نام پژوهشگر: قدرت‌الله خیاطیان

بررسی عناصر عرفانی در حکایات قرآنی (حضرت مریم، حضرت یونس، اصحاب کهف)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده علوم انسانی 1393
  سارا نوروزی   قدرت الله خیاطیان

عرفان، به عنوان راهی که از کشف و شهود به شناخت حق می¬رسد، در همه ادیان، پیروان، رهروان و موافقان خاص خود و نیز مخالفانی داشته است. در میان مسلمانان نیز این مکتب پیروان و موافقانی داشته است. هرچه از زمان طرح مباحث عرفانی در قرون اولیه دورتر می¬شویم، عارفان به ضرورت وضع اصطلاحاتی خاص، که مانع خلط مقصود ایشان با واژگان عرفی مردم و نیز اصطلاحات متکلمان و فلاسفه گردد، اقدام نمودند و به تدریج در عرفان عملی و نظری، اصطلاحاتی پدید آمد و سپس رساله¬هایی در این باب نگاشته شد. عرفای مسلمان در آثار و سخنان خود، ریشه آموزه¬های خود را در تعالیم اسلامی دانسته و برای اثبات سخن خود از آیات و روایات، شواهدی را بیان می¬نمودند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی این ادعای عرفا بود که آیا عناصر عرفانی، ریشه در متن مقدس قرآن دارد یا خیر؟ و نتیجه این تحقیق آن شد که بخش وسیعی از قرآن را حکایات و قصص قرآنی تشکیل می-دهند که برخی از آنها، حکایت¬های عرفانی است؛ از این رو بعضی از عارفان مسلمان به تفسیر و تأویل این حکایت¬ها پرداخته و در آن از عناصر عرفانی برای توضیح منظور خویش، که عمدتاً جنبه تأویلی دارد، بهره جسته¬اند.