی یافته است و در میان سفرنامه ها و انواع آن، سفرنامه های مربوط به حج، از جاذبه و اهمیّت ویژه ای برخورداراند. از عهد صفوی سفرنامه ی منثوری به عنوان یک اثر مستقل یافت نگردید. هر چه هست یا اثری به زیور شعر آراسته- سفرنامه منظوم- و یا چند سطری از خاطرات سفر و مشکلات راه حج است که مابین یک اثر مولّف - که عمداً از علما ومفاخر دینی آن روزگاراند – به چشم می خورد. امّا با بررسی های صورت گرفته از آثار مکتوب دوره ی قاجاربه نظر می رسد بخش عمده ای از این آثار مربوط به سفرنامه های منثور حج است و بخش عمده ای از نویسندگان این قبیل سفرنامه ها را فرهیختگان اشرافی و اداری و برخی از علمای دینی و دانشمندان این دوره تشکیل می دهند. سبک و سیاق هر کدام از این سفرنامه ها، بسته به دانش یا شغل نویسنده متفاوت بوده و هر کدام از آنان از منظر خاص خود به آن چه که در اطرافشان می گذشته توجّه داشته و آن ها را ثبت و تدوین می کرده اند در بررسی آثار باقی مانده از دوره ی قاجار به این نکته پی برده می شود که نویسندگان عموم سفرنامه ها به تقلید از آثار غربیان، بیشتر از شیوه ی «دکارتی»، یعنی ثبت و مشاهده استفاده کرده اند و از شیوه های مفسّرانه و همراه با تأویلات فراوان سفرنامه نویسان دوره ی صفوی خودداری کرده اند. این می تواند ناشی از تفاوت های موجود در شرق و غرب باشد، زیرا اساساً علم تأویل و تفسیر در شرق بسیار پیشرفته تر و متداول تر از غرب است و به همین سبب، علومی چون عرفان و فلسفه کمال خود را در تفکّرات شرقیان یافته اند، امّا علوم تجربی که به شیوه های دکارتی نیاز دارند، در غرب رشد پیدا کرده اند. به سبب همین تأثیر پذیری سفرنامه نویسان دوره ی قاجار، از سفرنامه نویسان اروپایی است که می توان گفت سفرنامه های دوره ی صفوی شرقی تر، و آثار مشابه به جای مانده از دوره ی قاجار غربی تر است؛ به تعبیر دیگر، سفرنامه های قاجاری، آفاقی است نه انفسی؛ یعنی دست مایه های عرفانی ندارد، امّا به عکس آثاری که در این زمینه از دوره ی صفوی باقی مانده این خصیصه را دارد و دلیلش نیز ـ همان طور که اشاره گردید ـ در تأثیر پذیری از اروپایی هاست، در این جا هدف اصلی سفرنامه نویس، ارائه پند و اندرز، بیان تجربه های عرفانی و راهنمایی خواننده برای سیر افاق و انفس نیست، بلکه او سعی می کند اطلاّعاتی در باره راه ها و دشواری های این سفر ارائه کند. آن ها تنها قصد داشته اند که یک سری مطالب مهم و راهنمایی های لازم را در خصوص این سفر در اختیار مسافران بعدی قرار دهند. بر این اساس، نوع روایتی که رجال قاجاری در سفرنامه هایشان ارائه می دهند، بی شباهت به نگاه امثال شاردن (1631ـ1668م) و باپتیست تاورنیه فرانسوی(1631م) و دون گارسیا دسیلوا فیگویروا اسپانیایی(1598ـ1621م) در سفرنامه هایشان نیست و این نشان دهنده ی عمق تأثیر پذیری سفرنامه نویسان قاجاری از همتایان غربی شان است. شاید به همین علّت است که عدّه ای اعتقاد دارند که سفرنامه های دوره ی قاجار برخلاف سفرنامه های دوره ی صفوی، رنگ و بوی سیاسی دارند.