نام پژوهشگر: لیلاسادات کلانتر
لیلاسادات کلانتر اعلا تورانی
قاعده لطف یکی از مسائل مهم در کلام اسلامی به شمار می رود که متکلمان در طول تاریخ به بررسی آن پرداخته اند. گروهی از متکلمان از جمله اشاعره به مخالفت با این قاعده پرداخته اند و لطف را بر خداوند متعال واجب ندانسته اند. اما متکلمان امامیه و اغلب معتزله این قاعده را پذیرفته اند. این پایان نامه به بررسی تطبیقی دیدگاه های برخی از متکلمین متقدم و متاخر امامیه درباره ی قاعده ی لطف می پردازد. از متکلمین متقدم آراءِ سید مرتضی، شیخ طوسی و علامه حلی و از متکلمین متاخر آراءِ فاضل مقداد، فیاض لاهیجی و ملا مهدی نراقی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش بر اساس چهار محور انجام شده است: (1) تعریف لطف، (2) بیان دلایلِ قاعده ی لطف، (3) بیان شرایط و احکام آن و (4) بیانِ کارکردهای قاعده لطف. همه ی متکلمین مورد بحث کمابیش لطف را چنین تعریف کرده اند: هر فعلی ازجانب خداوند متعال که انسان را به طاعت نزدیک و از معصیت دور می نماید. اغلب متکلمین مورد بحث استدلاهای عقلی بر وجوب لطف اقامه کرده اند و برخی هم استدلال نقلی آورده اند. متقن ترین و معروف ترین دلیل عقلی بر وجوب لطف، اینست که حکمت الهی اقتضای وجوب لطف را می کند، چون خداوند متعال برای تکالیفی که بر عهده مکلفان گذاشته است، باید راه انجام طاعت را هموار نماید، و در غیر این صورت، نزد عقلا امری قبیح به شمار می آید و انجام امر قبیح بر خداوند متعال محال است.