نام پژوهشگر: محمد کشتیدار
الهه طاهری محمد کشتی دار
در سال های اخیر، تمرینات پیلاتس به عنوان یک روش اصلاحی و با هدف بهبود ناهنجاری های قامتی، نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده است، چراکه ادعا گردیده است که این تمرینات موجب بهبود تعادل و وضعیت بدنی افراد می شود. برای مشخص شدن هرچه بیشتر این ادعا، در این پژوهش بررسی اثر تمرینات پیلاتس بر گودی بیش از حد کمری دختران 15 تا 18 سال دنبال می شود. بدین منظور 23 دختر 15 تا 18 سال دبیرستانی مبتلا به گودی بیش از حد کمری که زاویه قوس کمری آنها یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین جامعه آماری (50/10=11/05+39/05) بود؛ انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از آزمون تعیین میزان قوس کمری با خط کش منعطف، آزمون درازونشست برای تعیین استقامت موضعی عضلات شکم و آزمون خمش به جلو بمنظور تعیین انعطاف پذیری عضلات کمری استفاده گردید. پروتکل تمرینی شامل اجرای تمرینات پیلاتس به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و یک ساعت در هر جلسه بود و اندازه گیری متغیرها در دو مرحله شامل قبل (پیش آزمون) و بعد (پس آزمون) از اجرای پروتکل انجام گردید. مقایسه میانگین ها با آزمون t همبسته تک گروهی قبل و بعد از تمرینات پیلاتس انجام شد و نتایج مشخص ساخت که میزان قوس کمری دختران پس از هشت هفته به طور معنی داری کاهش یافته است(p≤ 0/05 ؛ 7/36=t). از طرف دیگر، میزان استقامت موضعی عضلات شکم (p≤ 0/05؛ 8/18-= t ) و انعطاف پذیری عضلات کمر (p≤ 0/05 ؛ 9/86-=t) شرکت کنندگان نیز بر اثر تمرینات پیلاتس به طور معنی دار افزایش یافت. بر اساس نتایج بدست آمده، انجام تمرینات پیلاتس بر اصلاح ناهنجاری های وضعیتی دانش آموزان دختر مدارس موثر هستند و استفاده از آن در برنامه تربیت بدنی مدارس، مفید خواهد بود.
انسیه پیرگزی محمد کشتی دار
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر اضافه وزن بر عملکرد ریوی دانشجویان آماده و غیر آماده به لحاظ بدنی دانشگاه بیرجند است. 60 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه بیرجند بر اساس شاخص توده بدنی (30 نفر دارای اضافه وزن و 30نفر با وزن طبیعی) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. شاخص های ترکیب بدنی شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی (bmi)، محیط کمر (wc) و نسبت محیط کمر به محیط لگن (whr) با متر نواری و ترازو؛ شاخص های عملکرد ریوی شامل ظرفیت حیاتی بافشار (fvc)، حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول (fev1)، نسبت حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول به ظرفیت حیاتی (fev1/fvc) و اوج جریان بازدمی (pef) به روش اسپیرومتری؛ و آمادگی هوازی (vo2max) توسط آزمون زیربیشینه ی استورر - دیویس بر روی چرخ کارسنج اندازه گیری شدند. برای بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، برای مقایسه گروه ها از آزمون t-student در گروه های مستقل و همچنین برای تعیین رابطه خطی و پیش بینی عملکرد ریوی از روش تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. میزان خطا 0/05 درنظر گرفته شد. بر اساس یافته¬های تحقیق حاضر می¬توان اظهار داشت که اضافه وزن، به ویژه تجمع چربی در ناحیه شکم، بواسطه اثرات مکانیکی که بر عضلات تنفسی و قفسه سینه وارد می¬کند، موجب کاهش در شاخص¬¬های عملکرد ریوی نظیر fvc، fev1 و pef می¬شود و این ارتباط مستقل از میزان آمادگی هوازی است. نتایج تحلیل رگرسون چندگانه نیز نشان داد که wc، whr و vo2max در معادلات پیش¬بینی عملکرد ریوی سهم دارند.
حمیده محمدی محمد کشتی دار
در ورزش یکی از عوامل مهم در موفقیت تیم های ورزشی، نقش مربی آن تیم است. یک مربی کارآمد با استفاده از دانش و تجربه خود می تواند موجب توسعه عملکرد ورزشکاران و در نهایت تیم خود شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل سازمانی موثر بر مسیرهای ترقی مربیان زن در شهر شیراز است. بدین منظور تمامی مربیان زن در رشته های مختلف ورزشی و دارای مدرک مربیگری ملی و بین المللی که تعدادشان 13 نفر و ساکن در شهر شیراز بودند مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها از طریق مصاحبه ی عمیق جمع آوری گردید. با توجه به اینکه روش تحقیق روش نظریه بنیادی می باشد پژوهشگر به طور هم زمان داده ها را گردآوری کرده و روی آنها کدگذاری و تحلیل را انجام داده است. در مجموع هفتصدو چهل و یک کد باز، هجده مقوله محوری و یک طبقه مرکزی به نام توان مربی بدست آمد. در پایان برای عوامل سازمانی موثر بر مسیرهای ترقی الگویی ارائه شد. پیشینه پژوهشی نیز بررسی شد. عوامل سازمانی موثر بر مسیرهای ترقی مربیان در چهار دسته کلی «عوامل فردی» شامل ویژگی های ذاتی و اکتسابی مربیان، «عوامل محیطی» شامل محیط خانواده و جامعه، «اعتبارات» شامل بودجه و اسپانسر و «عوامل اجرایی» شامل سلسله مراتب و رابطه ها قرار گرفت. پژوهشگر به این نتیجه رسید که سازمان تربیت بدنی باید کسانی را برای پست های مدیریت انتخاب کند که توانایی و دانش کافی در این زمینه را داشته باشند و عدالت را برقرار کنند و جنسیتی عمل نکنند.
رسول عربی آیسک محمداسماعیل افضل پور
این پژوهش، تأثیر آسیب دیدگی های ورزشی بر میزان انگیزش و تحلیل رفتگی ورزشکاران زبده هندبال را بررسی می نماید(151=n). جامعه تحقیق در دو گروه آسیب دیده و غیر آسیب دیده طبقه بندی شدند. نمونه آماری گروه آسیب دیده برابر با 28 نفر و تعداد نمونه غیر آسیب دیده نیز برابر با 123 نفر بود. از پرسشنامه مقیاس انگیزش ورزشی(sms) پل لیتیر و همکاران (1995) برای بررسی میزان انگیزش و پرسشنامه تحلیل رفتگی ورزشی(abq) ریدیک و اسمیت(2001) برای اندازه گیری میزان تحلیل رفتگی استفاده گردید. برای بررسی فرضیه های تحقیق، داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتری u من ویتنی با سطح معنی داری کمتر از 0/05 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین انگیزش، انگیزش درونی و انگیزش بیرونی ورزشکاران آسیب دیده و غیر- آسیب دیده تفاوت معنی داری وجود دارد(0/05>p)، در حالی که این تفاوت در مورد بی انگیزشی مشاهده نشد. همچنین بین تحلیل رفتگی و خرده مقیاس های آن (کاهش عملکرد، فرسودگی عاطفی و جسمانی، تخریب ورزشی) تفاوت معنی داری در دو گروه آزمودنی مشاهده شد(0/05>p). در مجموع، با وجود تفاوت معنی دار بین فاکتورهای روانی مورد نظر در دو جامعه، نقش مهم مداخلات روانشناختی در دوران توان بخشی و بازگشت به ورزش بیش از پیش نمایان می شود. به عبارت دیگر، توجه به رفتارها و نگرش های ورزشکاران پس از آسیب دیدگی حائز اهمیت بوده و استفاده از روانشناسان ورزشی در کنار تیم های ورزشی را اجتناب ناپذیر می نماید..