نام پژوهشگر: حامد هاشمی مهنه
فرهاد کیانی فلاورجانی محسن بهرامی
آرایش های پروازی در چند دهه اخیر از اهمیت بسزایی برخوردار شده اند، هزینة کم، وزن کمتر، سادگی بیشتر، از جمله عواملی است که اهمیت این تکنولوژی جدید را نمایان تر کرده است. ترکیب همزمان حرکت های انتقالی و چرخشی یکی از الزامات این نوع ماموریت هاست به طور کلی این دو حرکت به یکدیگر وابسته اند. اصولاً در این گونه مأموریت ها از چرخ های مومنتمی و تراستر به عنوان عملگرهای ماهواره استفاده می شود. اصولاً تراسترها گشتاور خارجی مورد نیاز برای مانور را ایجاد می کنند واز چرخ مومنتمی برای ایجاد گشتاور داخلی برای تصحیح خطای ناشی از تراسترها (ناهم محوری راستای تراستر، و یا جهت گیری گازهای خروجی به علت نوع استفاده از یک نوع پیشران خاص و یا موارد ساختی) استفاده می شود. در این پایان نامه با استفاده از روش دوم لیاپانوف قانونی خطی (چرخ مومنتمی) و یک غیرخطی (تراستر) استنتاج شده است و اثرات جداگانه (اصل سوپرپوزیشن) بر این سیستم اعمال شده است، در نهایت اثرات کنترل همزمان آنها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان با استفاده از این قانون کنترلی خطاهای موقعیت نسبی بین دو ماهواره را با دقت بالا کاهش داده شده است.
فرشید ترابی حامد هاشمی مهنه
رانشگر گرمایش مایکروویو(microwave electro-thermal thruster) یکی از رانشگرهای الکتریکی نوپا در عرصۀ پیشرانش فضایی است که برای مأموریتهای طولانیمدت با نیروی رانش پایین، نظیر مانور انتقال مداری و سفرهای بین سیارهای کاربرد داشته و به دلیل برخی ویژگیهای منحصر به فرد، نظیر راندمان الکتریکی بالا، عمر عملیاتی بیشتر نسبت به رانشگرهای گرمایشی دیگر و ساختار نسبتاً سادهتر در مقایسه با رانشگرهای یونی، در دهۀ اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این رانشگر با استفاده از امواج مایکروویو و بر اساس پدیدۀ تشدید، دمای مولکولهای پیشران را تا حد یونیزه شدن و تشکیل پلاسما بالا برده و با ایجاد یک مخلوط گازی داغ و خروج آن از یک نازل ترمودینامیکی، ایجاد نیروی رانش میکند. هدف این پژوهش، طراحی سیستمی رانشگر گرمایش مایکروویو برای انجام یک مأموریت فضایی با رویکرد بهینهسازی طراحی چند موضوعی(mdo) است که بدین منظور از الگوریتم ژنتیکِ مرتبسازی نامغلوب و نخبهگرا(nsga-ii)، به عنوان ابزار بهینهسازی استفاده شده است. الگوریتم، پس از پیادهسازی و صحهگذاری بر روی چند مسئلۀ نمونۀ بهینهسازی، در جهت یافتن طرحهای مفهومی موجه و بهینه برای انجام یک مأموریت انتقال مداری در leo مورد استفاده قرار گرفته است. در روند بهینهسازی، پارامترهای زمان مأموریت، جنس پیشران، نوع باتری، نوع آرایۀ خورشیدی، فرکانس تشدید، ابعاد محفظۀ تشدید و کسر جرمی محموله به عنوان متغیرهای تصمیم و کمینه کردن جرم رانشگر، ضریب کیفیت محفظۀ تشدید و زمان مأموریت و همچنین بیشینه کردن ضریب تخلیۀ نازل ترمودینامیکی، به عنوان اهداف طراحی در نظر گرفته شدند. نتایج بهینهسازی نشان میدهند که با توجه به ماهیت متضاد اهداف طراحی، دستیابی به نقطۀ بهینۀ مطلق برای همۀ اهداف، به صورت همزمان امکانپذیر نبوده اما الگوریتم با رویکرد مصالحۀ منصفانه بین اهداف، مجموعهای از طرحهای سیستمی را ارائه میدهد که هر یک از آنها، ضمن برآورده کردن تمامی الزامات طراحی، از نظر برخی اهداف در نقطۀ بهینه و از نظر برخی اهداف در سطح متوسط اما موجه قرار دارند.