نام پژوهشگر: هوشنگ خوشسیما
پروانه قاسمی هوشنگ خوش سیما
انگلیسی با اهداف ویژه شاخه ای از تدریس زبان انگلیسی به سخنگویان سایر زبان ها است، که هدف آن شناسایی نیازهای خاص زبان آموزان در فراگیری زبان و پاسخ به آنها در اصول آموزش زبان است. نیازسنجی، به عنوان یکی از اصول انگلیسی با اهداف ویژه، فرایندی است که به منظور تعیین پیش نیازهای توسعه درس صورت می گیرد. اهمیت نیازسنجی بیشتر بر نقش آن به عنوان نقطه آغاز یا یک راهنما برای طرح درس، طرح برنامه درسی، انتخاب متون درسی، ارزیابی و حتی فعالیت کلاسی تأکید دارد. هدف این تحقیق بررسی اعمال اصول انگلیسی با اهداف ویژه بر طرح درس در ایران است. شرکت کنندگان در این تحقیق از دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار انتخاب شدند و شامل دو گروه از دانشجویان رشته مدیریت و شیلات که واحد انگلیسی تخصصی خود را گذرانده اند و نیز گروهی از اساتید که درس زبان تخصصی تدریس کرده اند بودند. جهت انجام تحقیق از سه ابزار بهره گیری شد: یک- پرسشنامه نیازسنجی که به دانشجویان داده شد تا نیاز ها، کمبودها، و خواسته های آنها شناسایی شود. دو- پرسشنامه بررسی طرح درس که به اساتید داده شد تا ارکان دروس انگلیسی با اهداف ویژه شناسایی شود. سه- کتب زبان تخصصی که برای دانشجویان ذکر شده استفاده می شد و میزان مناسب بودن آنها با نیازهای خاص دانشجویان ارزیابی شدند. نتایج حاصل نشان داد که این کتب زبان تخصصی براساس نیازهای خاص دانشجویان تدوین نشده اند و فاقد قدرت کافی برای انگیزه دادن به دانشجویان و درنتیجه افزایش یادگیری زبانی آنها هستند.
مجتبی بازوند هوشنگ خوش سیما
در زمینه یادگیری و آموزش زبان همیشه بستر برای امتحان شیوه های موثرتر در یادگیری زبان و اجزای آن فراهم بوده است. شیوه های یا دگیری دیداری و متنی با تکیه بر پایه قویشان (روانشناسی شناختی) از شیوه های مهم یادگیری زبان محسوب میشوند. تحقیق موجود تاثیر کوتاه و بلند مدت این دو شیوه را بر روی یاد گیرنده های زبان انگلیسی با سطح متوسط سنجیده است. تمامی 75 نفر شرکت کننده در این تحقیق مردان بین سنین 28 تا 35 سال بودند که به سه گروه دیداری. متنی و کنترل تقسیم گردیدند. سپس با استفاده از تست تافل همگن بودن سطح زبانی گروهها تثبیت گردید. دو گروه آزمایشی در هر جلسه به مدت 30 دقیقه تحت آموزش واژگان از طریق (گروه اول) متنی و (گروه دوم) دیداری قرار گرفتند و در پایان هر جلسه در یک تست 10 سوالی چند گزینه ای شرکت میکردند. گروه کنترل نیز از همان مقدار مطالب آموزشی با روشهای معمولی بهره مند گردیدند. در پایان تحقیق هر سه گروه در یک امتحان 50 سوالی چند گزینه ای شرکت کردند. اطلاعات بدست آمده از طریق تفکیکهای آماری مانند آزمون نمونه t و آنالیز واریانس یک طرفه مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج بدست آمده نشان داد که1) شیوه های دیداری و متنی تاثیر قابل توجهی (p=000<.05) در بهبود دانش واژگانی فراگیرندگان ایرانی با سطح متوسط داشته است. 2) گروه متنی در تست های 10 سوالی عملکرد (کوتاه مدت) بهتری نسبت به گروه دیداری داشتند ولی در تست 50 سوالی پایانی عملکرد (بلند مدت) دو گروه متنی و دیداری مشابه بود (p=516>.05).