نام پژوهشگر: حسن حسینینسب
بهنام رجائی محمدباقر فخرزاد
در صنایع و سیستم های تولیدی، زمان در دسترس بودن ماشین ها به دلیل عواملی چون انجام فعالیت های نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه و اضطراری، تعویض ابزار، خرابی های نامعین، همپوشانی افق های برنامه ریزی و غیره محدود می شود. خرابی های نامعین باعث کاهش میزان قطعیت در برنامه ریزی کارگاه شده و بدین ترتیب از کارایی و اثربخشی سیستم تولید می کاهند. نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه، تعویض به موقع ابزار و بازرسی های دوره ای میزان این خرابی ها را کاهش داده و بدین ترتیب اتلاف زمان در سیستم تولید را کاهش می دهد.در این پایان نامه مسأله زمانبندی همزمان کارها و فعالیت های نگهداری و تعمیرات در ماشین های موازی نامرتبط با رویکرد عدم قطعیت و با در نظر گرفتن اثر زوال و زمان آماده سازی وابسته به توالی و ماشین مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به فرسودگی ابزار و یا اثر زوال رویماشین ها، ممکن است هر ماشین به چندین فعالیت نگهداری و تعمیرات در افق زمانبندی نیاز پیدا کند. پس از هر نگهداری و تعمیرات، ماشین به شرایط اولیه باز می گردد و اثر زوال از سر گرفته می شود. فعالیت های نگهداری می توانند بلافاصله پس از پایان زمان پردازش هر کار انجام شوند و قطع فرآیند کار مجاز نیست. در اینجا دو حالت جداگانه تابع اثر زوال وابسته به موقعیت کار در توالی و تابع اثر زوال وابسته به زمان بررسی شده است. همچنین مدت زمان انجام هر فعالیت نگهداری و تعمیرات نیز تابعی صعودی نسبت به زمان شروع آن می باشد و به دلیل نزدیکتر شدن مدل به شرایط واقعی در این تحقیق به توسعه مدل در شرایط عدم قطعیتمدت نگهداری و تعمیرات نیزپرداخته شده است و بر مبنای آن همتای استوار مدل ارائه گردیده است. با توجه به پیچیدگی بالای زمان حل مسأله،پس از ارائه نحوه نمایش جواب برای مسألهیک الگوریتم فراابتکاری بر پایه شبیه سازی تبرید پیشنهاد ودر نهایت با ارائه مثال عددی و انجام تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مختلف به ارزیابی مدل و عملکرد روش حل پیشنهادی پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که در چنین شرایطی که زمانبندی همزمان کارها با نگهداری و تعمیرات انجام می شود با کنترل و متعادل کردن تعداد نگهداری و تعمیرات بهینه می توان از افزایش بیش از حد تابع هدف در شرایطغیر قطعی و نیز در شرایط افزایش اثر زوال روی زمان پردازش کارها، جلوگیری کرد.
سید محمد مهدی روانان محمدباقر فخرزاد
در این پایان نامه مسأله ی زمان بندی جریان کارگاهی غیرجایگشتی، با تخصیص اپراتورهای ناهمگن و اثر یادگیری بررسی شده است، همچنین علاوه بر زمان بندی بهینه کارها روی ماشین ها در محیط جریان کارگاهی، به تخصیص بهینه اپراتورها به ماشین ها با توجه به توانایی ها و مهارت های آن ها پرداخته شده است. لذا هدف از این تحقیق، یافتن همزمان تخصیص بهینه ی اپراتورها و زمان بندی بهینه ی کارها در محیط جریان کارگاهی در جهت کمینه کردن مجموع وزنی زمان اتمام کارها است. در ادامه یک مدل ریاضی برای حل این مسأله معرفی شده است. با توجه به پیچیدگی بالای زمان حل مسأله، استفاده از روش های ابتکاری و فراابتکاری برای حل مسأله می تواند مفید باشد. لذا در این تحقیق از روش فراابتکاری بر پایه ی الگوریتم شبیه سازی تبرید استفاده شده است. نتایج حل مسأله نشان از کارایی مناسب الگوریتم با توابع مختلف اثر یادگیری در مقیاس بزرگ می دهد و بر اساس آنچه که از تحلیل حساسیت پارامترهای اثر یادگیری برداشت می شود، تخصیص بهینه ی اپراتورها به ماشین ها با توجه به مهارت، تجربه و یادگیری آن ها در انجام کارهای مختلف، می تواند تأثیر بسزایی در مقدار بهینه ی تابع هدف داشته باشد.