نام پژوهشگر: عرفان کهنهپوشی
عرفان کهنه پوشی اسماعیل پیش بهار
گندم و سیب زمینی از محصولات استراتژیک و محوری در سطح کشور و از جمله استان کردستان می باشد. یکی از محدودیت¬هایی که معمولا از طرف تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در اغلب کشورها بویژه کشورهای در حال توسعه عنوان می شود، محدودیت بودجه و منابع مالی است. از آنجا که یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار بر توان واحد¬های تولیدی، دسترسی به بودجه در سطح مناسب برای تامین نهاده¬های تولیدی است؛ حداکثر سازی تولید بنگاه با در نظر گرفتن قید بودجه، تابع تقاضای ثابت و تابع تولید غیر مستقیم را ایجاد می¬کند. بنابراین در این پژوهش از روش تابع تولید غیرمستقیم برای محاسبه مقدار محدودیت بودجه و کاهش میزان محصول در اثر محدودیت بودجه موجود استفاده شد. بدین منظور از داده¬های قیمت و مقدار نهاده¬ها و همچنین میزان تولید محصولات گندم دیم، سیب¬زمینی و گندم آبی استان کردستان طی سال¬های 90-1370 استفاده شد. نتایج نشان داد که مقدار ضریب لاگرانژ برای محصولات مورد نظر و برای هر سه مدل بزرگتر از یک است. مقدار ضریب لاگرانژ برای مدل lewbel برای گندم آبی 1/538 همچنین برای سیب¬زمینی 1/5 و برای گندم دیم 1/38 می¬باشد که بیان کننده محدودیت بودجه در تولید محصولات نام برده می¬باشد. میزان محدودیت بودجه برای مدل lewbel برای گندم آبی 62/31، برای سیب¬زمینی 44/99 و برای گندم دیم 26/88 درصد بدست آمد که فرم lewbel این میزان محدودیت بودجه منجر به کاهش تولید 37/98 درصد برای گندم آبی، 49/44 درصد برای سیب¬زمینی و 48/2 درصد برای گندم دیم شد. افزایش تولید با رفع محدودیت بودجه می¬تواند سودی عاید تولید کنندگان نماید که انگیزه ادامه تولید را در آنان ایجاد می¬کند و از معضلاتی نظیر مهاجرت جلوگیری می¬نماید. در این راستا توصیه می¬شود، تسهیلات بانکی با نرخ بهره اندک در اختیار زارعین قرار بگیرد و توجه خاص به سیاست¬های قیمتی نهاده¬ها، سیاست قیمتی محصول شود. در پایان، با توجه به نتایج آزمون و با عنایت به اینکه مدل lewbel یک مدل متداخل محسوب می¬شود، از لحاظ آماری این مدل برای برآورد تابع تولید غیر مستقیم بهتر از سایر مدل¬ها می¬باشد.